از خان و مان آوارهام از دست عشق از دست عشق
سرگشته و بیچارهام از دست عشق از دست عشق
ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از هدم
من سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق
پرورده کردم خان و مان سرگشتهام گرد جهان
گشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق
هر نیمهشب از گلخنی تا روز سازم مسکنی
چون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشق
هر روز و شب دیوانهای در گوشهٔ ویرانهای
گویم به خود افسانهای از دست عشق از دست عشق
این سو و آن سو میخزم سودای خامی میپزم
انگشت به دندان میگزم از دست عشق از دست عشق
ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارها
شد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق
با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتی
جویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق
محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس
نعره مزن تو زین سپس از دست عشق از دست عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و درد ناشی از عشق میگوید. او احساس آوارگی و بیکسی میکند و به شدت از عشق رنج میبرد. شاعر آرزو میکند که ای کاش وجود نداشت تا از این درد رهایی یابد. او در تلاش برای ساختن یک زندگی، در عوض به ضعف و ناتوانی رسیده و دلش مانند گلخنی پر از غم است. هر شب و روز در تنهایی و بیکسی به افکار و خیالاتش میپردازد و از عشق شکایت میکند. همچنین او از ترس و وحشت نسبت به دیگران صحبت میکند و در نهایت توصیه میکند که این غم را با کسی در میان نگذارد، زیرا درد عشق او را بسیار آزار میدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، از خانه و کاشانم دور شدهام. عشق باعث سردرگمی و پریشانیام شده است و نمیتوانم آرامش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: ای کاش نبودن را انتخاب میکردی تا از نابودی من بگریزی و من از آتش عشق بسوزم، از سر تا پا.
هوش مصنوعی: من را در زحمت و هزینههای زندگی بزرگ کردند و حالا در دنیا سرگردان هستم. ضعیف و ناتوان شدهام، همه اینها به خاطر عشق است.
هوش مصنوعی: در هر نیمهشب از تاریکی و تنهاییام تا سپیدهدم، خانهای میسازم؛ چرا که دلم به خاطر عشق به شدت آشفته و پریشان شده است.
هوش مصنوعی: هر روز و شب، شخصی دیوانه در گوشهای از ویرانه نشسته و به خود داستانی میگوید دربارهٔ درد و رنج عشق.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی عاشقانه و با حالت یأس و ناامیدی در جستجوی عشق و آرزوهای ناپختۀ خود میباشد. او در مکانهای مختلف سرگردان است و به خاطر عشق، در حال رنج و ناامیدی به سر میبرد و به خود میگوید که نمیداند چه باید بکند. احساسات و تفکرات او به حدی شدید است که در این مسیر دندان به انگشت میزند و از دست عشق خود رنج میبرد.
هوش مصنوعی: ای آقا، وقتی شما هم مثل ما به مسائل زندگی اندیشیدید، همه چیز برای ما به خوبی پیش رفت. ما همه چیز را به عشق سپردیم.
هوش مصنوعی: من با کسی ارتباط برقرار نمیکنم و احساس ناامنی از دیگران دارم. میخواهم از همه، تهمت و بدگویی دوری کنم. این ناشی از تجربیات عشق است.
هوش مصنوعی: خدا را به یاد آور و فقط به او متوسل شو، دیگر هیچ غمی را با هیچ کس در میان نگذار و فریاد نزن. از این پس از دست عشق رنج نبر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.