بخش ۱ - مناجات: الهی پرده پندار بگشای
بخش ۲ - در حکمت آفرینش: به نام آنکه این دریای دایر
بخش ۳ - قطعه: ای در هوای معرفت قدرتت چو باز
بخش ۴ - در نعت پیامبر (ص): ز رحمت انبیا را آفریده
بخش ۵ - رباعی: شاهی که به نعلین رخ مه آراست
بخش ۶ - در معراج پیامبر (ص): در آن شب در سرای ام هانی
بخش ۷ - غزل: ای ممکن دست قدرت بر بساط لامکان
بخش ۸ - دعای دولت امیر شیخ اویس: درودی بیشمار از رب ارباب
بخش ۹ - قطعه: داور دنیا، معز الدین حق، سلطان اویس
بخش ۱۰ - قطعه: شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش
بخش ۱۱ - قطعه: سحرگاه ازل کز پرده عرض
بخش ۱۲ - قطعه: بجز از آتش دراز زبان
بخش ۱۳ - قطعه: روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر
بخش ۱۴ - قطعه: طاووس روز تا ز افق جلوه میکند
بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید : خبر دادند دانایان پیشین
بخش ۱۶ - دیدن جمشید، خورشید را اندر خواب : چو روی خود بهشتی دید در خواب
بخش ۱۷ - غزل: گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی
بخش ۱۸ - غزل: مطول قصهای دارم که گر خواهم بیان کردن
بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید: چو صبح از جیب گردون سر برآورد
بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر: در آخر غنچه این راز بشکفت
بخش ۲۱ - غزل: گوئیا این نقش بیجان صورت جان من است
بخش ۲۲ - از خواب گفتن جمشید با مهراب: ملک بگشاد راز صورت خواب
بخش ۲۳ - اجازه سفر خواستن جمشید: ملک جمشید کرد آن راز مشهور
بخش ۲۴ - سفر جمشید به روم : به روز فرخ و حال همایون
بخش ۲۵ - غزل: غباری کز ره معشوقه آید
بخش ۲۶ - روان شدن جمشید از ولایت پریان بسوی روم: به چین چون رومیان آیینه بستند
بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید : ز قلب لشکر آمد سوی جمشید
بخش ۲۸ - در دیر راهب: به نزد بحر دیری دید مینا
بخش ۲۹ - رباعی: لازم نبود که آنچه دولت باید
بخش ۳۰ - جمشید و سفر دریا: ملک را چون بسیج آورد از آن دیر
بخش ۳۱ - غزل: ای طوطی جان زین قفس سبز برون پر
بخش ۳۲ - در وصف صبح: چو سیمین صبح سر بر زد ز خاور
بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را: پری گفتش که: «اینجا مرز روم است
بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید : در آن خرگه بت موزون شمایل
بخش ۳۵ - عاشق شدن خورشید بر جمشید: گلی دید از هوا پیراهنش چاک
بخش ۳۶ - غزل: ای صبا خیز و دمی دامن خرگه بردار
بخش ۳۷ - قطعه: از سر گرمی جوابش داد شمع
بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع : ملک با شمع گفت ای گرم رو، نرم!
بخش ۳۹ - غزل: چه منزل است که خاکش نسیم جان دارد
بخش ۴۰ - غزل: ای میوه رسیده، ز بستان کیستی؟
بخش ۴۱ - غزل: زهی دو نرگس چشمت در ارغنون خفته
بخش ۴۲ - غزل: خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو
بخش ۴۳ - از خمار باز آمدن جمشید: ملک در خواب صوت چنگ بشنید
بخش ۴۴ - غزل: باغ را رنگی و بویی ز بهارست امشب
بخش ۴۵ - غزل: بیا جانا که خرم نو بهاریست
بخش ۴۶ - طلب کردن خورشید جمشید را: بهار افروز چون شعری برانگیخت
بخش ۴۷ - غزل: آفتابی از شکاف ابر ایما میکند
بخش ۴۸ - باز گفتن خورشید از احوال جمشید به کتایون: گل زرد افق را دور بی باک
بخش ۴۹ - غزل: در هر آن سر که هوا و هوست جا گیرد
بخش ۵۰ - رباعی: ماییم کله چو لاله بر خاک زده
بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید: معنبر زلف را چون داد شب تاب
بخش ۵۲ - غزل: شوق میام نیم شب بر در خمار برد
بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ: در آن شب دید جمشید آفتابی
بخش ۵۴ - غزل: خواهم که امشب خدمتی چون ساغر اندر خور کنم
بخش ۵۵ - دربند افتادن خورشید به دستور افسر، مادرش: به نوشانوش رفت آن شب به پایان
بخش ۵۶ - قطعه: چو بر حدود یار حبیب بگذشتم
بخش ۵۷ - بیتابی جمشید در فراق خورشید: چمن بی گل، فلک بی ماه میدید
بخش ۵۸ - غزل: آتش سودا گرفت در دل شیدای من
بخش ۵۹ - رفتن مهراب در پی جمشید: همی گردید مهراب از پی جم
بخش ۶۰ - غزل: برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است *(منتسب به چند نفر)
بخش ۶۱ - جمشید در درگاه قیصر: ملک با تاج زر کرد عزم درگاه
بخش ۶۲ - نامه جمشید به خورشید: شب تاری به روز آورد جمشید
بخش ۶۳ - غزل: تو ای جان من ای بیمار چونی؟
بخش ۶۴ - دو بیت شعر: رسولا خدا را به جایی که دانی
بخش ۶۵ - غزل: دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
بخش ۶۶ - غزل: آنکه عمری چو صبا بر سر کویش جان داد
بخش ۶۷ - دلجویی خورشید از حال جمشید: چو از اغیار مجلس گشت خالی
بخش ۶۸ - نامه خورشید به جمشید: به نام آنکه نامش حرز جان است
بخش ۶۹ - غزل: ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم
بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او: در آن غمنامه چون داد سخن داد
بخش ۷۱ - غزل: مرا در جام خون دل مدام است
بخش ۷۲ - غزل: خراباتی و رند ست آشکارا
بخش ۷۳ - رباعی: امشب که شبم به وصل تو میگذرد
بخش ۷۴ - قطعه: شب دوشین بت نوشین لب من
بخش ۷۵ - پاسخ مهراب به افسر: بدو مهراب گفت ای افسر روم
بخش ۷۶ - قطعه: آن شنیدهستی که ارباب تجارت گفتهاند
بخش ۷۷ - فرد: ما رقمی میکشیم تا به چه خواهد کشید
بخش ۷۸ - بزم آرائی جمشید: ملک گفتا به باد ای صبح اصحاب
بخش ۷۹ - رباعی: وقت سحر از باغ بهشت آمد باد
بخش ۸۰ - غزل: بی گل رویت ندارد رونقی بستان ما
بخش ۸۱ - غزل: مخور انده که همه کار به کام تو شود
بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید: چو صبح از کوه بنمود افسر زر
بخش ۸۳ - آمدن شادیشاه به خواستگاری خورشید: چو شاه چین علم بفراخت بر بام
بخش ۸۴ - قطعه: بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد
بخش ۸۵ - هنرنمائی جمشید و شادیشاه در حضور خورشید و افسر: چو خورشید فلک برداشت از چین
بخش ۸۶ - غزل: باد صبا به گرد سمندش نمیرسد
بخش ۸۷ - نجات دادن جمشید ، قیصر را از مرگ: چو این شهباز زرین بال خاور
بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید: فرستاد افسر و خورشید را خواند
بخش ۸۹ - غزل: عشق مرا از هزار کار برآورد
بخش ۹۰ - خواستگاری شادیشاه از دختر قیصر: چو رای هند رخ برتافت قیصر
بخش ۹۱ - بازگشتن شادیشاه به شام: حکایت را بدین پیدا شد انجام
بخش ۹۲ - لشکر کشی جمشید از روم به شام: زدند از شهر گردان خیمه بر دشت
بخش ۹۳ - غزل: بود ز غم صد گره بر گل و بر بار گل
بخش ۹۴ - دوبیتی: آیا کراست زهره، آیا کراست یارا؟
بخش ۹۵ - غزل: شادی آمد از درون امشب که هان جان میرسد
بخش ۹۶ - دوبیتی: از دیده دلم روز وداعش نگران شد
بخش ۹۷ - قطعه: در آن روز وداع آن ماه خوبان
بخش ۹۸ - رباعی: چون گل دهنی زمانه پر خنده نکرد
بخش ۹۹ - غزل: سوی کلبه فقیران به سعادت و سلامت
بخش ۱۰۰ - بازگشت جمشید به روم و دامادی او: به پیروزی و بهروزی از آن بوم
بخش ۱۰۱ - رباعی: ای آینه کرده در رخت روی امید
بخش ۱۰۲ - رباعی: از رنگ بیاض رویت ای رشک قمر
بخش ۱۰۳ - نامه جمشید به پدر: ملک جمشید بنوشت از ره دور
بخش ۱۰۴ - : ای پیک صبا مصر وصالم به کف آمد
بخش ۱۰۵ - غزل: چمن شمع زمرد ساق نرگس را چو بردارد
بخش ۱۰۶ - دوبیتی: مرا چو یاد ز یار و دیار خویش آید
بخش ۱۰۷ - تدبیر جمشید و خورشید برای عزیمت به چین: ز شوق ملک چین آهی بر آورد
بخش ۱۰۸ - اندرز: دلا زن خیمه بیرون زین مخیم
بخش ۱۰۹ - حکایت: شنیدهستم که با مجمر شبی شمع
بخش ۱۱۰ - پند: گلستان گیتی به خاری نیرزد
بخش ۱۱۱ - شکایت از پیری: به پایان شد شب عیش ملاهی
بخش ۱۱۲ - تاریخ نظم داستان: به رسم حضرت سلطان عهد شیخ اویس