گنجور

 
حافظ مولانا

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:


  1. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۹

    حافظ (بیت ۷): هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون که مستِ خرابم، صلاح بی‌ادبیست

    مولانا (بیت ۲): هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون چو مست و خرابم صلای بی‌ادبی

    طبق شرح صوتی دکتر ضیاء با توجه به نسخ، این بیت در دیوان حافظ الحاقی است و احتمالاً کاتبی که با شعر مولانا آشنایی داشته با تغییراتی آن را وارد غزل حافظ کرده. از این جهت استناد به این بیت جهت اثبات توجه حافظ به مولانا محل اشکال است.

  2. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱

    حافظ (بیت ۳): بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران - بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

    مولانا (بیت ۱): بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا - پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:جانا به هلاک بنده مستیز و بیا - رنگی که تو دانی تو برآمیز و بیا


  2. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات - گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:آن روح که بسته بود در نقش صفات - از پرتو مصطفی درآمد بر ذات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:از نوح سفینه ایست میراث نجات - گردان و روان میانهٔ بحر حیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:العین لفقدکم کثیرالعبرات - والقلب لذکرکم کثیرالحسرات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات - انبار جهان پر است از تخم موات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات - مانندهٔ حاجیان به حج و عرفات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴:ما عاشق عشقیم که عشق است نجات - جان چون خضر است و عشق چون آبحیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۶:ناگاه بروئید یکی شاخ نبات - ناگاه بجوشید چنین آب حیات


  3. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست - آیینه به دست و روی خود می‌آراست


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸:آن خواجه که بار او همه قند تر است - از مستی خود ز قند خود بیخبر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:آن شاه که خاک پای او تاج سر است - گفتم که فراق تو ز مرگم بتر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵:آنکس که ز سر عاشقی باخبر است - فاش است میان عاشقان مشتهر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۳:از حلقهٔ گوش از دلم باخبر است - در حلقهٔ او دل از همه حلقه‌تر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵:جانا غم تو ز هرچه گویی بتر است - رنج دل و تاب تن و سوز جگر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۸:جانی که به راه عشق تو در خطر است - بس دیده ز جاهلی بر او نوحه‌گر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۷:در ظاهر و باطن آنچه خیر است و شر است - از حکم حقست و از قضا و قدر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:روزی ترش است و دیدهٔ ابر تر است - این گریه برای خندهٔ برگ و بر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۶:ماه عید است و خلق زیر و زبر است - تا فرجه کند هر آنکه صاحب نظر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۶:هر چند شکر لذّت جان و جگر است - آن خود دگر است و شکرِ او دگر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۸:هرچند که بار آن شترها شکر است - آن اشتر مست چشم او خود دگر است


  4. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبه‌ام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر می‌گشت در میان دست بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست


  5. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:هر روز دلم به زیر باری دگر است - در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:اندر سر ما همت کاری دگر است - معشوقهٔ خوب ما نگاری دگر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۴:با ما ز ازل رفته قراری دگر است - این عالم اجساد دیاری دگر است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳:در مجلس عشّاق قراری دگر است - وین بادهٔ عشق را خماری دگر است


  6. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:از چرخ به هر گونه همی‌دار امید - وز گردش روزگار می‌لرز چو بید


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۳:آن را که خدای ناف بر عشق برید - او داند ناله‌های عشاق شنید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۱:از شربت سودای تو هر جان که مزید - زآن آب حیات در مزید است مزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۸:ای عشق تُوَم انّ عذابی لشدید - ای عاشق تو به زخم تیغ تو شهید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۰:پرسید مهم که چشم تو مه را دید - گفتم که بدید و مه ز مه می‌پرسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۶:تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید - از چنبر تن گذشت و بر قلب رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳۹:چون روز وصال یار ما نیست پدید - اندک اندک ز عشق باید ببرید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۳:زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید - از بهر لب چون شکر خود بگزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۶:گفتم که به من رسید دردت بمزید - گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۷:گفتم که ز خردی دل من نیست پدید - غمهای بزرگ تو در او چون گنجید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۱:هر لحظه همی خوانمش از راه بعید - کو سورهٔ یوسف است و قرآن مجید


  7. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:سیلاب گرفت گِرد ویرانهٔ عمر - وآغاز پُری نهاد پیمانهٔ عمر


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۴:سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر - آغاز پری نهاد پیمانهٔ عمر


  8. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


  9. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ماهی که نظیر خود ندارد به جمال - چون جامه ز تن برکشد آن مشکین‌خال


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۳:آن می که گشود مرغ جان را پر و بال - دل را برهانید ز سیری و ملال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۴:آواز گرفته است خروشان مینال - زیرا شنواست یار و واقف از حال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۷:اسرار حقیقت نشود حل به سؤال - نی نیز به درباختن حشمت و مال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸۸:این عشق کمالست و کمالست و کمال - وین نفس خیالست خیالست و خیال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۰:پر از عیسی است این جهان مالامال - کی گنجد در جهان قماش دجال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۵:الخمر و من‌الزق ینادیک تعال - واقطع لوصالنا جمیع‌الاشغال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۹:عشقی دارم پاکتر از آب زلال - این باختن عشق مرا هست حلال

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۲:مردا منشین جز که به پهلوی رجال - خوش باشد آینه به پهلوی صقال

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:مرغی که خبر ندارد از آب زلال - منقار در آب شور دارد همه سال


  10. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی - کنجی و فراغتی و یک شیشهٔ می


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰:ای آنکه به کوی یار ما افتادی - آن روی بدیدی به قفا افتادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹:ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی - وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴:گر تو نکنی سلام ما را در پی - چون جمله نشاطی و سلامی چون می


  11. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:قسّام بهشت و دوزخ آن عقده‌گشای - ما را نگذارد که درآییم ز پای


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۷:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای


  12. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۰:ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی - گر خاص توی گنه کنی عام شوی


  13. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد

    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزل‌سرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۸:چو کارزار کند شاه روم با شمشاد - چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۹:ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد - هر آن که توبه کند توبه‌اش قبول مباد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۷:هزار جان مقدس فدای روی تو باد - که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد


  14. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴:دل مَنِه بر دُنیی و اسبابِ او - زآن‌که از وی، کَس وفاداری ندید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:عاشقان پیدا و دلبر ناپدید - در همه عالم چنین عشقی که دید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۵:برنشین ای عزم و منشین ای امید - کز رسولانش پیاپی شد نوید


  15. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵:بر سر بازار جانبازان منادی می‌زنند - بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید - وَجهِ مِی می‌خواهم و مُطرب، که می‌گوید رسید؟


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۶:برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید - همچو ماه هفت و هشت و آفتاب روز عید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۱:میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید - در گل و گلزار و نسرین روح دیگر بردمید


  16. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۶ - ماده تاریخ وفات (خلیل عادل = ۷۷۵):برادر خواجه عادل طاب مثواه - پس از پنجاه و نه سال از حیاتش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۳:درون ظلمتی می‌جو صفاتش - که باشد نور و ظلمت محو ذاتش


  17. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۴:شتران مست شدستند، ببین رقص جمل - زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۵:تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل - چون رسد نوبت خدمت نشوم هیچ خجل


  18. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْ‌فام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۳:می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام - در جبینش آفتاب و در یمینش جام جام

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۰:اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام - فاشربوا من کاس خلد و اترکوا کل الطعام


  19. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحب‌قَران، خواجه قوام‌الدین حَسَن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن - تا چه‌ها در می دمد این عشق در سرنای تن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن - بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن - بر مرید مرده خوانم اندراندازد کفن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶:سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن - آستین را می فشاند در اشارت سوی من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۹:روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن - زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۲:یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من - بر کنار چشمه خفته در میان نسترن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:از بدی‌ها آن چه گویم هست قصدم خویشتن - زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۷:در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن - تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸:ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من - ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن - چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن


  20. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷:به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد - ز حضرت احدی لا اله الّا الله

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجّه - به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دل‌خواه - که در هوای تو برخاست بامداد پگاه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۸:چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه - ز ذره ذره شنو لا اله الا الله


  21. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی - چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۵:شدم به سوی چه آب همچو سقایی - برآمد از تک چه یوسفی معلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۹:بیامدیم دگربار سوی مولایی - که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰:تو نور دیده جان یا دو دیده مایی - که شعله شعله به نور بصر درافزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶:ز بامداد دلم می‌جهد به سودایی - ز بامداد پگه می‌زند یکی رایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:بیا بیا که شدم در غم تو سودایی - درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی


  22. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:احمد الله علی معدلة السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۰:به حق و حرمت آنکه همگان را جانی - قدحی پر کن از آنکه صفتش می‌دانی


  23. حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهان‌ستان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷:می‌آیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن - برکنده‌ای به خشم دل از یار مهربان


  24. حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شده‌ست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی


  25. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرَد دلِ ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را - چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را - تقاضایی نهادستی در این جذبه دل ما را


  26. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را - بریز خون دل آن خونیان صهبا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را - ببافت جامع کل پرده‌های اجزا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را - بروبد از دل ما فکر دی و فردا را


  27. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:با آن که می‌رسانی، آن بادهٔ بقا را - بی تو نمی‌گوارد، این جام باده ما را


  28. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:به ملازمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟ - که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:بروید ای حریفان بِکِشید یار ما را - به من آورید آخر صنم گریزپا را


  29. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:می‌دمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:چشم‌ها وا نمی‌شود از خواب - چشم بگشا و جمع را دریاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:یار آمد به صلح ای اصحاب - ما لکم قاعدین عند الباب


  30. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست - می ز خُم‌خانه به‌جوش آمد و می‌باید خواست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:من پری زاده‌ام و خواب ندانم که کجاست - چونک شب گشت نخسپند که شب نوبت ماست


  31. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست - بدانک مست تجلی به ماه راه نماست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست - که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست - بدانک خصم دلست و مراقب تن‌هاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست - دمی عظیم نهان‌ست و در حجاب خداست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹:اگر تو مست وصالی‌، رخ تو ترش چراست‌؟ - برون شیشه ز حال درون شیشه گوا‌ست


  32. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز الست

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست - پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست - تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست


  33. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست - مرا فِتاد دل از ره، تو را چه اُفتادست؟

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست - بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست - چرا ز باد مکافات داد و بیدادست


  34. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت - ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:بوسه‌ای داد مرا دلبر عیار و برفت - چه شدی چونک یکی داد بدادی شش و هفت


  35. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۶:چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد - در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۷:چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد - در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد


  36. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد - وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱:در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد - کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد


  37. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:خوش است خلوت اگر یار یارِ من باشد - نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۰:کسی که عاشق آن رونق چمن باشد - عجب مدار که در بی‌دلی چو من باشد


  38. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:خوش آمد گُل وز آن خوش‌تر نباشد - که در دستت به جز ساغر نباشد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۶:سگ ار چه بی‌فغان و شر نباشد - سگ ما چون سگ دیگر نباشد


  39. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند


    مولانا » فیه ما فیه » فصل یازدهم - مشتاقیم الّا چون می‌دانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور می‌داریم:تو جوهری و هر دو جهان مر ترا عرض - جوهر که از عرض طلبند هست ناپسند


  40. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:سَمَن‌بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند - پری‌رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲:ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند - ز زخم تیغ فردیت همه جانند و بی‌جانند


  41. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۴:ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود - تو نفخ صوری یا خود قیامت موعود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۳:رسید ساقی جان ما خمار خواب‌آلود - گرفت ساغر زرین سر سبو بگشود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۰:ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود - بسی بکردم لاحول و توبه دل نشنود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۱:ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود - به نقد خاک شوم بنگرم چه خواهد بود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۰:سپاس آن عدمی را که هست ما بربود - ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۳:اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود - میان این دل و آن یار می فروش چه بود


  42. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۳:نماز شام چو خورشید در غروب آید - ببندد این ره حس راه غیب بگشاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳:سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید - که ویس روز رخ خویش را بیاراید


  43. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵:زهی خجسته زمانی که یار بازآید - به کامِ غمزدگان غمگُسار بازآید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۲:ز شمس دین طرب نوبهار بازآید - نشاط بلبله و سبزه زار بازآید


