آفتابی از شکاف ابر ایما میکند
عاشقان را در هوا چون ذره رسوا میکند
باز در زیر نقاب فستقی رخسار گل
مینماید بلبلان را مست و شیدا میکند
لعل او با من به لطف و خنده میگوید سخن
گوهر پاکیزه خویش آشکارا میکند
میشود بر خود ز من آشفتهتر کو یک نظر
منظر خود را به چشم من تماشا میکند
من روان میریزم اندر پای سرو او چو آب
آن سهی سرو خرامان دوری از ما میکند
گل درون غنچه مجموعست و فارغ کرده دل
زآنچه مسکین بلبلی بر در تقاضا میکند
چو بشنید از شکر زینسان خطابی
بهار افروز دادش خوش جوابی
باد جانت به فدای دم باد سحری
چند بر غنچه مستور کنی پردهدری
منشین بر در امید و مزن حلقه وصل
به از آن نیست که برخیزی و زین درگذری؟
آستین پوش بدان روی که خواهد کردن
دور رخسار تو چون گل صد برگ تری
میکند بر در گل شعرسرایی بلبل
بلبلا چند درآیی ز سر شعر دری؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست
بس که اندر حقّ من لطف و کرمها میکند
لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد
گوییا کآن دم سرایت با تن ما میکند
در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی
[...]
دلبر سرمست ما عزمی به دریا میکند
منع نتوان کردنش چون میل مأوا میکند
چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر
این عنایت بین که او با دیدهٔ ما میکند
آفتاب حسن او هرجا که بنماید جمال
[...]
صانع بیچون که این عالم هویدا میکند
این همه قدرت ز صنع خویش پیدا میکند
چون درست مهر پنهان میکند
دامن گردون پر از لؤلؤ لالا میکند
در شب تاریک بهر روشنایی در سپهر
[...]
گوهر اشکم که راز دل هویدا میکند
ز آن نشد پنهان که بازش دیده پیدا میکند
اشک اگر بیوجه ریزد آبروی ما رواست
چون به رو میآید آخر آنچه با ما میکند
نافه گر برد از خطت عطری به صد خون جگر
[...]
زان پری ما را دل دیوانه رسوا میکند
این چه رسوایی است این دیوانه با ما میکند
ای که میگویی ز افغان چند غوغا میکنی
من خموشم عشق او در سینه غوغا میکند
یار پروای شهیدان محبت کی کند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.