معنبر زلف را چون داد شب تاب
عروس روز سر برداشت از خواب
چو مه رویی که شب می خورده باشد
همه شب خواب خوش ناکرده باشد
چو گل رویی که بردارد ز بالین
رخ لعل و سر و چشم خمارین
سپهر آورده تشت و آفتابه
خضاب شب فرو شست از دو آبه
نشسته با قدح خورشید سرمست
مهی در دست و خورشیدش پا بست
در آمد گرم خورشیدی ز افلاک
به پیشش جرعه وار افتاد در خاک
صبوحی عیش می تا چاشت کردند
ز زرین خان گردون چاشت خوردند
ز مستی تکیه میزد بر شکر ماه
ملک را خواب نوشین برد ناگاه
شد از مجلس شکر جمشید را برد
شکر خواب آمد و خورشید را برد
زمانی خفت و باز از جای برخاست
به نای نوش مجلس را بیاراست
هوای عشرت و میل طرب کرد
همان یاران دوشین را طلب کرد
جم از بازی دوشین در ملالت
همی دادند یارانش خجالت
همان مهراب میکردش نصیحت
که: لایق نیست شاها، این فضیحت
ترا با حلقه زلفش چه کارست؟
سر زلفش حقیقت دم مارست
کسی را کاین تصور در سر آید
مر آن دیوانه را زنجیر باید
تو چون با دخت قیصر دست یازی
کنی مرگت به دست خویش بازی
چو خواهی بر فراز نردبان رفت
ز یک یک پایه بر بالا توان رفت
به بستان نیز تا وقت رسیدن
نباشد، میوه را نتوان چیدن
به بوی سفرهٔ گل باش خرسند
به گردش گرد بی اذن خداوند
چو شهد خود خوری میدان حلالش
ولی تا موم نستانی ممالش
ستم کردی که لعنت بر ستم باد!
کرم کرد او، که رحمت بر کرم باد!
بر جم هدهدی آمد ز بلقیس
که خورشیدت مایل سوی برجیس
ز نو دارد نشاط اتصالی
زهی خوش صحبتی فرخ وصالی
ملک را بود در رفتن حجیبی
نبودش هم به نارفتن شکیبی
چو سروی از بر مهراب برخاست
از آن مجلس سوی خورشید شد راست
چو نرگس سرگران از شرمساری
در آمد پیش گلبرگ بهاری
سمن بویش به نرمی باز پرسید
ز روی لطف در رویش بخندید
به ساقی گفت جام می بگردان
که بنیادی ندارد دور گردان
دمی با هم به کام دل برآریم
جهان را تا گذارد، خوش گذاریم
همین کز تیره شب بگذشت پاسی
به یاد جم شکر لب خورد کاسی
برون شد از چمن خورشید مهوش
نجوم انجمن را کرد شب خوش
ز مستی چون صبا افتان و خیزان
همی گردید گرد آن گلستان
گهی با گل به بویش روح پرورد
گهی با لاله عیشی تازه میکرد
گهی بر روی نسرین بوسه دادی
گهی در پای سروش سر نهادی
محب گر نقش بر دیوار بیند
در او نقش جمال یار بیند
نسیم خوش نفس را گفت برخیز
روان گل را ز خواب خوش برانگیز
چو هست اسباب عیش امشب مهیا
نمیدانم چه باشد حال فردا
بگو کای صبح رویت عید احباب
بیا کامشب شب قدرست دریاب
تن گرم و دم سوزنده داریم
بیا تا هر دو یک شب زنده داریم
روا باشد که من شبهای تاری
کنم چون بلبلان فریاد و زاری
دو شمعیم از هوا موقوف یک دم
بیا تا هر دو میسوزیم با هم
کشی چادر شبی چون غنچه بر سر
گذاری بلبلان را رنجه بر در
رها کن، چیست چندان خواب بر خواب
چه خواهی دید غیر از خواب در خواب؟
اگر خواهی جمال فرخ بخت
به بیداری توان دیدن رخ بخت
سبک میبایدت زین خواب برخاست
که خوابی بس گران اندر پی ماست
نسیم آمد به خیل چین گذر کرد
مه چین را به نزد قیصر آورد
همی آمد ملک تازان و نازان
به ذوق این شعر بر بربط نوازان:
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک صبح دلانگیز بعد از شبی پر از لذت و شند و سرگرمی میپردازد. او از زیباییهای طبیعت، همچون خورشید و گلها، سخن میگوید و فضایی عاشقانه و پر از نشاط را به تصویر میکشد. در این صبح، شخصیتها در حال بیدار شدن از خواب شبانه هستند و به شادی و عیش میپردازند. شاعر به تحذیر از خواب غفلت و لزوم بهرهبرداری از لحظههای زندگی اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که باید به جای خواب، از جمال و زیبایی روز بهرهمند شد. در نهایت، فضایی فرحبخش و استقبال از زندگی و عشق با زیباییهای روز را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زلف شب مانند زلف عروس در روز، زمانی که آفتاب طلوع میکند، از خواب بیدار میشود و زیبایی و روشنیاش به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهای زیبا در شب خوابیده باشد، تمام شب را در خواب آرام نمیگذرانید.
