گنجور

 
سید حسن غزنوی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «مژده عالم را که شاه گنبد نیلوفری» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
س
ش
ک
ل
م
ن
ه
ی

شماره ۱ - در مدح امیر تغری تغان فرماید: زهی ز روی زمین برگزیده شاه ترا

شماره ۲ - در مدح نصیرالملة والدین ناصرحسین فرماید: چو عزم کردم سوی سفر برأی صواب

شماره ۳ - در مدح جمال الدین محمد وزیر که روضه مطهر پیغمبر را عمارت کرده بود گوید: چو دولت رفت بر تخت امارت

شماره ۴: شاه شاهان جهان بر تخت سلطانی نشست

شماره ۵ - در مدح علی بن عثمان گوید: چشمم ز غمت عقیق بار است

شماره ۶ - در مدح معزالدوله خسرو شاه پسر بهرام شاه گوید: جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است

شماره ۷ - در مدح بهرام شاه گوید: آرامش و رامش همگان را بدر ماست

شماره ۸ - در این قصیده بهرام شاه را مدح کند: بر اعتدال هوا عدل شاه یار شده است

شماره ۹ - در مدح بهرام شاه گوید: ای شاه دور چتر تو چرخ دگر شده است

شماره ۱۰ - این قصیده نیز در مدح بهرام شاه است: خاک را از باد بوی مهربانی آمد است

شماره ۱۱ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید: زمانه دامن اقبال شهریار گرفت

شماره ۱۲ - این قصیده در مدح خالد ملکی است: یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است

شماره ۱۳ - در مدح بهرام شاه گوید: دلم زان پسته خندان شکر یافت

شماره ۱۴ - سلطان سنجر را بدین قصیده مدح کند: توقیع خداوند جهان نقش ظفر باد

شماره ۱۵: فشاند از سوسن و گل سیم و زر باد

شماره ۱۶: یارب چه شور بود که اندر جهان فتاد

شماره ۱۷ - در مدح ابونصر احمد فرماید: آفتاب رای صاحب تخت بر جوزا نهاد

شماره ۱۸ - در مدح احمد عمر فرماید: دلی که بال و پر از عشق آن پسر یابد

شماره ۱۹ - در مدح سلطان بهرام شاه است: چون دلم در خدمت آن سرو گلنار ایستد

شماره ۲۰: هر نسیمی که به من بوی خراسان آرد

شماره ۲۱ - در مدح بهرام شاه گوید: همایون رایت اعلی همی رأی سفر دارد

شماره ۲۲ - در مدح بهرام شاه و فرزند او خسرو شاه گوید: خدای عز و جل با خدایگان آن کرد

شماره ۲۳ - در این قصیده بهرام شاه را ستاید: ملک و دین شاهنشه از رای همایون پرورد

شماره ۲۴ - در مدح بهرام شاه است: هم اکنون باز نقاش طبیعی خامه بر گیرد

شماره ۲۵ - در مدح سید اجل ذخرالدین ابوالقاسم زید بن حسن گوید: جانا حدیث عشق چه گویی کجا رسد

