چو این شهباز زرین بال خاور
پرید اندر هوا با رشتهٔ زر
هزاران زاغ زرین زنگله ساز
به سوی باختر کردند پرواز
به صحرا رفت لشکر فوج بر فوج
ز یوز و باز و شاهین دشت زد موج
سوی نخجبیرگه رفتند تازان
رها کردند بازان را به غازان
چو یوز او رسن بگشادی از طوق
غزاله طوق دارش گشتی از شوق
هژبری ناگهان برخاست از دشت
که شیر از هیبتش روباه می گشت
دو چشمش چون دو در در عین برزخ
دهان و سر چو چاه ویل و دوزخ
چو دندان گرازش بود دندان
چو تیغ تیز روز رزم خندان
خروشید از سر تندی چو تندر
خروشان رفت سوی اسب قیصر
جهان سالار جم از دور چون دید
که شیر آمد، چو کوه از جا بجنبید
براق گرم رو را راند چون میغ
ببارید از هوا بر شیر نر تیغ
هژبر جنگجو یازید چنگال
گرفت اسب شهنشه را سر و یال
چو شیر انداخت مرکب کرد آهنگ
به سوی شاه و بر شه کار شد تنگ
ملک جمشید ازین معنی برآشفت
عقابی کرد با زاغ کمان جفت
خدنگ چارپر زد بر دل شیر
خدنگش خورد و گشت از جان خود سیر
به تیری چون ملک شیری چنان کُشت
ز هازه خاست از چرخ کمان پشت
ز چنگال اجل قیصر امان یافت
ز زخم ناوک جمشید جان یافت
روان قیصر سوی جمشید تازید
بیامد دست و بازویش بنازید
چو قیصر چشم زخمی آنچنان یافت
عنان از صیدگه بر بارگه تافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی حماسی درباره نبردی بین شیر و یک پهلوان به تصویر کشیده شده است. یک شهباز زرین در آسمان پرواز میکند و گروهی از پرندگان به سوی مغرب میروند. لشکری از حیوانات وحشی به صحرایی میروند و به نبرد مشغول میشوند. در این میان، هژبر (شیر) که در دشت قرار دارد، با هیبتی ترسناک برمیخیزد و با چنگالهایش به سمت اسب قیصر حملهور میشود. در جریان نبرد، ملک جمشید با تیر به شیر میزند و شیر از زخم جان سالم به در میبرد، در نهایت قیصر به سوی جمشید میرود و او را تحسین میکند. این روایت بر هیجان و مهارت در نبرد تأکید دارد.
هوش مصنوعی: هنگامی که این پرندهٔ با شکوه و زرین بال از سمت شرق پرواز کرد، در آسمان با نخ طلا در حال حرکت بود.
هوش مصنوعی: هزاران زاغ طلایی با صدای زنگوله به سمت غرب پرواز کردند.
هوش مصنوعی: لشکری به صحرا رفتند و همچنان گروه گروه میآمدند. در این میان، پرندگان شکاری مانند یوز، باز و شاهین، بر دشت تکیه زده و حالتی مملو از حرکت و جنب و جوش را ایجاد کردند.
هوش مصنوعی: به سمت خانهی نخبگان حرکت کردند و پرندههای شکاری را در میان غازها رها کردند.
هوش مصنوعی: هنگامی که یوز (یوز پالای) از گردن غزال خالی شد و رها گردید، شوق و اشتیاق او برای آزادی بیشتر شد.
هوش مصنوعی: ناگهان هژبر از دشت بلند شد و به قدری ترسناک بود که روباه از هیبت او به عقب رفت.
هوش مصنوعی: دو چشم او مانند دو دروازه هستند که در میان عالم برزخ قرار دارند. دهان و سر او نیز شبیه چاهی عمیق و ناپیداست که به دوزخ شباهت دارد.
هوش مصنوعی: وقتی دندان تیز و برنده باشد، مانند شمشیر در روز نبرد، بشاش و شاداب است.
هوش مصنوعی: به شدت و با صدای بلندی مانند رعد و برق، به حرکت درآمد و به سمت اسب قیصر رفت.
هوش مصنوعی: جهان سالار جم وقتی از دور متوجه شد که شیر نزدیک شده است، مانند کوهی از جا به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: براق با سرعت به جلو میرانید و مانند ابر، باران میبارید بر شیر نر، از آسمان تیغی افتاد.
هوش مصنوعی: هژبر، جنگجوی دلاوری است که با چنگالهای خود، کنترل و تسلطی بر اسب شاهنشاه دارد و به او قدرت و شکوه میبخشد.
هوش مصنوعی: هنگامی که شیر به سمت شاه حملهور شد، او به شدت در تنگنا قرار گرفت و مجبور شد خود را آماده کند.
هوش مصنوعی: به خاطر این موضوع، ملک جمشید بسیار ناراحت شد و مانند عقابی که کمانش را به طرف زاغی نشانه رفته، به شدت واکنش نشان داد.
هوش مصنوعی: یک تیر بر دل شیر جاندار برخورد کرد و شیر از شدت درد و ناراحتی از زندگی خود خسته و بیمیل شد.
هوش مصنوعی: به تیر شاهین مانند، مانند شیر، چنان که از آسمان و حرکت کمان به زمین افتاد و کشته شد.
هوش مصنوعی: از دست سرنوشت، قیصر نجات پیدا کرد و از جراحت تیر جمشید جان سالم به در برد.
هوش مصنوعی: روح قیصر به سمت جمشید شتافت و وقتی به او رسید، دست و بازویش را ستایش کرد.
هوش مصنوعی: چون قیصر (امپراتور) به شدت زخم خورده و آسیب دیده، از شکارگاه به سمت کاخ خود میشتابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.