گنجور

 
عبدالقادر گیلانی

بازکشم لشکر وتا به فلک بر روم

قلعه روحانیان گیرم و برتر روم

من ملک مقبلم لیک در این منزلم

صفدر و بس پردلم جانب لشکر روم

هر نفسی از علا میرسدم این صلا

وارهم وزین بلا بر در دلبر روم

پیرخرابات جان گر کشدم مو کشان

بنده کجائی بیا ، پیش شه از سر روم

قبله حاجات دل کوی خرابات ما

وقت مناجات دل محیی بر آن در روم