هوش مصنوعی: تو مثل گلی هستی که وقتی از خواب بیدار میشود، زیبایی و شادابیاش را به نمایش میگذارد و چهرهاش با رنگ قرمز و چشمانش پر از شکوه و جذابیت است.
هوش مصنوعی: آسمان تشت و آفتابهای را آورده که شب را با آب خود شستشو داده است.
هوش مصنوعی: در این تصویر، شخصی را میبینیم که در حال شادی و لذت بردن است. او در دستش لیوانی دارد و در کنار زیبایی از ماه نشسته است. همچنین خورشید را نیز در حالتی مشاهده میکنیم که به نوعی در انتظار اوست و نمیتواند از او دور شود. این حالت نمادین نشاندهنده یک ارتباط عمیق و پرشور میان فرد و زیباییهای طبیعی است.
هوش مصنوعی: گرما و نور خورشید از آسمان به زمین آمد و همچون یک جرعه، بر خاک افتاد.
هوش مصنوعی: صبحانهای از خوشی و لذتی که آغاز شد، تا وقت صبحانه خوردن، از نعمتهای آسمانی بهرهمند شدند.
هوش مصنوعی: از حالت مستی، به تکیهگاهی تکیه کرده بود و به خواب شیرینی فرو رفته بود که مانعی از زیبایی را به خواب برده بود.
هوش مصنوعی: از مجلس شکر جمشید، شکر خواب او را گرفته و خورشید را از او دور کرده است.
هوش مصنوعی: روزی خواب بود و سپس از جا برخاست و با نوا و ساز، مجلس را پر از سرور کرد.
هوش مصنوعی: هوا و فضای شادی و خوشی، همان دوستان قدیمی را به یاد آورد و به سمت آنها کشید.
هوش مصنوعی: دوستانش در حال بازی و سرگرمی بودند و او احساس ناامیدی و خجالت میکرد.
هوش مصنوعی: مهراب به او نصیحت میکرد که: این عمل زشت و ناپسند برای شاه شایسته نیست.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت موی معشوق اشاره دارد. گوینده از چیزی که باعث جذب او به این موها میشود، صحبت میکند و به طور خاص به اثر سمی و خطرناک آن مانند دم مار اشاره میکند. این به معنای جاذبه و فریبندگی است که ممکن است در عین زیبایی، عواقب ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد. در واقع، زیبایی ظاهری میتواند حاوی پیچیدگیها و چالشهایی باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به چنین خیالهایی فکر کند، باید او را دیوانه و بیزنجیر دانست.
هوش مصنوعی: وقتی با دختر قیصر (امپراتور روم) ارتباط برقرار کنی، خودت را به خطر میاندازی و ممکن است به خودت آسیب بزنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به بالای نردبان برسی، باید از هر پایه یکی یکی بالا بروی.
هوش مصنوعی: در زمان مناسب، باید منتظر ماند تا میوهها برسند و چیده شوند. premature harvesting نتیجهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: با بوی سفرهٔ گل شاد باش و در گردشی که بدون اجازه خداوند است، خوشحال نباش.
هوش مصنوعی: اگر عسل خودت را بخوری، میدانی که خوردنش حلال است، اما تا زمانی که موم آن را بر نداشتی، از آن بهره نبر.
