فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «هرگز مباد آنکه بهشت آرزو کنم» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «م» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱ - روزگار دل: در غم عشق تو زان بگذشت کار دل مرا
شماره ۲ - پیرکنعان: گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا
شماره ۳ - بلبل شوریده: ای بلبل شوریده دیوانه توئی یا ما
شماره ۴ - همت مردانه: بی حجابانه درآ از در کاشانه ما
شماره ۵ - وعده دیدار: از جمال لایزالی برنداری گر نقاب
شماره ۶ - آه مردم: آه دردآلود مردم جان جانها را بسوخت
شماره ۷ - هرچه خواهی بطلب: سیصد و شصت نظر راتبه بنده ماست
شماره ۸ - غم مخوری: غم مخوری که عاقبت جای تو صدر جنت است
شماره ۹ - می صافی: می صافی طلب جانا که دردی کش گرانخوار است
شماره ۱۰ - همره بادصبا: هرچه از سنگین دلان بر جان ما آید خوش است
شماره ۱۱ - پای دل: پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گل است
شماره ۱۲ - شب وصل حبیب: آن که آتش افکند درخلق جانان من است
شماره ۱۳ - زلال رحمت حق: گنه کردی بگو کردیم ای دوست
شماره ۱۴ - الله گو: باتو ای عاصی مرا صلح است هرگز جنگ نیست
شماره ۱۵ - درد بی حد: گفتا کیی توبا ماگفتم کمین غلامت
شماره ۱۶ - آه از آن ساعت: یا رب آن ساعت که خلق از ما نیارد هیچ یاد
شماره ۱۷ - آرزو دارم: روزنی جز زخم تیرش در سرای تن مباد
شماره ۱۸ - بلای ناگهان: دل ناشاد من شاید که روزی شادمان گردد
شماره ۱۹ - شیوه شیرین: مرا کشتی و گویی خاک این بر باد باید کرد
شماره ۲۰ - چون برقع بر اندازد: تعالی الله چه حسنست این که چون برقع براندازد
شماره ۲۱ - حضور درد: زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد
شماره ۲۲ - شرح جور یار: نمیدانم که او تا کی پی آزار خواهد شد
شماره ۲۳ - طعنه بدخواه: من نمیگویم که جور روزگارم میکشد
شماره ۲۴ - سرمست صبغت الله: وقت مستی بلبلان آمد
شماره ۲۵ - خاکستری: کسی کاو یار خود دارد چرا بر دیگری بندد
شماره ۲۶ - فرهاد و بیستون: شاخ گل از نازکی یار یادم میدهد
شماره ۲۷ - دارم امید: تا ابد یا رب ز تو من لطفها دارم امید
شماره ۲۸ - عشق حق: هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار
شماره ۲۹ - آرزوی یار: عشق و بدنامی و درد و غم به ما شد یار غار
شماره ۳۰ - تجلی جمال: گر نخواهد بود اندر صدر جنت وصل یار
شماره ۳۱ - جانب گلشن: ای که مینالی ز دوران، جور یار من نگر
شماره ۳۲ - دل مجروح: ای ذکر تو را در دل، هر دم اثری دیگر
شماره ۳۳ - خیمه به محشر: طبل قیامت بکوفت آن ملک نفخ صور
شماره ۳۴ - نورایمان: دوست میگوید که ای عاشق اگر داری صبور
شماره ۳۵ - سید انبیاء: ای قصر رسالت تو معمور
شماره ۳۶ - همه شب: شب همه شب با تو میگوییم راز
شماره ۳۷ - نومید مشو: نومید مشو بنده از رحمت ما هرگز
شماره ۳۸ - شام بشارت: تو لذت عمل را از کار زار ما پرس
شماره ۳۹ - غافل از احوال مظلومان: در جهان امروز بیپروا مباش
شماره ۴۰ - چونکه یوسف نیست: گر مرا جان در بدن نبود، بدن گو هم مباش
شماره ۴۱ - باده جان: داد مرا جان تو باده ای از جان خویش
شماره ۴۲ - ازدست عشق: از خان و مان آوارهام از دست عشق از دست عشق
شماره ۴۳ - سرمه چشم فلک: ای غبار خاک کویت سرمه چشم فلک
شماره ۴۴ - دل زنگار خورده: نامه ای دارم سیه تر از شب تاریک رنگ
شماره ۴۵ - حسن یوسف: مونسم یار است اندر تنگنای گور تنگ
شماره ۴۶ - خانه عشق: کی بود آیا که بنمائی جمال با کمال
شماره ۴۷ - پهلوی دل: تیر او پیوسته میخواهم که آید سوی دل
شماره ۴۸ - شرح عاشقی: به غیر از سایه در کویت کسی محرم نمییابم
شماره ۴۹ - من محمدیم: غلام حلقه بگوش رسول ساداتم
شماره ۵۰ - ای خوش آن روز: ای خوش آن روزی که در دل مهر یاری داشتم
شماره ۵۱ - مرغ آتشخواره: زان بیوفای سنگدل جور و جفا میبایدم
شماره ۵۲ - در باغ رضوان: خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو میدیدم
شماره ۵۳ - مکن از خواب بیدارم: به خواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم
شماره ۵۴ - حضرت بیچون: بی تماشای جمالت روضه را هامون کنم
شماره ۵۵ - بی ماه روی تو: هرگز مباد آنکه بهشت آرزو کنم
شماره ۵۶ - همی خواهم کاو بینم: دوچشم از بهر آن خواهم که در رخسار او بینم
شماره ۵۷ - قلعه روحانیان: بازکشم لشکر وتا به فلک بر روم
شماره ۵۸ - یارمستقیم: گر دل دهی به ما ده عاشق که ما امینیم
شماره ۵۹ - نسیم رضوان: چون تمام عمر نیکی کرد با تو آن کریم
شماره ۶۰ - اندر سایه طوبی: اشک سرخ و روی زرد من گواه است ای کریم
شماره ۶۱ - نشان یار میجویم: به خود مشغول میگردم که از خود یار میجویم
شماره ۶۲ - قلندرخانه عشق: ما به جنت از برای کار دیگر میرویم
شماره ۶۳ - محی دل افگار: کاسه سر شد سفال و دیده گریان همان
شماره ۶۴ - ناله های من: من که هستم زنده دور از دلربای خویشتن
شماره ۶۵ - مجال صحبت در خلوت: مجالی کی بود با تو حدیث خویشتن گفتن؟
شماره ۶۶ - طلب آمرزش: نه چندانی گنهکارم که شرح آن توان دادن
شماره ۶۷ - جمال یار: ندارم گرچه آن دیده که بینم در جمال تو
شماره ۶۸ - گر تو طلبی داری: گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
شماره ۶۹ - یار کو؟: افسر شاهی نخواهم خاک پای یار کو؟
شماره ۷۰ - من کهام!: من کیام رسوای شهر و عاشق دیوانهای
شماره ۷۱ - دل پرغم: گر دل غم پرور ما غمگساری داشتی
شماره ۷۲ - دل زار: بگو با این دل زارم کشد جور و جفا تا کی؟
شماره ۷۳ - برون آ شهسوارا: برون آ شهسوار من تعلل بیش از این تا کی؟
شماره ۷۴ - بی وفا: بیوفا یارا چنین تا کی جفاکاری کنی؟