در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها خیالی بخارایی مصرع یا بیتی از خواجوی کرمانی را عیناً نقل قول کرده است:
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴ - استقبال از خواجوی کرمانی :: خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸
خیالی بخارایی (بیت ۴): مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو - مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
خواجوی کرمانی (بیت ۱۱): رو عارف خود باش که در عالم معنی - مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱ :: خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۷۵
خیالی بخارایی (بیت ۳): غمش گفتی درون سینهٔ ماست - نشان گنج در ویرانه گفتی
خواجوی کرمانی (بیت ۱): حدیث شمع از پروانه پرسید - نشان گنج از ویرانه پرسید
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷ - استقبال از کمال خجندی:ما به چشمت عشق میبازیم و او در عین خواب - بر رخت حق نظر داریم و میپوشد نقاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴ - فی مدح السلطان الاعظم الخاقان الاعدل الاکرم سلطان سلاطین العالم علاء الدولة و الدین ابوسعید انار الله برهانه:زین سفینه دم زند من عندهُ علم الکتاب - کاب حیوان هست پیش بحر او از خجلت آب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب - ناز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۴ - فی مدح المخدوم الاعظم السعید الشهید صفی الدین عبدالمومن طاب ثراه:پیش از آن کاین خیمه ی پیروزه ی شد زرین طناب - بادبان آتشین زورق پدید آمد از آب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۵ - فی مدح الشهریار السعید المغفور جلال الحق و الدین مسعود شاه طاب ثراه:ای ز شرم روی چون ماه تو در خوی آفتاب - شمع چون پروانه از مهر رخت در سوز و تاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳:برقع از رخ برفکن ای لعبت مشکین نقاب - در دم صبح از شب تاریک بنمای آفتاب
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵:ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب - ما ز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:آیت حسن را که نام وفاست - تو ندانستهای خدا داناست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - و له أیضاً:ای که رای تو در سیاهی شب - نایب شاه گنبد خضر است
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۳۹:با تو نقشی که در تصوّر ماست - بزبان قلم نیاید راست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰:افسوس که جز ناله مرا همنفسی نیست - فریاد که خون شد دل و فریادرسی نیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست - کاندر شکرستان شکری بی مگسی نیست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:تا دل از شوق گل رویت ره صحرا گرفت - در هوای سرو قدّت کار جان بالا گرفت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:ابر نیسان باغ را در لؤلؤی لالا گرفت - باد بستان دشت را در عنبر سارا گرفت
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:نقدی ست دل که سکّهٔ محنت به نام اوست - آن طایری که سلسلهٔ عشق دام اوست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست - جنّت فراز سرو قیامت قیام اوست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:هر آن حدیث که در دعویِ محبّت توست - به قامت تو و عهدم که راست است و درست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - فی مرثیة السلطان السعید الشهید ارپه خان و مدح الامیر جلال الدولة و الدین مهدی:ز دست این فلک گوژ پشت سفله پرست - کدام سر که نرفتست عاقبت از دست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست - خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست - امام شهر بمحراب می رود سرمست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیست - در پرده محرم سخن اهل راز نیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:آنچه نماز زنده دلان جز نیاز نیست - و آنرا که در نیاز نبینی نماز نیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۸:اینجا نماز زنده دلان جز نیاز نیست - وانرا که در نیاز نبینی نماز نیست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲ - استقبال از شمس مغربی:هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور نیست - گر خبر ز اندیشهٔ دوری ندارد دور نیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۰:عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست - طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱ - استقبال از کمال خجندی:ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان کرد - بی رنج تو راحت ز مداوا نتوان کرد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۱:بی لاله رخان روی بصحرا نتوان کرد - بی سرو قدان میل تماشا نتوان کرد
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴:باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود - بی دلان را در حریم کعبهٔ جان ره نمود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۴ - قطعه:باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی - بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:دوش کز طوفان اشکم آب دریا رفته بود - از گرستن دیده نتوانست یک ساعت غنود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:یاد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود - باده چشم عقل می بست و در دل می گشود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۲:راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود - در میان باغ کاران یا کنار زنده رود