شماره ۲۶: این منم یارب که چرخم سوی اختر می کشد

شماره ۲۷: روی تو به ماه آسمان ماند

شماره ۲۸ - در مدح محمود بغراخان گوید: وقت آن است که مستان طرب از سر گیرند

شماره ۲۹ - و نیز در ستایش بهرام شاه گفته است: چشمم چو بر سر گل و گلزار می‌رود

شماره ۳۰ - در مدح محمد منصور است: عمری مرا هوای لهاوور بوده بود

شماره ۳۱ - در مدح بهرام شاه هست: باد آتش بار چون از روی دریا در شود

شماره ۳۲ - در مدح سلطان سنجر گوید: جهان را شاه فرخ پی چنین باید چنین باید

شماره ۳۳ - در مدح قوام الدین حسن و بهرام شاه گوید: رخش طرز گلستان می‌نماید

شماره ۳۴ - ایضا در مدح بهرام شاه است: یارب منم که بخت مرا باز در کشید

شماره ۳۵ - ایضا در مدح بهرام شاه گفته است: خه بنا میزد این جهان نگرید

شماره ۳۶ - درمدح سلطان بهرام شاه غزنوی گوید: هفته دیگر بسعی ابر مروارید بار

شماره ۳۷ - ایضا در مدح بهرام شاه است: یارب جهان بکامه بهرام شاه دار

شماره ۳۸ - در تهنیت صحت ملکزاده خسروشاه گوید: ای بخت بده مژده که برخاست به یکبار

شماره ۳۹ - بدین قصیده شرف الملک بوعلی را رثا کند: ای بی خبر ز نیک و بد گشت روزگار

شماره ۴۰ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید: اکنون که تر و تازه بخندید نوبهار

شماره ۴۱ - در مدح عبدالجبارگوید: ای مبارک تر عشقت ز سعادت بسیار

شماره ۴۲ - در مدح و ستایش بهرام شاه و تهنیت پیروزی او بر سوری گوید: سزد گر جبرئیل آید بر این پیروزه گون منبر

شماره ۴۳ - در راه مکه در مدح امیر فخرالدین گوید: من به راه مکه آن دیدم ز فخر روزگار

شماره ۴۴ - در مدح سلطان سعید خوارزم شاه گوید در عید اضحی: اندرین عید مبارک پی فرخنده اثر

شماره ۴۵ - در صف چشم و مدح قوام الدین ابومحمد طاهر وزیر گوید: خدای عز و جل داد بنده را در سر

شماره ۴۶ - هم در مدح بهرام شاه گفت در شکارگاه: ناگاه چو بشنید شهنشه خبر شیر

شماره ۴۷: زهی رفیع محلت برون ز حد قیاس

شماره ۴۸ - وله: گهر نتیجه بحر است و بر خلاف قیاس

شماره ۴۹ - در مدح بهرام شاه در جواب رشید وطواط گوید: چو ساخت در دل تنگم چنین مکان آتش

شماره ۵۰ - ایضا سلطان بهرام شاه غزنوی را مدح کند: گل دل بشکفد ز دیدارش

شماره ۵۱ - در مدح سلطان بهرام شاه غزنوی گوید: گهر بر زر همی بارم ز یاقوت در افشانش

شماره ۵۲ - هم در مدح او گفت در تهنیت تحویل سال: بشگفت در بهار سعادت نهال ملک

شماره ۵۳ - در مدح امیرحسام الدین گوید: ای به حق آرزوی جان ملوک

شماره ۵۴ - در مدح منتخب الملک ابوعلی حسن گوید: طلوع خسرو سیارگان به برج حمل

شماره ۵۵ - هم در مدح او گوید: کاری بگزاف می گذارم

شماره ۵۶: داند جهان که قره عین پیمبرم

شماره ۵۷ - در مدح محمود بن محمدخان خواهر زاده سلطان سنجر گوید: فسانه گشت بیک بار داستان کرم

شماره ۵۸ - این قصیده از سر تأسف گفته به نشابور فرستاد: من همان طوطی شکر سخنم

شماره ۵۹ - در بادیه به التماس امیر حاج گفته: جان میبرد به عشرت حوران گلشنم

شماره ۶۰ - در مدح نظام الملک محمد گوید: مرا به وقت سحر دوش مژده داد نسیم

شماره ۶۱: چون ز غزنین کردم آهنگ ره هندوستان

شماره ۶۲ - در صفت هندوستان و مدح سلطان بهرام شاه گوید: می بنازد باز گوئی خطه هندوستان

شماره ۶۳ - در مرثیه جمال الدین احمد قاضی سراید: ای دلت بی خبر از مملکت عالم جهان

شماره ۶۴ - در مدح آتسز خوارزم شاه گوید: دیدم به خواب دوش براقی ز نور جان

شماره ۶۵ - این مرثیه از برای والده سلطان سعید ولد بن بهرام شاه گوید (کذا): آراستند روضه آرامگاه جان

شماره ۶۶: چون شمع روز روشن از ایوان آسمان

شماره ۶۷: ای رایت آفتاب و محلت بر آسمان

شماره ۶۸: ای دور ملک تو سبب دور آسمان

شماره ۶۹: خدای داند و بس تا چه خرم است جهان

شماره ۷۰ - در مدح صاحب نظام الملک ابو جعفر محمدبن عبدالمجید: نسیم عدل همی آید از هوای جهان

شماره ۷۱ - این سوگند نامه رادر نیشابور گفته است: گشاد صورت دولت بشکر شاه دهان

شماره ۷۲ - درمدح خواجه عمید ابوطاهر گوید: بر من ز نعمت الحق خاص خدایگان

شماره ۷۳ - در این قصیده ابو المعالی نصر بن محمد را مدح کند: ای راحت روح و رامش تن

شماره ۷۴ - در مدح حسن بن احمد گوید: گاه آن است که طفلان چمن

شماره ۷۵ - در مدح احمد عمر گفته از غزنین فرستاد: ای باد سپیده دم سفر کن

شماره ۷۶ - وله: ای صبا طوف در گلستان کن

شماره ۷۷: از گریه اگر یکدم سربر کنمی من

شماره ۷۸ - در مدح قوام الملک احمد عمر گفته به بدیهه: بهشتی نقد شد حاصل سپهری تازه گشت افزون

شماره ۷۹ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید: بزرگ جشن همایون و ماه فروردین

شماره ۸۰ - در مدح ابوالفتح دولت شاه بن بهرام شاه گوید: تا بر سر ولایت خویش آمدست شاه

شماره ۸۱ - در مدح مجدالملک حسن احمد گوید: منت خدای را که با اقبال پادشاه

شماره ۸۲ - در مدح سلطان سعید علاء الدنیا والدین از مکه به غزنین فرستاد: هرگز بود که باز ببینم لقای شاه

شماره ۸۳ - این فتح نامه در نیشابور گفته: زهی رونق ملک از سر گرفته

شماره ۸۴ - در تهنیت باغ همایون و مدح بهرام شاه گوید: ای همایون آمدن بر تو همایون آمده

شماره ۸۵ - در مرثیه یکی از بزرگان گوید: ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده

شماره ۸۶ - در مدح حسن احمد گوید: ای مبارک بنا چه خوش جائی

شماره ۸۷ - در مدح مجدالدین گوید: چشمه نوش است این دهان که تو داری

شماره ۸۸ - در مدح خداوند زاده مسعود شاه گوید: این چه نقش است که از مشک سیاه آوردی

شماره ۸۹ - در مدح سپهسالار علی بن الحسین ماهوری گفته: که دهد یار مرا از من بیدل خبری

شماره ۹۰ - در مدح بهرام شاه غزنوی است: مژده عالم را که شاه گنبد نیلوفری

شماره ۹۱ - در مدح خداوند زاده خسرو شاه گوید در جواب امیر معزی: ای یافته از چهره تو حسن کمالی

شماره ۹۲ - در مدح خاقان محمود خان گوید: ای گوهر مطهر مردی و مردمی

شماره ۹۳ - در مدح خاقان محمود خان گوید: طلع الشمس علی الندمان

شماره ۹۴ - نیز در مدح همو گوید: الاهات خمرا کالعندم

شماره ۹۵ - در مدح ابوعلی حسن احمد گوید: زهی مبارک فال و زهی خجسته بنی

شماره ۹۶: برآنم که امروز چون داد خواهی

شماره ۹۷: سبحان خالقی که صفاتش ز کبریا

شماره ۹۸ - قصیده عربی از سید حسن غزنوی مشهور به اشرف: سلا کالطاف الاله الممجد

sunny dark_mode