یارب منم که بخت مرا باز در کشید
وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید
بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت
چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید
منت خدای را که شب تیره رنگ من
آخر به آخر آمد و بوی سحر کشید
این حضرتست یارب و این دیده من است
کین خاک بارگه را چون سرمه در کشید
بهرام شاه اعظم اعدل که بهر او
بهرام بر سپهر حسام ظفر کشید
در خدمتش دو پیکر یکرویه شد چنانک
جان بست بر میان و پس آنگه کمر کشید
چون او نمود بحر گهر بار زاستین
دامن ز شرم بخشش او ابر در کشید
خورشید را هر آنکه چو بهرام راد خواند
والله که این رقم نه ز عقل و بصر کشید
بهرام کوه کوه ببخشید گنج زر
خورشید ذره ذره سوی کوه زر کشید
اندر پناه شحنه فرمان مطلقش
این بنده رخت خود ز سفر در حضر کشید
شاه آفتاب حضرت چرخست بنده آب
زان مدتی چو آب عناء سفر کشید
اینک بیک نظر که بکرد آفتاب ملک
آن آب را به ذروه بر آن چرخ برکشید
ای آنکه آمد اختر مسعود تو ز بر
چرخ ارچه اختران را سر بر ز برکشید
چون شمع تا بروز چو خورشید تا به شب
خصم از گشاد تیغ تو حقا اگر کشید
بهر جمال تاج تو این چرخ لاجورد
بر کان به نور دیده زرین گهر کشید
فرخنده باز چتر تو سیمرغ مشرقست
چون بال برگ شاد جهان زیر پر کشید
شاها امید من به خدا و به لطف تست
دریاب بنده را که فراوان خطر کشید
تا روز خود خجسته کند از لقای تو
بی دیده باد اگر نه به شبها سهر کشید
گر باز رحمتی فکنی سرخ روی گشت
ورنه فلک نبادا نیلی دگر کشید
تا ذکر آن برند که خورشید بی قلم
خطهای نور دائره وش بر قمر کشید
تخت تو چرخ باد که در بارگاه تو
خورشید تیغ زن چو قمر هم سپر کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بخت و روزگار خویش سخن میگوید و به قدرت و تاثیر خداوند اشاره میکند. او از حال تیره و ناامیدی به روشنایی و سعادتی دست یافته و از لطف و بخشش شاه بهرام یاد میکند. شاعر با وصف زیباییهای آفتاب و شکوه و عظمت پادشاهی بهرام، امید و آرزوهای خود را بیان کرده و از او درخواست کمک و رحمت میکند. از نظر او، شاه بهرام همچون خورشید است که بر مشکلات غلبه میکند و نور امید را به زندگی انسانها میتاباند. در نهایت، شاعر امیدوار است که با لطف شاه و خداوند، روزهای خوشی در پیش داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای خدا، من همان کسی هستم که بخت و اقبالم دوباره مرا به اوج رسانید و از اعماق تاریک و ناامیدی به قمر روشن و درخشان هدایت کرد.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه ستارهها روی خوشی به من نشان دادند، بخت من به بدی تغییر کرد و وقتی که زندگیام دچار مشکلات شد، احساس کردم که سنگینی دنیا بر دوشم افتاده است.
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که شب تیره و سیاه من به پایان رسید و بوی خوش صبحگاهی را احساس کردم.
هوش مصنوعی: این شخص بزرگوار است و این چشمان من است که این خاک مقدس را همچون سرمه در چشمم کشیدهام.
هوش مصنوعی: بهرام شاه، که بزرگترین و عادلترین است، به خاطر او، نام بهرام به عنوان نماد پیروزی در آسمانها درخشید.
هوش مصنوعی: در حضور او، دو موجود به شکل یکسانی به هم پیوستند، بهگونهای که جان در میانه آنها قرار گرفت و سپس به خود نیرو گرفتند.
هوش مصنوعی: وقتی او دریا را با گوهرهایش نمایان کرد، دامنش را از شرم بخشش او، ابرها به سمت خود کشیدند.