  44. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید - هِلال عید در ابرویِ یار باید دید

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۵:سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید - سلام گرد جهان گشت جز تو نپسندید


  45. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویا‌یِ اسرار - مبادا خالی‌ات شِکَّر ز مِنقار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۹:بگرد فتنه می‌گردی دگربار - لب بامست و مستی هوش می‌دار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۲:منم از جان خود بیزار بیزار - اگر باشد تو را از بنده آزار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۸:خداوند خداوندان اسرار - زهی خورشید در خورشید انوار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۴:مرا می‌گفت دوش آن یار عیار - سگ عاشق به از شیران هشیار


  46. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۶:هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار - هر کس به لایق گهر خود گرفت یار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار - جان مست گلستان تو آن گاه خار خار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:میر شکار من که مرا کرده‌ای شکار - بی‌تو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:آمد بهار خرم و آمد رسول یار - مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار


  47. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۱:برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز - هلا بیا شب لولی و کار هر دو بساز

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲:به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز - که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز


  48. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۶:برفتم دی به پیشش سخت پرجوش - نپرسید او مرا بنشست خاموش


  49. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:طالع اگر مدد دهد، دامَنَش آوَرَم به کف - گر بِکَشَم زهی طَرَب، ور بِکُشَد زهی شرف


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۱:ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف - چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۲:ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف - چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف


  50. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق - گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲:فریفت یار شکربار من مرا به طریق - که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق


  51. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳:چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال - خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴:تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال - هزار عاشق اگر مرد خون مات حلال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵:دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال - برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:تعال یا مدد العیش و السرور تعال - تعال یا فرج الهم فاتح الاقفال


  52. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۴:اشکم دهل شده‌ست از این جام دم به دم - می زن دهل به شکر دلا لم و لم و لم


  53. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:ز دستِ کوتهِ خود زیرِ بارم - که از بالابلندان شرمسارم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۱:بیا ای آنک بردی تو قرارم - درآ چون تنگ شکر در کنارم


  54. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:چِل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم - کز چاکرانِ پیرِ مُغان کمترین منم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۸:ای گوش من گرفته توی چشم روشنم - باغم چه می بری چو توی باغ و گلشنم


  55. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲:بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم - کز بهر جرعه‌ای همه محتاج این دریم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۶:برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم - بزم شهنشه‌ست نه ما باده می خریم


  56. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم - که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۵:فضول گشته‌ام امروز جنگ می‌جویم - منوش نکته مستان که یاوه می‌گویم


  57. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان - لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۲:مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن - کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان


  58. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طرب‌انگیز گشت و توبه‌شکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۴:مکن مکن که روا نیست بی‌گنه کشتن - مرو مرو که چراغی و دیده روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۵:توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن - توی که خرمن مایی و آفت خرمن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۲:برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن - چه چشم داری ای چشم ما به تو روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۳:اگر سزای لب تو نبود گفته من - برآر سنگ گران و دهان من بشکن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵:به صلح آمد آن ترک تند عربده کن - گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن


  59. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:چو گل هر دم به بویت جامه در تن - کنم چاک از گریبان تا به دامن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۸:نتانی آمدن این راه با من - کجا دارد هریسه پای روغن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۹:دل معشوق سوزیده است بر من - وزان سوزش جهان را سوخت خرمن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۵:برو ای دل به سوی دلبر من - بدان خورشید شرق و شمع روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۰:دگرباره چو مه کردیم خرمن - خرامیدیم بر کوری دشمن


  60. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن - در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۹:ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن - وی آهوی معانی آمد گه چریدن


  61. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:به جان پیر خرابات و حق صحبت او - که نیست در سر من جز هوای خدمت او


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۸:من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او - که مست و بیخودم از چاشنی محنت او


  62. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:گفتا برون شدی به تماشای ماه نو - از ماه ابروان منت شرم باد رو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو - آیی به حجرهٔ من و گویی که گَل برو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۷:این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو - یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۹:رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو - گفتند خواجه عاشق و مست است و کو به کو


