می کشندم بخرابات و در آن می کوشند
که بیک جرعه ی می آب رخم بفروشند
دیگران مست فتادند و قدح ما خوردیم
پختگان سوخته و افسرده دلان می جوشند
باده از دست حریفان ترشروی منوش
که بباطن همه نیشند و بظاهر نوشتند
ایکه خواهی که زمی توبه دهی مستانرا
با زمانی دگر افکن که کنون بیهوشند
مطربان گر جگر چنگ چنان نخراشند
می پرستان جگر خسته چنین نخروشند
تا کی از مهر تو هر شب چو شفق سوختگان
خون چشم از مژه پاشند و بدامن پوشند
برفکن پرده ز رخسار که صاحب نظران
همه چشمند و اگر در سخن آئی گوشند
بلبلان چمن عشق تو همچون سوسن
همه تن جمله زبانند ولی خاموشند
عیب خواجو نتوان کرد که در مجلس ما
صوفیان نیز چو رندان همه دُردی نوشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها از مینوشی و عشق صحبت میکند و به وضعیت روحی خود و دیگران اشاره میکند. او میگوید که در حالیکه دیگران در مستی غرق شدهاند، او به تماشای آنها نشسته و از درد جدایی و عشق مینالد. او به مینوشی و غم ناشی از عشق میپردازد و میگوید که دوستانش ظاهری خوب دارند، اما در باطن زخمخوردهاند. شاعر همچنین از حالت بیهوشی و غمگینی که خوشی را تحتالشعاع قرار داده، سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که در عشق، همه به نوعی خاموش هستند و نمیتوانند احساساتشان را بیان کنند. نهایتاً، او به این نتیجه میرسد که در مجلس آنها، حتی صوفیان نیز به تماشای رندان آمده و از دردی مشترک مینوشند.
هوش مصنوعی: مرا به خرابات میبرند و در آنجا تلاش میکنند که با یک جرعه از می، حالم را تغییر دهند و مرا تسکین دهند.
هوش مصنوعی: دیگران در حال شادی و سرخوشی هستند و ما در حال نوشیدن شراب هستیم؛ در حالی که افرادی که دچار سختی و مشکلات شدهاند، هنوز در دلشان شعلههای زندگی و امید زنده است.
هوش مصنوعی: نوشیدن نوشیدنی از دست رقبای تلخعلیق ضروری نیست، چرا که در درون همه آنها تلخی وجود دارد، هرچند که در ظاهر ادعا میکنند شیرین هستند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مستان را از بیهوشی نجات دهی، باید آنها را در زمانی دیگر بیدار کنی، چون حالا در خواب غفلتاند.
هوش مصنوعی: اگر نوازندگان به نرمی و دلنشینی تار را بزنند، افراد عاشق نوشیدنیهای روحانگیز نیز با دلسوزی و اشتیاق احساسات خود را ابراز خواهند کرد.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر محبت تو، مانند شفق، شبها غمگین و اشکریزان باشم و خون دل را از چشمانم بریزم و بر دامن خود بپوشانم؟
هوش مصنوعی: پرده را از روی چهره کنار بزن، زیرا هر کس که آگاهی دارد به تماشای تو نشسته و اگر صحبت کنی، همه گوش به سخنت دارند.
هوش مصنوعی: پرندگان عاشق در باغ عشق تو مانند گلهای سوسناند، همه دارای زیبایی و جذابیت هستند اما در سکوت به سر میبرند.
هوش مصنوعی: نمیتوان به خواجو عیب بگرفت، چرا که در محفل ما، حتی صوفیان هم مانند رندان، نوشیدنی الکلی مینوشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند
وز طمع مانده شب و روز بر آن در چو کلند
بر در میر تو، ای بیهده، بسته طمعی
از طمع صعبتر آن را که نه قید است و نه بند
شوم شاخی است طمع زی وی اندر منشین
[...]
اندرین شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خر طبع و همه احمق و بی دانش و دند
شمس تبریز! تو جانی و همه خلق تناند
پیش جان و تن تو صورت تنها چه تنند
برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند
عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
من دیوانه ز زنجیر نمیاندیشم
که کشیدهست مرا زلف مسلسل در بند
خسروان از پی نخجیر دوانند ولی
[...]
آن کداماند و کیاناند و کجا میباشند
کز خرد دور و برانگیخته با اوباشاند
گرچه آزرده و رنجور شود دلهاشان
از جفای دگران سینۀ کس نخراشند
برِ این کِشته گر ابلیس خورد گر آدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.