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند - صفت قدّ تو می گفت به آواز بلند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳:سوی دیرم نگذارند که غیرم دانند - ور سوی کعبه شوم راهب دیرم خوانند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۴:می کشندم بخرابات و در آن می کوشند - که بیک جرعه ی می آب رخم بفروشند
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰:غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد - چون نرگس دلجویت با ما نظری دارد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶:هر کو بصری دارد با او نظری دارد - با او نظری دارد هر کو بصری دارد
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳:نکردم جز به زلف یار پیوند - که نتوان کرد خود را بی رسن بند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶:زهی زلفت گرهگیری پر از بند - لب لعلت نمک دانی پر از قند
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷:هردم از جانب او تیغ بلا میآید - چه بلاهاست کز او بر سرِ ما میآید
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵:یارب این هدهد میمون ز کجا می آید - ظاهر آنست که از سوی سبا می آید
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر - نامردمی بوَد که نیاریم در نظر
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴:ما را ز پرده ی تو دل از پرده شد بدر - بردار پرده ای ز پس پرده پرده در
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱ - استقبال از حافظ:چه بود افسانهٔ منصور با یار - که کردندش بدینسان زار بردار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۴ - وله:بعمر این آرزو دارم که بینم - عزیزی چند را در اصفهان خوار
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷:زهی تاری زلفت مشک تاتار - گل روی تو برده آب گلنار
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:گر به رویت کنند نسبت حور - جان من نسبتی ست دورادور
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵:بوستان جنّتست و سروم حور - تیره شب ظلمتست و ما هم نور
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴:عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز - یارب مگر به یار رسم خود تو چاره ساز
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۴:چون کوتهست دستم از آن گیسوی دراز - زین پس من و خیالش و شبهای دیرباز
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵:دلا به دست هوس تار زلف یار مکش - در او مپیچ و بلا را به اختیار مکش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۷۱:رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش - ز نافه ی ختنی نقش بر عذار مکش
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹:گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش - مرغ دل جان نتواند که برد از دامش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۴:آنک افتاد چو ماهی دل من در دامش - ماهی از شست برون کن که بدانی نامش
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵ - استقبال از کمال خجندی:شمع میگفت به پروانه شبی در منزل - که مرا نیز بر احوال تو میسوزد دل
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۸۲:باغبان گو برو مپیما کز گل - بدم سرد سحر باز نیاید بلبل
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:سرشک جانب خاک در تو بست احرام - که دیده کرد روانش به آبروی تمام
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - و له ایضاً:سحر چو مشعله دار سپهر آینه فام - چراغ صبح برافروزد از دریچه ی بام
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - فی مدح السلطان الاعظم الشیخ ابو اسحق ابراهیم طاب مثواه و یصف القلعه:ز گردش فلک تیز گرد آینه فام - چو راه یافت بدین قلعه اختلال تمام
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷:خوشا به مجلس شوریدگان درد آشام - به یاد لعل لبش نوش کرده جام مدام
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲:مگر که صبح من امشب اسیر گشت بشام - وگرنه رخ بنمودی ز چرخ آینه فام
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴:ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم - گوش بگرفته به درویشی به سلطان آمدیم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱:باز چون بلبل بصد دستان ببستان آمدیم - باز چون مرغان شبگیری خوش الحان آمدیم
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱:ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من - شمع را سوخت دل از غصّه چراغش روشن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - فی مدح الامیر الاعظم الاعدل الاکرم صاحب الجیش و العلم شرف الحق الدنیا و الدین مبارز الاسلام و المسلمین شاه مظفر زید عدله:وقت صبحم گذر افتاد بر اطراف چمن - با بتی ماه رخ سنگدل سیم بدن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - فی مدح الصاحب المعظم جمال الدین دیلم اصفهانی:پسته شکّری است آنک تو داری نه دهن - شکّر عسکری است آنک تو باری نه سخن
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴:به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن - حکایت لب لعل تو را به آب دهن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۴۴:بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن - هزار ناله ی شبگیر برکشید چو من