هوش مصنوعی: واقعاً کار نادرستی انجام دادی، پس لعنت بر ستم! ولی در عوض او با نیکیاش، لطفی کرد که بر نیکی باید درود فرستاد!
هوش مصنوعی: هدهدی از بلقیس به جمع آمد و گفت که خورشید تو به سمت برجی متمایل است.
هوش مصنوعی: از نو شروع شده است نشاط و شادی ناشی از ارتباط و دوستی. چه خوب است که چنین همصحبتی و وصال خوشبختی را تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی: شاه در هنگام رفتن به سفر، با حالتی میرفت که هیچ نشانی از شکیبایی در او دیده نمیشد، چرا که نه به رفتن تمایل داشت و نه توانایی ایستادن و صبر کردن.
هوش مصنوعی: مانند یک سرو که از کنار محراب برمیخیزد، به آرامی از آن مجلس خارج شده و به سمت خورشید رهسپار میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که نرگس از شرم و حیا بیرون میآید، مقابل گلبرگهای بهاری خواهد بود.
هوش مصنوعی: به آرامی بوی خوش سمن را از او خواست و او با مهربانی به او نگاه کرد و لبخند زد.
هوش مصنوعی: به ساقی بگو که لیوان شراب را جابجا کند، زیرا این دور شدن و بالا و پایین رفتن هیچ پایگاهی ندارد و بیاساس است.
هوش مصنوعی: برای مدتی کوتاه با هم خوش بگذرانیم و دنیا را نادیده بگیریم تا لحظاتی شاد داشته باشیم.
هوش مصنوعی: در دل شب، زمانهای گذشت که به یاد جمشید، جامی از شکر نوشیده شد.
هوش مصنوعی: خورشید زیبا از میان باغ خارج شد و ستارههای آسمان را در این شب دلانگیز جمع کرد.
هوش مصنوعی: از سر خوشحالی و شوق، مانند نسیم به آرامی و با نوسان در اطراف آن گلستان میچرخد.
هوش مصنوعی: گاهی با عطر گلها جان تازهای میگرفتم و گاهی با لالهها لذتی نو تجربه میکردم.
هوش مصنوعی: گاهی بر گل نسرین بوسه زدی و گاهی سر خود را در پای سروش گذاشتی.
هوش مصنوعی: اگر محب و عاشق، تصویری را بر دیوار ببیند، در آن تصویر زیبایی معشوق خود را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: نسیم ملایم و خوشبو را صدا زد تا بیدار کند و گل را از خواب شیرینش برگیرد و به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: امشب تمام امکانات خوشگذرانی فراهم است، اما نمیدانم فردا چه وضعیتی خواهم داشت.
هوش مصنوعی: بگو ای صبح زیبای تو، ای روز خوشی برای دوستان، امشب شب قدر است، پس مرا دریاب.
هوش مصنوعی: بدن ما گرم و نفسهامان تند است، بیا که شب را با هم تا صبح بیدار بمانیم.
هوش مصنوعی: خالی از اشکال است که من در شبهای تار از شدت غم مانند بلبلان ناله و شکایت کنم.
هوش مصنوعی: ما مانند دو شمع هستیم که در حال سوختن و ذوب شدن هستیم. بیایید چند لحظه کنار هم باشیم تا هر دو با هم بسوزیم و از لحظاتمان لذت ببریم.
هوش مصنوعی: شبی که چادر را مانند غنچه بر سر میکشی، بلبلان را در آستانه خود آزار میدهی.
هوش مصنوعی: آنچه در خواب به سراغت میآید، فقط خواب است و تو در خواب نمیتوانی چیزی جز خواب ببینی. بنابراین، بهتر است از خواب و خیال آزاد شوی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی زیبایی سرنوشت خوش را ببینی، باید در حالت بیداری و هوشیاری آن را تماشا کنی.
هوش مصنوعی: باید از این خواب سبک شوی و بیدار شوی، زیرا خواب سنگینی در انتظار توست.
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی به سوی چین آمد و در آنجا مسیر خود را تغییر داد، و ماه زیبای چین را به نزد قیصر (پادشاه) آورد.
هوش مصنوعی: ملک با شگفتی و زیبایی به سمت بربطنوازان میآمد و از شنیدن این شعر لذت میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.