گنجور

 
خیالی بخارایی

چه بود افسانهٔ منصور با یار

که کردندش بدینسان زار بردار

کسی کآن چشم خواب آلود بیند

دگر در خواب بیند بخت بیدار

نگردانم ازو روی عبادت

اگر گردم ازین باشم گنه کار

به پیش صورت آن صورت جان

چه باشد صورت چین، نقش دیوار

خیالی کار با او سرسری نیست

سری در باز یا بنشین پی کار

 
 
 
دقیقی

من این جا دیر ماندم، خوار گشتم

عزیز از ماندن دایم شود خوار

چو آب اندر شَمَر بسیار ماند

زُهومت گیرد از آرام بسیار

عنصری

منقش عالمی فردوس کردار

نه فرخار و همه پر نقش فرخار

هواش از طلعت ماهان پر از نور

زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار

بتانی اندر و کز خط خوبان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

مرا با عاشقی خوش بود هموار

کنون خوشتر، که در خور یافتم یار

کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد

مه دو هفته من سر ز کهسار

کنون خوشتر، که با او بوده ام دی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

نبینی بر درخت این جهان بار

مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار

درخت این جهان را سوی دانا

خردمند است بار و بی‌خرد خار

نهان اندر بدان نیکان چنانند

[...]

خواجه عبدالله انصاری

چه باشد گر خوری صد سال تیمار

چو بینی دوست را یک بار دیدار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه