سحرگه ره روی در سرزمینی
همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گر چه نامی بینشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
نمیبینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوتنشینی
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی؟
اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی؟
ره میخانه بنما تا بپرسم
مَآل خویش را از پیشبینی
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی مفهوم حقیقت و واقعیتهای زندگی میپردازد. او به صوفیان اشاره میکند و میگوید که شراب (نماد معنوی) زمانی خالص میشود که از موانع دور شود. همچنین به بیاعتنایی خدا نسبت به برخی ظواهر مینویسد و میگوید که مروت (نیکی) باید به شکل حقیقی خود درآید. شاعر از تیره شدن دلها و عدم خوشی در زندگی سخن میگوید و به دنبال روشنایی و درک حقیقت است. او خواهان آگاهی و پیشبینی سرنوشت خود است و تأکید میکند که علم نیز گاهی کمکی نمیکند. در نهایت، او خواهان راهی به میخانه است تا به حقیقت نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: صبح زود، کسی که در سفر بود در سرزمینی به راز و رمزهایی اشاره میکرد و با یک همراه درباره آن صحبت میکرد.
هوش مصنوعی: ای صوفی، شراب وقتی خالص و پاک میشود که در شیشه چهار دوره بماند و سپس نمایان شود.
هوش مصنوعی: خداوند از آن لباس (خرقه) بیزار است، حتی اگر آن لباس صد بار هم زینتدهندهی بتها باشد که در آستین قرار دارند.
هوش مصنوعی: رفتار مردانه و جوانمردی اگرچه ممکن است که در عالم نام و نشان خاصی نداشته باشد، اما با این حال لازم است که نیازهای کسی که در موقعیت حساسی قرار دارد را برآورده کنیم.
در روزگاران پیشین، شغلی بنام خوشهچینی وجود داشت. آنها که دستشان تنگ بود و خرمن و مزرعهای نداشتند، پشت سر دِروگرها راه میرفتند و خوشههای جامانده را از زمین بر میداشتند و گاه صاحب مزرعه به دروگران دستور میداد که شلخته درو کنند تا چیزی هم گیر خوشهچینها بیاید. حافظ نيز در اين بیت به این موضوع اشاره دارد.ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
هوش مصنوعی: در هیچکس شادی و سرور زندگی را نمیبینم؛ نه دوایی برای دل شکاستهای هست و نه دردی از دین و ایمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: دلهای انسانها تاریک و بینور شده است، شاید از عالم غیب نوری بیفتد که این تنهاییها و خلوتها را روشن کند.
هوش مصنوعی: اگر انگشت سلیمان (انگشت قدرت و حکمت) نباشد، چه فایدهای دارد نقشی بر روی سنگ انگشتری؟
هوش مصنوعی: اگرچه خوبان اغلب با تلخی برخورد میکنند، اما چه اهمیتی دارد اگر بتوانند با کسی که غمگین است، مدارا کنند؟
هوش مصنوعی: به من نشان بده که چگونه میتوانم به میخانه بروم تا بتوانم عنایت و سرنوشت خود را از پیش بدانم.
هوش مصنوعی: حتی حافظ در محفل خلوت نمیتواند به طور کامل حضور داشته باشد و همچنین دانشمند نیز نمیتواند به علم واقعی و یقین دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به راه اندر نه خسبی نه نشینی
ز پشت باره شهرو را ببینی
که طفلیْ خرد با آن نازنینی
کند در کار از اینسان خردهبینی
ور از شهزاده خواهی همنشینی
زمانی نیز روی او نه بینی
دلا تا نازکی و نازنینی
برو که نازنینان را نبینی
در این رنگی دلا تا تو بلنگی
نیابی در چنان تا تو چنینی
در آیینه نبینی روی خوبان
[...]
سزد گر نیکویی در من ببینی
که خودکام و جوان و نازنینی
به گاه خنده چون دندان نمایی
مرا اندر میان چشم شینی
مسلمان دیدمت، زان دل سپردم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.