  63. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۸:همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو - چو مرا یافته‌ای صحبت هر خام مجو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۲:سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو - چون عمر محتسبی دادکنی این جا کو


  64. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:ای آفتاب آینه دار جمال تو - مشک سیاه مجمره گردان خال تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴:ای دیده من جمال خود اندر جمال تو - آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو


  65. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو - زینتِ تاج و نگین از گوهرِ والای تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۲:ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو - چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو


  66. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو - پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۸:جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو - آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۷:سنگ شکاف می‌کند در هوس لقای تو - جان پر و بال می‌زند در طرب هوای تو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۸:من که ستیزه روترم در طلب لقای تو - بدهم جان بی‌وفا از جهت وفای تو


  67. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای - آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۲:ای آن که مر مرا تو به از جان و دیده‌ای - در جان من هر آنچ ندیدم تو دیده‌ای


  68. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:دامن‌کشان همی شد در شرب زرکشیده - صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده - خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۲:ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده - دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۳:برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده - جویان و پای کوبان از آسمان رسیده


  69. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:چراغ روی تو را شمع گشت پروانه - مرا ز حال تو با حال خویش پروا، نه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱۲:چو مست روی توام ای حکیم فرزانه - به من نگر تو بدان چشم‌های مستانه


  70. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:سحرگاهان که مخمور شبانه - گرفتم باده با چنگ و چغانه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۶:مکن راز مرا ای جان فسانه - شنیدستی مجالس بالامانه


  71. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می - علاج کی کنمت؟ آخرالدواء الکی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰:نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی - کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟


  72. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:لبش می‌بوسم و در می‌کشم می - به آب زندگانی برده‌ام پی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۴:هلا ای آب حیوان از نوایی - همی‌گردان مرا چون آسیایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۶:چه دلشادم به دلدار خدایی - خدایا تو نگهدار از جدایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۰:بیا ای غم که تو بس باوفایی - که ابر قطره‌های اشک‌هایی


  73. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:مخمور جام عشقم، ساقی بده شرابی - پُر کن قدح که بی مِی، مجلس ندارد آبی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۹:بوی کباب داری تو نیز دل کبابی - در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی


  74. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی - وان گه برو که رستی از نیستی و هستی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی - تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۳:ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی - دو دست را برافشان بیزار شو ز هستی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۶:دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی - دی بحر تلخ بودی امروز گوهرستی


  75. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:سَبَتْ سَلْمیٰ بِصُدْغَیها فُؤادی - و رُوحی کُلَّ یَومٍ لی یُنادی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۹:ز ما برگشتی و با گل فتادی - دو چشم خویش سوی گل گشادی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۰:چنین باشد چنین گوید منادی - که بی‌رنجی نبینی هیچ شادی


  76. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که «واثق شو به الطاف خداوندی»


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۴:اگر بی‌من خوشی یارا به صد دامم چه می‌بندی - وگر ما را همی‌خواهی چرا تندی نمی‌خندی


  77. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۴:منم که کار ندارم به غیر بی‌کاری - دلم ز کار زمانه گرفت بیزاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۵:بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری - چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۷:تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری - چگونه رطل گران خوار را به دست آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۸:فرست باده جان را به رسم دلداری - بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۹:نگاهبان دو دیده‌ست چشم دلداری - نگاه دار نظر از رخ دگر یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۴:به جان تو که بگویی وطن کجا داری - که سخت فتنه عقلی و خصم هشیاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:شبی که دررسد از عشق پیک بیداری - بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۷:اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری - تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۸:حرام گشت از این پس فغان و غمخواری - بهشت گشت جهان زانک تو جهان داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۰:ببست خواب مرا جاودانه دلداری - به زیر سنگ نهان کرد و در بن غاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۴:طواف کعبه دل کن اگر دلی داری - دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۶:فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری - بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۷:میان تیرگی خواب و نور بیداری - چنان نمود مرا دوش در شب تاری


  78. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:شهری‌ست پُر ظریفان وز هر طرف نگاری - یاران! صلای عشق است گر می‌کنید کاری

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۴:چون در جهان خوبی امروز کامکاری - شاید که عاشقان را کامی ز لب بر آری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۱:زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری - چون موی از آن شدم من تا تو سرم بخاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۲:گر از شراب دوشین در سر خمار داری - بگذار جام ما را با این چه کار داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۰:با صد هزار دستان آمد خیال یاری - در پای او بمیرا هر جا بود نگاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۴:وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری - ارحم حنین قلبی لا تسع فی ضراری


  79. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:تو را که هر چه مراد است در جهان داری - چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۵:به حق آنک تو جان و جهان جانداری - مرا چنانک بپرورده‌ای چنان داری


  80. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۵:هر روز بامداد به آیین دلبری - ای جان جان جان به من آیی و دل بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۶:شد جادوی حرام و حق از جادوی بری - بر تو حرام نیست که محبوب ساحری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۷:هر روز بامداد درآید یکی پری - بیرون کشد مرا که ز من جان کجا بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۸:ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری - وز شور خویش در من شوریده ننگری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۰:جان خاک آن مهی که خداش است مشتری - آن کس ملک ندید و نه انسان و نی پری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۱:ای عشق پرده در که تو در زیر چادری - در حسن حوریی تو و در مهر مادری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۲:ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری - گه لوح دل بخواندم و گه نقش کافری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۴:بزم و شراب لعل و خرابات و کافری - ملک قلندرست و قلندر از او بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۶:سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری - وصف قلندرست و قلندر از او بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۳:یا من یزید حسنک حقا تحیری - اهلا و مرحبا بسراج منور


  81. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۶:خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری - چه جای غم که ز هر شادمان گرو ببری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۰:اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری - به جان من که نترسی و هیچ غم نخوری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۱:دلا همای وصالی بپر چرا نپری - تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۲:به من نگر که به جز من به هر کی درنگری - یقین شود که ز عشق خدای بی‌خبری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۹:به اهل پرده اسرارها ببر خبری - که پرده‌های شما بردرید از قمری


  82. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِی‌ام ده که به پیری برسی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۴:به شکرخنده اگر می‌ببرد دل ز کسی - می‌دهد در عوضش جان خوشی بوالهوسی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۸:به شکرخنده اگر می‌ببرد جان ز کسی - می‌دهد جان خوشی پرطربی پرهوسی


  83. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:زین خوش رقم که بر گل رخسار می‌کشی - خط بر صحیفهٔ گل و گلزار می‌کشی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۳:شاها بکش قطار که شهوار می‌کشی - دامان ما گرفته به گلزار می‌کشی


  84. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:سلام الله ما کر اللیالی - و جاوبت المثانی و المثالی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۸:بیا ای آنک سلطان جمالی - کمالات کمالان را کمالی


  85. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:که بَرَد به نزد شاهان ز من گدا پیامی؟ - که به کوی مِی‌فروشان دو هزار جم به جامی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۴:به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی - که ندا کند شرابش که کجاست تلخکامی


  86. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی - که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمی‌دانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همی‌گوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که می‌بینی وزان نالم که می‌دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی


  87. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۴:برخیز که جان است و جهان است و جوانی - خورشید برآمد بنگر نورفشانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۳:در خانه خود یافتم از شاه نشانی - انگشتری لعل و کمر خاصه کانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۴:امروز در این شهر نفیر است و فغانی - از جادوی چشم یکی شعبده خوانی


  88. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی - برگ صبوح ساز و بده جام یک منی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۷:ای آسمان که بر سر ما چرخ می‌زنی - در عشق آفتاب تو همخرقه منی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۰:ساقی بیار باده سغراق ده منی - اندیشه را رها کن کاری است کردنی


  89. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:سحرگه ره ‎روی در سرزمینی - همی گفت این معما با قرینی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۷:دلا تا نازکی و نازنینی - برو که نازنینان را نبینی


  90. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:ساقیا سایهٔ ابر است و بهار و لب جوی - من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۶:اگر امشب بر من باشی و خانه نروی - یا علی شیر خدا باشی یا خود علوی


  91. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۷:بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی - کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۰:سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی - سر فروکن به کرم ای که بر این بالایی


