خواهم که امشب خدمتی چون ساغر اندر خَور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
چون عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را، از روزنت سر بر کنم
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
از دست خود شاید که من خاک سیه بر سر کنم
ار درد سودایت هنوز این کاسهٔ سر پر بود
فردا که از خاک لحد چون لاله من سر بر کنم
لاف هواداری زدم با آفتابی لاجرم
چون ذره میگردم به جان تا خدمتش درخَور کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و محبت خود نسبت به معشوق صحبت میکند. او خواستههای خود را برای خدمت به معشوق بیان میکند و بیان میکند که هر کاری از او خواسته شود، با کمال میل انجام خواهد داد. شاعر خود را همچون شمعی میبیند که در جامعه میسوزد و حاضر است همه چیز را برای معشوق فدای کند. او همچنین به درد و رنج عشق خود اشاره میکند و از آن میگوید که اگرچه این درد وجودش را پر کرده، اما همچنان آماده است تا در کنار معشوقش باشد و خدمت کند. در نهایت شاعر به حالت خضوع و بندگی خود در برابر معشوق اشاره دارد و ابراز میکند که برای رضایت او حاضر است تلاش کند.
هوش مصنوعی: میخواهم امشب به گونهای خدمت کنم که مثل ساغری باشد. هر کاری که از من بخواهی، با کمال میل انجام میدهم و به تو احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: وقتی که روزی به نزد تو بیایم، مثل تصویری از خورشید که میتابد، حتی اگر در خانهات را ببندی، همچنان از روزنهات به تو سر میزنم.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که در جمع دیگران ذوب میشود و آب وجودش را از دست میدهد. شاید به خاطر این فداکاری و ایثار، بتوانم بر خود خاک سیاه بریزم و در غم خود غرق شوم.
هوش مصنوعی: اگر هنوز دردی از عاشقیم در دل دارم، وقتی که فردا از خاک قبرم مثل لالهای سر پا خواهم شد، این کاسهٔ سرم پر از عشق و یاد تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: من با شجاعت و افتخار از حمایت و طرفداری خود سخن گفتم، اما ناگزیر و خاضع مانند ذرهای در مقابل آفتاب میچرخم تا بتوانم به او خدمت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج
[...]
در راه شهرستان جان از عشق شه رهبر کنم
وز خاک پای عاشقان بر فرق سر افسر کنم
آیم بدریای قدم وز فرق سر سازم قدم
در بحر چون غوطی خورم دامن پر از گوهر کنم
در دار ضرب کبریا از عشق جویم کیمیا
[...]
آورده اقبالم دگر تا سجدهٔ این در کنم
شکرانهٔ هر سجدهای صد سجدهٔ دیگر کنم
کردم سراپا خویش را چشم از پی طی رهت
کز بهر سجده بر درت خود را تمامی سرکنم
گوگرد احمر کی کند کار غبار راه تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.