کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود
بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود
بنوش جامِ صبوحی به نالهٔ دَف و چنگ
ببوس غَبغَب ساقی به نغمهٔ نی و عود
به دورِ گُل منشین بی شراب و شاهد و چنگ
که همچو روزِ بقا هفتهای بُوَد معدود
شد از خروجِ رِیاحین چو آسمان روشن-
زمین، به اخترِ میمون و طالعِ مسعود
ز دستِ شاهدِ نازکعِذار عیسیدَم
شراب نوش و رها کن حدیثِ عاد و ثمود
جهان چو خُلدِ بَرین شد به دورِ سوسن و گل
ولی چه سود که در وِی نه ممکن است خُلُود
چو گل سوار شَوَد بر هوا سلیمانوار
سحر که مرغ درآید به نغمهٔ داوود-
به باغ، تازه کن آیینِ دینِ زردشتی
کنون که لاله برافروخت آتشِ نمرود
بخواه جامِ صَبوحی به یادِ آصفِ عهد
وزیرِ مُلکِ سلیمان، عمادِ دین، محمود
بُوَد که مجلس حافظ به یمن تربیتش
هر آنچه میطلبد جمله باشدش موجود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و زندگی گلها در بهار سخن میگوید و لحظات شاد و دلانگیز را توصیف میکند. او به لزوم نوشیدن شراب و لذت بردن از هنرهای موسیقی اشاره میکند و تأکید دارد که زندگی همچون یک هفته کوتاه و زودگذر است. همچنین، او به اهمیت اکنون و غفلت از گذشته و آینده تأکید میکند و از خوشیهای دنیوی در کنار عشق و زیباییها سخن میگوید. به نمادهای ادبی و تاریخی نیز اشاره میکند و در نهایت یادآور میشود که در میخانه حافظ، تمام آرزوهای دل واقعی میشوند.
هوش مصنوعی: اکنون که گل در باغ شکفته است و از هیچ به وجود آمده، بنفشه به احترام او سر به زمین میگذارد.
هوش مصنوعی: جامی از شراب بنوش و با صدای دف و چنگ لذت ببر. ساقی را ببوس و به آهنگ نی و عود گوش کن.
هوش مصنوعی: به دور گل ننشین که بدون شراب و معشوق و موسیقی است، زیرا مانند روزهای زندگی، فقط یک هفته دوام میآورد.
هوش مصنوعی: با وزش ریاحین، آسمان روشن شد و زمین، به ستارهی خوش یمن و سرنوشت نیک دچار گشت.
هوش مصنوعی: از دست معشوق نازکچهرهام شراب بنوش و داستان قوم عاد و ثمود را فراموش کن.
هوش مصنوعی: جهان مثل بهشتی زیبا و پر از گل و گیاه شده است، اما چه فایده که در این بهشت امکان ماندن و آرامش واقعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که گل مانند سلیمان بر فراز هوا پرواز کند و صبح فرابرسد، پرنده با صدای دلنشین خود به آواز داوود خواهد خواند.
به باغ برو و راه و رسم دین زرتشتی را تازه کن، زیرا که لالهها چنان شکوفه زدهاند که گویی آتش نمرود را مجددا شعلهور ساختهاند.
هوش مصنوعی: از یک لیوان شراب صبحگاهی بخواه تا به یاد آصف، وزیر بزرگ ملک سلیمان، که پشتیبان دین و محمود بود، نقش ببندد.
هوش مصنوعی: مجلس حافظ به لطف تربیت و تعلیمش، هر چیزی که انسان بخواهد و آرزو کند، در دسترس و موجود خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.