  92. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیدهٔ روشنایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۰:اگر چه لطیفی و زیبالقایی - به جان بقا رو ز جان هوایی


  93. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۹:با هر کی تو درسازی می‌دانک نیاسایی - زیر و زبرت دارم زیرا که تو از مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۳:ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی - در روزن جان تابی چون ماه ز بالایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۴:ما می‌نرویم ای جان زین خانه دگر جایی - یا رب چه خوش است این جا هر لحظه تماشایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۵:هم پهلوی خم سر نه، ‌ای خواجهٔ هرجایی - پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۶:من نیت آن کردم تا باشم سودایی - نیت ز کجا گنجد اندر دل شیدایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۷:عیسی چو توی جانا ای دولت ترسایی - لاهوت ازل را از ناسوت تو بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۸:جانا نظری فرما چون جان نظرهایی - چون گویم دل بردی چون عین دل مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۲:ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟ - نی پرّی و نی چرّی ای مرغک حلوایی


  94. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:مِی خواه و گُل‌اَفشان کن، از دَهر چه می‌جویی؟ - این گفت سَحرگَه گُل، «بلبل تو چه می‌گویی؟»


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۰:ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی - زیرا به ادب یابی آن چیز که می‌گویی


  95. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت می‌دمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مه‌رو می‌نمایند از نقاب - از درون‌سو کاه‌تاب و از برون‌سو ماهتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب


  96. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۸:ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو - چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۲:هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او - دل گفت که کی آمد جان گفت مه مه رو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۴:بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو - نیپو سر کینیکا چونم من و چونی تو


  97. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵:ای ز شرم عارضت گل کرده خوی - بر عرق پیش عقیقت جام می


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۴:ناگهان اندر دویدم پیش وی - بانگ برزد مست عشق او که هی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۲:هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می - هم بهاری در میان ماه دی


  98. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۷:نور خدا نمایدت آینهٔ مجردی - از در ما در آ اگر طالب عشق سرمدی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۸:ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی - آتش دل مقیم شد تو به سفر چرا شدی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۹:این طریق دارهم یا سندی و سیدی - اهد الی وصالهم، ذبت من‌التباعد


  99. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۶:نه آتش‌های ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۸:خبر واده کز این دنیای فانی - به تلخی می‌روی یا شادمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۹:برفتیم ای عقیق لامکانی - ز شهر تو تو باید که بمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۱:مرا هر لحظه قربان است جانی - تو را هر لحظه در بنده گمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۲:مگیر ای ساقی از مستان کرانی - که کم یابی گرانی بی‌گرانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۳:ز مهجوران نمی‌جویی نشانی - کجا رفت آن وفا و مهربانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۴:برون کن سر که جان سرخوشانی - فروکن سر ز بام بی‌نشانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۵:مرا هر لحظه منزل آسمانی - تو را هر دم خیالی و گمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۹:مگر تو یوسفان را دلستانی - مگر تو رشک ماه آسمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۱:نه آتش‌های ما را ترجمانی - نه اسرار دل ما را زبانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۲:به کوی دل فرورفتم زمانی - همی‌جستم ز حال دل نشانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۷:اتی‌النیروز مسرورالجنان - یحاکی لطفه لطف‌الجنان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۲:الا یا مالکا رق‌الزمان - الا یا ناسخا، حسن الغوانی


  100. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:بر من نیستی یارا کجایی - به هر جایی که هستی جان فزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۲:دلا در روزه مهمان خدایی - طعام آسمانی را سرایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳:سؤالی دارم ای خواجه خدایی - که امروز این چنین شیرین چرایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۵:بیاموز از پیمبر کیمیایی - که هر چت حق دهد می‌ده رضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:کجایید ای شهیدان خدایی - بلاجویان دشت کربلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۸:تو هر روزی از آن پشته برآیی - کنی مر تشنه جانان را سقایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۱:بیا ای یار کامروز آن مایی - چو گل باید که با ما خوش برآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۲:بیا جانا که امروز آن مایی - کجایی تو کجایی تو کجایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۴:کسی کو را بود خلق خدایی - ازو یابند جانهای بقایی


