از دیده دلم روز وداعش نگران شد
با قافله اشک دَراُفتاد و روان شد
ای جان کم از او گیر برو با غم او باش
دل رفت و همه روزه در آن مینتوان شد
جوابش داد جم کای مایه ناز
طراز خوبی و پیرایه ناز
تن و جان کردهام وقف هوایت
سرم بادا فدای خاک پایت
سر من گرنه سودای تو ورزد
سر وارون سودایی چه ارزد!
ز شمعت شعلهای در هر که گیرد
چراغ روشنش هرگز نمیرد
ز جان و تن که بنیادیست بس سست
مراد من تویی و صحبت تست
تنم خاک است و، باد این جانِ درد
چه برخیزد ز خاک و باد جز گرد؟
به اقبالت نمی اندیشم از کس
مرا از هجر تست اندیشه و بس
مرا با غمزه این دل میخراشد
چه باک از زخم تیغ و تیر باشد!
چو خواهم طاق ابروی تو دیدن
چرا باید کمان باری کشیدن
ز بهر آن زنم بر تیغ جان را
ز عشق آن شوم قربان کمان را
درین ره از هوا سر میزنم من
اگر سر مینهم خونم به گردن
فلک با عاشقان دایم به کین است
چه شاید کرد چون خویَش چنین است!
فلک تا تیغِ خور خواهد کشیدن
عزیزان را ز هم خواهد بریدن
ملک میگفت و آب از دیده میراند
بر او این قطعه همچون آب میخواند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود هنگام وداع با معشوق سخن میگوید. او نگران لحظهی جدایی است و اشکهایش سرازیر میشود. دلش به معشوق وابسته است و نمیتواند بدون او زندگی کند. شاعر اظهار میکند که تمام وجودش را برای عشق او داده و آماده فدای اوست. در این عشق، روح و جسم او معنای واقعی خود را پیدا میکنند و او به زخمهای جسمانیاش اهمیت نمیدهد، زیرا درد جدایی از معشوق برایش سختتر است. او برای دیدن ابروی معشوق حاضر است هزینههای زیادی را بپردازد و خود را قربانی کند. در نهایت، او به بیرحمی زمانه و قدرتهای آسمانی اشاره میکند و میگوید که این مشکلات و جداییها طبیعی است و باید با آنها کنار بیاید.
هوش مصنوعی: چشمم نگران روز وداع او شد و با گروهی از اشکهایم ریختم و جاری شدم.
هوش مصنوعی: ای جان، کمتر از او به کسی نزدیک نشو و با غم او زندگی کن؛ دل از دست رفته و هر روز در این وضعیت نمیتوان دوام آورد.
هوش مصنوعی: جم به او پاسخ داد که تو زیبایی و زینت خاصی داری و ارزش زیادی را به خود اختصاص دادهای.
هوش مصنوعی: من تن و جانم را فدای عشق تو کردهام و آرزو میکنم که سرم فدای خاک پای تو شود.
هوش مصنوعی: اگر ذهن و فکر من همیشه مشغول تو باشد، چه ارزشی دارد که فکر و خیالات دیگری داشته باشم؟
هوش مصنوعی: هر که نور و الهام تو را دریافت کند، هرگز خاموش نخواهد شد و زندگیاش همیشه درخشان میماند.
هوش مصنوعی: از آنجا که بنیاد زندگی و جسم انسان ضعیف و ناپایدار است، هدف من فقط تو و گفتوگو با توست.
هوش مصنوعی: بدن من از خاک ساخته شده و چه فایدهای دارد که این جان پر از درد از خاک و باد برخیزد، در حالی که در نهایت فقط به گرد و غبار تبدیل میشود؟
هوش مصنوعی: به سرنوشت تو فکر نمیکنم، تنها چیزی که در ذهن من هست، فکر به دوری و جدایی توست.
هوش مصنوعی: اینچنین است که چون با نگاهی دل من را میآزارد، از زخم شمشیر و تیر هم نمیترسم!
هوش مصنوعی: وقتی میخواهم ابروی خوشفرم تو را ببینم، چرا باید کمان را با حالت خمیده بکشیم؟
هوش مصنوعی: به خاطر آن زن جانم را بر سر عشقش میگذارم و به خاطر زیباییاش آمادهام تا جانم را فدای او کنم.
هوش مصنوعی: در این راه، اگر به هوا سر میزنم و دقت میکنم، اگر هم دماقه را به خطر بیندازم، گردن من خونین خواهد بود.
هوش مصنوعی: آسمان همواره با عاشقان در حال دشمنی است، چه میتوان کرد وقتی که ذاتش چنین است؟
هوش مصنوعی: اجازه بدهید تا از آسمان نور خورشید بتابد؛ در این صورت، عزیزان را از یکدیگر جدا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: پادشاه میگفت و اشک از چشمانش میریخت. او این قطعه را همانند آب میخواند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
از چرخ فرود آمد و در ما نگران شد
چون باز که برباید مرغی به گه صید
بربود مرا آن مه و بر چرخ دوان شد
در خود چو نظر کردم خود را بندیدم
[...]
آباد نشد دل که خراب پسران شد
حسن پسران آفت صاحب نظران شد
بس دانه دلها که ز تن برد به تاراج
آن مور که بر گرد لب ساده دلان شد
افسرده جمال خط خوبان چه شناسد؟
[...]
باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد
آب خضر از لعل تو جان یافت، روان شد
بی بوی خوشت بر دل من باد بهاری
حقا که بسی سردتر از باد خزان شد
خاک از نفس باد صبا بوی خوشت یافت
[...]
باز آی که خون جگر از دیده روان شد
دریاب که جانم به جمالت نگران شد
دل در طلبت نعره زنان جامه دران شد
از وصل تو قانع به خیالی نتوان شد
چون عکس رخ دوست در آینه عیان شد
بر عکس رخ خویش نگارم نگران شد
شیرین لب او تا که به گفتار درآمد
عالم همه پر ولوله و شور و فغان شد
چون عزم تماشای جهان کرد ز خلوت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.