ماییم کله چو لاله بر خاک زده
صد نعره چو ابر از دل غمناک زده
از مهر چو صبح پیرهن چاک زده
آنگه علم مهر بر افلاک زده
شکر گفتار گفتا ای سمن بوی
چرا در بستهای بر من به یک موی
دلم چون شانه بود از غم به صد شاخ
از آن دستت زدم بر مویْ گستاخ
به دل گفتم سیاهی حلقه در گوش
چرا با او نشیند دوش با دوش
دل من داشت در زلف تو منزل
ز دستت میزدم دست بر دل
از آن من دست هندویی گرفتم
که او را بر پریرویی گرفتم
تنور گرم چون بیند فقیری
دلش خواهد که بربندد فطیری
کژی کردم بسی آشوب دیدم
به جرم آن پریشانی کشیدم
خطا کردم به جرمم دست بربند
وگر خواهی جدا کن دستم از بند
چو هندو چیره گشت از دست رفتم
زدم دست و بدین جرمش گرفتم
نگردد پایه رکن حرم پست
اگر در حلقهاش مستی زند دست
صنم چون دید جم را جامهها چاک
چو گل کرد از هوا صد جا قبا چاک
سحرگه جامه جم را صبا برد
قبای گل نسیم جانفزا برد
برون کردش حریری جامه از جم
به دیبایش بپوشانید شبنم
سماع ارغنون از سر گرفتند
شراب ارغوانی برگرفتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پای شرف بر سر افلاک زده
وی دم همه از خلعت لولاک زده
و آنگه به سرانگشت ارادت، یک شب
درع قصب ماه فلک چاک زده
این ابر نگر خیمه بر افلاک زده
صد نعره شوق از دل غمناک زده
از دست زلیخای هوا یوسف گل
بر پیرهن حریر صد چاک زده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.