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴ - استقبال از خواجوی کرمانی:ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه - خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه - می رفت بسر وقت حریفان شبانه
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷:نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه سیاه - سرنوشت ازل این بود کسی را چه گناه
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:ای روانم بلب لعل تو آورده پناه - دلم از مهر تو آتش زده در خرمن ماه
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:روی این چرح سیه روی ستمکاره سیاه - که رخم کرد سیه در غم آن روی چو ماه
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸ - استقبال از امیرخسرو دهلوی:همه شب در غم آن ماه پاره - همی بارد ز چشم من ستاره
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵:برآمد ما هم از میدان سواره - ز عنبر طوق و از زر کرده یاره
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳ - استقبال از کمال خجندی:ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی - عطرسایی چو خطت، بی سر و بی پا چو منی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱:شاید آن زلف شکن برشکن ار میشکنی - دل ما را مشکن بیش به پیمانشکنی
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴:ای پارسا که دایم رو در نماز داری - سرّ که می سرایی راز که می گذاری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:یا باری البرایا یا ذاری الّذراری - یا راعی الرعایا مُجری الجواری
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱:ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری - لبت از قند گرو برده به شیرین کاری
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری - کو طبیبی که شود چاره گرِ بیماری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰:ای دلم ز زلف سیهت زنّاری - نافه ی مشک تتار از سر زلفت تاری
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲:ای گل از روی تو آموخته خندان رویی - دهنت آب شکر برده به شیرین گویی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷:ای که عنبر ز سر زلف تو دارد بویی - جعدت از مشک سیه فرق ندارد مویی
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸:تو ای مه گرچه شوخ و بیوفایی - ولی باشد که با ما خوش برایی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۹۰:خوشا وقتی که از بستانسرائی - بر آید نغمه ی دستانسرائی
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵:شد باز به دیدار سحر چشم جهانی - بیدار نشد بخت عجب خواب گرانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴:دی سیر برآمد دلم از روز جوانی - جانم به لب آمد ز غم و درد نهانی
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴:ای زده کوس شهنشاهی بر ایوان قدم - هر دو عالم بر صفات هستیِ ذاتت علم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - فی مدح سلطان الاعظم و الخاقان الاعدل الاکرم جمال الدولة و الدین:چون پدید آورد رخ پیل سپید صبحدم - شد روان شیر سیاه شب سوی دشت عدم
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱:تا چشم تو بر کمین دلها بنشست - ابروی تو صد فتنه به عالم پیوست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:ای اطلس چرخ پیش بالای تو پست - بر تیر فلک فکنده حکمت صد شست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:آن پنبه که دست از وهمی باید شست - از بهر کهن لحافکی کوته و چست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۵۷:تا قدّم از ابروش چو ماه دو شبه ست - در چشم من آندو خال مشکین شبه ست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:هنگام صبوح خوش بود عاشق و مست - دل داده ز دست و زلف دلدار بدست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:گر اهل دلی ای دل دیوانه مست - در دامن یار زن بهر حالی دست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸۳:در هر چه نه زان تست نتوان پیوست - وان خیر که نیست دل در آن نتوان بست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:ای کار دلم رفته ز زلف تو ز دست - وی جان خراب من ز بادام تو مست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۱:ماهی که فتاده بینی او را در شست - با صبر مصحّفش بباید پیوست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۷:دلدار مرا که بی همال افتادست - مقلوب و مصحّف همالش نامست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۶:برگردش چرخ چون نمی باشد دست - دل در بد و نیک دهر چون باید بست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۸:زینسان که بزیر پای غم گشتم پست - جز جام میم کسی کجا گیرد دست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:چون خسرو گل بجای جمشید نشست - دیدم بصبوح نرگس باده پرست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:ای چشم تو مخمور و من از چشم تو مست - وی جان من از جام لبت باده پرست
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸:گر بشنوی ای یار بگویم خبری - عالم همه آدم است بگشا نظری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۱:گفتم چشمت گفت مکن بی بصری - گفتم جانم گفت ز دستم نبری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۲:دی بر سر کو ستاده دیدم پسری - یک نیمه ی کف نهاده بر پشت خری
-
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱:گفتمش صد قدم توانی رفت - نفسی رفت و بی قدمتر گشت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳۳:نیمه دخنه بفکن از ار زیز - وانگهش زر بیار و بر سر ریز