گنجور

 
عبدالقادر گیلانی

به خواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم

که من دور از درش امشب ز عمر خویش بیزارم

خلاف‌ست اینکه می‌گویند باشد آرزو در دل

مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم

نه آخر عاشقان باری ز خوبان رحمتی بینند‌؟

تو هم رحمی بکن با من که در عشقت گرفتارم

به روز وعده از هرجا که آوازی ز در آید

ز شادی بر‌جهم از جا که باز آمد ز در یارم

به یاد مجلس عیش تو‌، برگ عشرتم این بس

که افتد لخت‌لختی خونِ دل از چشم خونبارم

چه حال‌ست این که هرگه وعده وصلش رسد محیی

همان‌دم مانعی پیش آید از بخت نگونسار‌م

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم

حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم

دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم

چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم

دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم

[...]

سوزنی سمرقندی

خر خمخانه را ناسور پیدا گشت و بیطارم

بنیش از سقبه آن ناسور در یکهفته بردارم

چو خر شاعر بود بیشک که بیطاری کند شاعر

چه داند آن خر شاعر که من شاعر نه بیطارم

ز تسعیر خر شاعر بسازم خمره مرهم

[...]

مجیرالدین بیلقانی

نصیحت می‌کنم دل را که دامن درکش از یارم

چو با دل بر نمی‌آیم به رنج دل سزاوارم

اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله

که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم

من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
اثیر اخسیکتی

چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم

به بیماری چنان کآمد تو هم می‌دار تیمارم

به درد تازه هر ساعت مرا مشغول خود می‌کن

از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم

به یک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم

[...]

مولانا

کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم

در آن کویی که می خوردم گرو شد کفش و دستارم

ز عقل خود چو رفتم من سر زلفش گرفتم من

کنون در حلقه زلفش گرفتارم گرفتارم

چو هر دم می فزون باشد ببین حالم که چون باشد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه