ای که در باغ نکویی بتو نبود مانند
گل برخسار نکو سرو ببالای بلند
هیچ کس نیست زخوبان جهان همچون تو
هرگز استاره بخورشید نباشد مانند
با وجود تو که هستی ز شکر شیرین تر
نیست حاجت که کس از مصر بروم آرد قند
کبر شاهانه تو شاخ امیدم بشکست
ناز مستانه تو بیخ قرارم برکند
ساقی عشق تو ما را بزبان شیرین
شربتی داد خوش و شور تو درما افگند
عاشق روی تو از خلق بود بیگانه
مرد را از عشق تو خویش ببرد پیوند
در جهان گر نبود هیچ کسی غم نخورد
زآنکه درویش تو نبود بکسی حاجتمند
گربرو عرضه کنی هشت بهشت اندر وی
نکند بی تو قرار ونکندجز تو پسند
هر کرا عشق تو بیمار کند جانش را
ندهد شهد شفا ونکندزهر گزند
دل او از غم تو تنگ نگردد زیرا
نیست ممکن که از آتش کند اندیشه سپند
دست تدبیر کسی پای گشاده نکند
چون دلی را سر گیسوی توآرد در بند
هر چه غیر تو همه دشمن جانند مرا
چون منی چون شوداز دوست بدشمن خرسند
سیف فرغانی بی روی تو در فصل بهار
خوش همی گرید چون ابر تو چون گل میخند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند
وز طمع مانده شب و روز بر آن در چو کلند
بر در میر تو، ای بیهده، بسته طمعی
از طمع صعبتر آن را که نه قید است و نه بند
شوم شاخی است طمع زی وی اندر منشین
[...]
اندرین شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خر طبع و همه احمق و بی دانش و دند
شمس تبریز! تو جانی و همه خلق تناند
پیش جان و تن تو صورت تنها چه تنند
برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند
عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
من دیوانه ز زنجیر نمیاندیشم
که کشیدهست مرا زلف مسلسل در بند
خسروان از پی نخجیر دوانند ولی
[...]
آن کداماند و کیاناند و کجا میباشند
کز خرد دور و برانگیخته با اوباشاند
گرچه آزرده و رنجور شود دلهاشان
از جفای دگران سینۀ کس نخراشند
برِ این کِشته گر ابلیس خورد گر آدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.