زان بیوفای سنگدل جور و جفا میبایدم
از کس نمیخواهم وفا زان بیوفا میبایدم
من مرغ آتشخوارهام با دانه و دامم چه کار
آخر به جای دانهها در گور جا میبایدم
دلهای مردم باد خوش از شادی عیش و طرب
من خو به محنت کردهام درد و بلا میبایدم
پیراهن یوسف اگر بویی ببخشد فارغم
مژده به سوی دل از آن بند قبا میبایدم
سینه بسی تنگ است دل از غیر میسازم تهی
مهمان غم آمد مرا در جان سرا میبایدم
بیگانهام با مردمان وز خویشتن بیگانهتر
تا چند این بیگانگی دل آشنا میبایدم
محیی بسی لذّت بود در عشق ورزیدن ولی
هجران مرا مشکل بود صبر و رضا میبایدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.