ملک گفتا به باد ای صبح اصحاب
کزین معنی شود خورشید در تاب!
تو چون روز از چه کردی راز رسوا
دریدی پرده همچون صبح شیدا
ملک پر کین شده از قول مهراب
به نزد افسر آمد رفته در تاب
گمان میبرد کو رنجیده باشد
ز مهر جم دلش گردیده باشد
چو دید از دور جم را پیش خود خواند
بر تخت خودش نزدیک بنشاند
بدو گفت: «ای پسر چونی؟ کجایی؟
چه شد کز ما جدایی مینمایی؟
به دیدار تو هستم آرزومند
به گفتار تو میباشیم خرسند
نداری با هواداران ارادت
مگر در چین چنین بودهست عادت؟
ملک روی زمین بوسید و برخاست
به هر وجهی ز بانو عذرها خواست
ز ساقی جام جان افروز میخواست
به ناز و نوش مجلس را بیاراست
به مجلس شِکَر و شهناز را خواند
حریفانِ خوشِ دمساز را خواند
چو مجلس گرم گشت از آتش مِیْ
شکر در اهل دل زد آتش نی
ملک را یاد آن شب آتش افروخت
به شهناز این رباعی را درآموخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، ملک به باد صبح صحبت میکند و از او میپرسد که چرا رازی را فاش کرده که باعث تابناکی خورشید شده است. او به نزد جم میرود و از او میخواهد که نزدیکش بنشیند و از دیدارش خرسند است. ملک سعی میکند عذرخواهی کند و جشنی با شراب و موسیقی برپا کند. در این مجلس که شکر و شهناز هم دعوت شدهاند، جم یاد آن شب را میکند و اشعاری را به شهناز میآموزد. این متن به موضوعاتی همچون محبت، دوستی و یادآوری لحظات خوش میپردازد.
هوش مصنوعی: پادشاه گفت به باد: ای صبح، از آثار این مفهوم، خورشید درخشان میشود!
هوش مصنوعی: چرا مانند روز، رازهای پنهان را افشا کردی و پرده را همانند صبح روشن باز کردی؟
هوش مصنوعی: ملک به شدت ناراحت شده و به خاطر قولی که مهراب به او داده بود، به سراغ افسر رفت و حالش آشفته است.
هوش مصنوعی: شاید او فکر کند که به خاطر محبت جم ناراحت شده است و دلش از این موضوع پر شده باشد.
هوش مصنوعی: وقتی جم را از دور دید، او را نزد خود فراخواند و در کنار تختش نشاند.
هوش مصنوعی: او به او گفت: «ای پسر، حالت چطور است؟ کجایی؟ چرا از ما دور افتادهای و خود را از ما جدا نشان میدهی؟»
هوش مصنوعی: من مشتاق دیدار تو هستم و از گفتن با تو خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: تو هیچگونه ارادتی به طرفداران خود نداری، مگر اینکه در چین، اینگونه رفتارها رایج بوده باشد؟
هوش مصنوعی: فرشتهای به زمین آمد و پس از آنکه به هر دلیلی از خانم عذرخواهی کرد، برخاست.
هوش مصنوعی: ساقی با ناز و لطافت از او میخواست تا جامی پر از drink زندگیبخش را به او بدهد و بتواند جشن و میهمانی را زیبا و دلنشین کند.
هوش مصنوعی: به میهمانی شیرین دعوت کرد و دوستان خوشوقت و همدل را نیز دعوت نمود.
هوش مصنوعی: وقتی جمع، با نوشیدن مشروبات گرم و شلوغ شد، عشق و شوق در دلهای اهل دل به شدت شعلهور شد.
هوش مصنوعی: سلطان به یاد آن شبی که آتش افروخته بود، این رباعی را به شهناز آموخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.