باد صبا به گرد سمندش نمیرسد
سرو سهی به قد بلندش نمیرسد
بر مَه شکسته طرف کلاه است ازین سبب
از چشم آفتاب گزندش نمیرسد
گرد سمند او به فلک نمیرسد ولی
خنگ فلک به گرد سمندش نمیرسد
پایم به بند زلف گرفتار کرده است
دردا که دست بنده به بندش نمیرسد
به هر گردی که می انگیخت جمشید
برآوردی غبار از جان خورشید
به هر گامی که اسبش برگرفتی
ز اشک آن خاک در گوهر گرفتی
صنم گلگون سرشک از دیده افشاند
ملک شبدیز را چون باد میراند
ملک گوی از همه کس بیش میبرد
به هر صنعت که بود از پیش میبرد
غریو اهل روم و شام برخاست
ملک چوگان فکند و نیزه را خواست
در آمد خوش به طرد و عکس کردن
به طرد بدسگال و عکس دشمن
سِماک رامح از بالای افلاک
ز غیرت نیزه را انداخت بر خاک
هزاران حلقه همچون زلف جانان
ز چوگان کرد در میدان پریشان
ز پشت بادپا چون باد در تک
به رُمح آن حلقهها بِرْبود یَک یَک
بر او شاهنشه از جان آفرین کرد
ثنای قدرتِ جانآفرین کرد
به پیروزی ز میدان باز گشتند
همان با نای و نی دمساز گشتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن زیبایی و قدرت سمند (اسب) و شجاعت و صداقت جمشید، یکی از شخصیتهای افسانهای، میپردازد. شاعر بیان میکند که هیچ چیزی نمیتواند به بلندی و زیبایی این اسب و جمشید برسد. حتی آفتاب و فلک نمیتوانند به او نزدیک شوند. او در زندگی عشق و زیبایی را به تصویر میکشد. همچنین، صحنهای از میدان نبرد را توصیف میکند که در آن جمشید با شجاعت و مهارت خود، بر دشمنان پیروز میشود و با دوستانش به شادی و جشن میپردازد. در نهایت، پیروزی و قدرتی که او به دست میآورد، نشاندهنده عظمت و توانایی اوست.
هوش مصنوعی: باد ملایم به گرد اسب او نمیرسد و سرو بلند هیچگاه به قامت او نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: بر روی ماه، کلاهی قرار دارد که به همین خاطر، آسیب نور خورشید به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: قدرت و سرعت سمند او به آن اندازه است که به آسمان نمیرسد، اما واژه "خنگ" به معنای ناتوانی و ناتوانی آسمان از رسیدن به قدرت سمند او است. در واقع، به نوعی بیانگر این است که هر چیز در جایگاه خود با ویژگیهای خاصش قرار دارد و برخی چیزها به خاطر ذات خود، قابلیت رسیدن به کاستیها یا بلندیهای دیگر را ندارند.
هوش مصنوعی: زلف معشوق مرا در بند کرده و من به درد میخورم که نمیتوانم دستانم را به او برسانم.
هوش مصنوعی: هر بار که جمشید در جستجوی عظمت و شکوه برمیخاست، غبار یا نشانهای از دل خورشیدجلوه میکرد.
هوش مصنوعی: هر بار که پا بر روی زمین میگذاری، از اشکهای آن خاک، گنجینهای به دست میآوری.
هوش مصنوعی: عشق محبوبی به گریه افتاده و اشکهایش مانند باران بر زمین میریزد، و این اشکها به قدری شدت دارد که شبدیز، اسب افسانهای، را مانند بادی به حرکت در میآورد.
هوش مصنوعی: ملک بیش از همه افراد دیگر در سخنوری و هنر توانایی دارد و هر دستاوردی که قبلاً وجود داشته را به بهترین شکل ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: سر و صدای مردم روم و شام بلند شد، ولی پادشاه بازی چوگان را رها کرد و خواست نیزه را به دست بگیرد.
هوش مصنوعی: به سراغ خوبیها برو و آنها را در زندگیات افزایش بده و بر بدیها و دشمنیها غلبه کن.
هوش مصنوعی: سمک رامش، از آسمانها و ارتفاعات، با غیرت و شجاعت نیزه را به زمین انداخت.
هوش مصنوعی: هزاران حلقه مانند موهای زیبای معشوق در میدان بازی پراکنده شدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف سرعت و چابکی فردی میپردازد که مانند بادی تند و سریع از بین موانع عبور میکند و حلقههای دشواری را یکی یکی پشت سر میگذارد. این تصویر حس حرکت و اکتیو بودن را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: خداوند به شاه توانایی و قدرتی بخشید که زندهکننده است و این قدرت را ستایش کرد.
هوش مصنوعی: آنها پس از پیروزی به میدان برگشتند و با ساز و نی همآوایی کردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.