در جهان امروز بیپروا مباش
فارغ از اندیشهٔ فردا مباش
کشتییی پیدا کن و بنشین در او
ایمن از غرقاب این دریا مباش
غافل از احوال مظلومان مشو
بیخبر از نالهٔ شبها مباش
در پی خود کن دعاگویان نیک
بد مکن با مردمان تنها مباش
دل بسی در جنّت و اُخری مبند
بی هوای جنّت المأوی مباش
کار درویشان و مسکینان برآر
یادکن از مرگ و دردافزا مباش
نیکویی میکن، نیکونام شو
بد مکن مشهور در ایذا مباش
داد خواهی را چو بینی، داد ده
در دکان و جاه بیسودا مباش
زیردستان را تو از پا درمیار
غرّهٔ این فرق فرقدسا مباش
خلق را محیی تو ناصح گشتهای
پیرو این نفس بیپروا مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کجا آیی فرود آنجا مباش
این دویی بگذار و جز یکتا مباش
از خودی مگذر بقا انجام باش
قطرهای می باش و بحر آشام باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.