هوش مصنوعی: هر کس که خورشید را به زیبایی بهرام راد تشبیه کند، به راستی که این مقایسه از هوش و بینش او فراتر است.
هوش مصنوعی: بهرام کوه را به عنوان نماد قدرت و عظمت میبیند که ابهت و شکوه خورشید را با خود به همراه دارد. گنج و ثروت در خروشان و درخشان بودن خورشید به تدریج به سوی کوه میرود، گویی که این ثروت در دل طبیعت و عظمت کوه نهفته است.
هوش مصنوعی: در سایه حمایت و قدرت فرمانده، این بنده بار و بنهاش را از سفر به جایی دیگر برمیکشد و به خانه بازمیگردد.
هوش مصنوعی: سلطان آفتاب، که نماد قدرت و روشنایی است، تحت تأثیر آب قرار گرفته است. او به مدت طولانی مشغول سفر و جستوجو بوده و حالا از آن سفر خسته و رنجیده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اکنون با یک نگاه، خورشید حکمرانی آن آب را به اوج خود در آسمان بالا برد.
هوش مصنوعی: ای کسی که ستاره خوشبختی تو به آسمان آمده و حتی اگر ستارههای دیگر هم سر به آسمان بزنند، باز هم تو برتر و برجستهتر خواهی بود.
هوش مصنوعی: شما مانند شمع در روز روشن و همچون خورشید در شب، در برابر دشمنی که با شمشیر شما مواجه میشود، ایستادگی میکنید. اگرچه دشمن ممکن است به شما حمله کند، اما شما همچنان قدرت و نور خود را حفظ میکنید.
هوش مصنوعی: برای زیبایی و شکوه تو، این آسمان آبی رنگ بر روی زمین با نور دیدگان گوهرینش، مانند جواهر میدرخشد.
هوش مصنوعی: پرچم تو مانند سیمرغ، که نماد خوشبختی و شادابی است، در آسمان مشرق در اهتزاز است و این نشان از آن دارد که جهان زیر بالهای تو به شادابی و زندگی جدیدی دست یافته است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، من به خدا و مهربانی تو امیدوارم. لطفاً به کمک من بشتاب، چرا که من در معرض خطرات زیادی قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: تا زمانی که روز تو را دیدار کند و خوشبختیات را به ارمغان آورد، خوب است که اگر شبها، بیخواب و بیقرار بمانم.
هوش مصنوعی: اگر لطفی دوباره به من کنی، چهرهام سرخ خواهد شد، وگرنه نکند آسمان بار دیگر مرا به رنگ آبی درآورد.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف زیباییهای طبیعت پرداخته شده است. گویی خورشید با نوری درخشان و دایرهای شکل، خطهایی را بر روی ماه میکشد، و این تصویر شگفتانگیز، نشاندهندهی نفوذ و جاذبههای بصری در جهان است.
هوش مصنوعی: تخت تو مانند چرخ باد است و در کاخ تو، خورشید مانند شمشیری تند و درخشان، مانند ماه از خود محافظت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک
در جام کینه خوشتر از آب و شکر کشید
گردون زبان عقل مرا قفل برفگند
و ایام چشم بخت مرا میل در کشید
ننهاد نقطهای ز وفا در نهاد دهر
آن کس که شکل دایرهٔ ماه و خور کشید
مهری ندید دیدهٔ عقلم ورای مهر
هرگه که سر به جبّهٔ اندیشه درکشید
ای یار اگر ز گل طلبی بوی اتحاد
[...]
صبح شکوفه از افق شاخ سر کشید
جوش بهار رشته ز عقد گهر کشید
تا پرده بر گرفت ز رخسار داغ من
خود را ز شرم لاله به کوه وکمر کشید
از وصل بهره توبه قدر حجاب توست
[...]
آخر ز سجده ام عرق جبهه سر کشید
غواصی محیط ادب این گهر کشید
چندانکه شور صبح قیامت شود بلند
امروز پنبه بایدم از گوش کر کشید
از بیبضاعتی به گدایی مثل شدم
[...]
شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید
جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید
آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم
خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید
خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.