  101. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۳:بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری - بیا به دعوت شیرین ما چه می‌شوری


  102. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۵:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و نشاط و عیش آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۶:به تن این جا به باطن در چه کاری - شکاری می‌کنی یا تو شکاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶:اگر یار مرا از من برآری - من او گشتم بگو با او چه داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۷:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و وصال و عیش آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۸:صلا ای صوفیان کامروز باری - سماع است و شراب و عیش آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۹:منم غرقه درون جوی باری - نهانم می‌خلد در آب خاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۰:چو عشق آمد که جان با من سپاری - چرا زوتر نگویی کآری آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۱:نگفتم دوش ای زین بخاری - که نتوانی رضا دادن به خواری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۲:به جان تو پس گردن نخاری - نگویی می‌روم عذری نیاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۳:به تن با ما، به دل در مرغزاری - چو دربند شکاری تو شکاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۴:مرا بگرفت روحانی نگاری - کناری و کناری و کناری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۵:متاز ای دل سوی دریای ناری - که می‌ترسم که تاب نار ناری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۶:مرا در خنده می‌آرد بهاری - مرا سرگشته می‌دارد خماری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۷:بدید این دل درون دل بهاری - سحرگه دید طرفه مرغزاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۸:خداوندا زکات شهریاری - ز من مگذر شتاب ار مهر داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۵:مرا اندر جگر بنشست خاری - بحمدالله ز باغ او است باری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۶:بگفتم با دلم آخر قراری - ز آتش‌های او آخر فراری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۷:تو جانا بی‌وصالش در چه کاری - به دست خویش بی‌وصلش چه داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۵:عزیزی و کریم و لطف داری - ولیکن دور شو، چون هوشیاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۱:نسیم‌الصبح جد بابتشار - و بشر حین یأتی بانتشار


  103. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۰:شب از مطرب که دل خوش باد وی را - شنیدم نالهٔ جانسوز نى را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:تعالوا کلنا ذا الیوم سکری - باقداح تخامرنا و تتری


  104. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۲:تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا - جان و دل افتاده‌ اندر زلف و خالت در بلا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا - زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا


  105. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۵:ساقی اگرت هوای ما هی، - جز باده مباد نزد ما هی!


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۱:در خون دلم رسید فتوی - از جمله مفتیان معنی


  106. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۶:برو ای طبیبم از سر که خبر ز سر ندارم - به خدا رها کنم جان که ز جان خبر ندارم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۰:هوسی است در سر من که سر بشر ندارم - من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم


  107. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۸:عید است و موسم گل، ساقی بیار باده - هنگام گل که دیده بی می قدح نهاده


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۹:در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟ - بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاه‌زاده؟

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۰:آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده - فردا از او ببینی صد حور رو گشاده


  108. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۱ - رباعی:زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد - در ده که تراز عمر نو خواهم کرد


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۸:آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد - من خود چه کسم چرخ و فلک جامه درد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۰:آن وسوسه‌ای که شرمها را ببرد - آن داهیه‌ای که بندها را بدرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۳:امشب چه لطیف و با نوا می‌گردد - لطفی دارد که کس بدان پی نبرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۶:ای اطلس دعوی ترا معنی برد - فردا به قیامت این عمل خواهی برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۸:بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد - تا چهرهٔ ما به خاک ره رشک برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۳:فردا که به محشر اندر آید زن و مرد - از بیم حساب رویها گردد زرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۷:هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد - هم پیرم و هم جوان و هم کودک خرد


  109. حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:به سال باء و صاد و ذال ابجد - ز روز هجرت میمون احمد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵:خنک جانی که او یاری پسندد - کز او دوریش خود صورت نبندد


  110. حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسُل هادی سبل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا - بشنو ز آسمان‌ها حی علی الصلا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌ها - صد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا - شاد آمدیت از سفر خانه خدا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا - نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما - ناچار گفتنی‌ست تمامی ماجرا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:هر روز بامداد سلام علیکما - آن جا که شه نشیند و آن وقت مرتضا

    مولانا » فیه ما فیه » فصل چهارم - گفت که این چه لطف است که مولانا تشریف فرمود:جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ - دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا