گنجور

 
سلمان ساوجی

روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر

قبه سیمین ماه بر سپر آفتاب

گاه ز فیض کفش، خاک مرصع بساط

گاه ز گرد روز معنبر نقاب

کی شودش همعنان خیل ملک چون نداشت

پایه پهلو زدن ماه نُوَش در رکاب

ای کف خنجر کُشَت کرده ز جان صد هزار

خصم جگر تشنه را سیر به یک قطره آب

رای تو بر آسمان بارگهی زد که هست

بافته از قطب میخ تافته صبحش طناب

حمله قهر تو ساخت زهره شیران تباه

آتش تیغ تو کرد گُرده گَردان کباب

در عجبم تا چرا کرد به دوران تو

صدمه باران و باد گنبد گل را خراب

فتنه بیدار را عدل تو در خواب کرد

فتنه نبیند دگر چشم جهان جز به خواب

کرده به زخم زبان سرزنش سرکشان

تیغ جهانگیرت آن هندوی مالک رقاب

خرد کو هست عالم را آب و جد

چو طفلان بیش رایت خوانده ابجد

تو خورشیدی و تختت چرخ چارم

چهارش پایه چار ارکان عالم

 
 
 
منوچهری

بر کف من نه نبید، پیشتر از آفتاب

نیز مسوزم بخور، نیز مریزم گلاب

میزدگان را گلاب باشد قطرهٔ شراب

باشد بوی بخور، بوی بخار کباب

امیر معزی

تا که ز حُوت آمدست سوی حَمَل آفتاب

گوهر سفته است خاک صندل سوده است آب

بر سر گل بلبل است بر لب طوطی شراب

در گلوی فاخته است ساخته چنگ و رباب

مجیرالدین بیلقانی

یا سید المکرمات بابک خیرالمآب

کفی مغیث الوری کفک فی کل باب

ای به صفا برده گوی سایه تو ز آفتاب

زهره زهره شد ز آتش تیغ تو آب

جودک یوم العطا بأسک یوم العذاب

[...]

خاقانی

زد نفس سر به مهر صبح ملمع نقاب

خیمهٔ روحانیان کرد معنبر طناب

شد گهر اندر گهر صفحهٔ تیغ سحر

شد گره اندر گره حلقهٔ درع سحاب

صبح فنک پوش را ابر زره در قبا

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
اثیر اخسیکتی

در تتق ابر شد، باز رخ آفتاب

همچو بناگوش یار در خم زلف بتاب

مهر سیه پیرهن ابر سپید پریش

هندوی کافور موی ترک معنبر نقاب

خانقه صوفیان بر گه ز بس اقحوان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه