فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «چه بد کردم که پیمانم شکستی؟» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: سوخت دل از عشق دوست دوست دمی در نساخت
شماره ۲: بیا بنشین که دلها بی تو برخاست
شماره ۳: آب آن عارض خرم برخاست
شماره ۴: بلبل آمد به در باغ و ز گل راه بخواست
شماره ۵: آب نیکویی روان در جوی تست
شماره ۶: هر دیده که در تو نیک نظر کردست
شماره ۷: بازار شکر لعل شکر بار تو بشکست
شماره ۸: بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست
شماره ۹: یک شبه وصل تو ز صد جان بهست
شماره ۱۰: در کوی تو عقل بی قراریست
شماره ۱۱: دلم عشق ترا چون جان نهان داشت
شماره ۱۲: دل سپر بفگند چون درد ترا درمان نداشت
شماره ۱۳: با غمت دل زحمت جان بر نتافت
شماره ۱۴: به دلی وصل تو در نتوان یافت
شماره ۱۵: کس درین دوران وفاداری نیافت
شماره ۱۶: دوش چون دست قدر مهر از در شب بر گرفت
شماره ۱۷: زلف کافرکیش تو آیین ایمان بر گرفت
شماره ۱۸: آن زلف پر از پیچ و شکن را چه توان گفت؟
شماره ۱۹: ای شب خجل ز مویت گل تنگ دل ز رویت
شماره ۲۰: غمی دارم که هرگز کم نگردد
شماره ۲۱: ز عشقت دل مسلم برنگردد
شماره ۲۲: به سر تو که دل تو سر انصاف ندارد
شماره ۲۳: گیتی سر نوبهار دارد
شماره ۲۴: با دل بسی گفتم که یار از عهد و پیمان بگذرد
شماره ۲۵: رخ تو قهر قمر خواهد کرد
شماره ۲۶: دلی که درد تو ارزد دوا نمیارزد
شماره ۲۷: رخت عاشقان را نظر میپذیرد
شماره ۲۸: دل سوختست چون به وصالت نمی رسد
شماره ۲۹: با سر زلف تو مرا کار به جایی نرسد
شماره ۳۰: عقل من در عشق خواری می کشد
شماره ۳۱: مگذار که عشقت را هر مختصر اندیشد
شماره ۳۲: مهر تو هرگز ز جانم نگسلد
شماره ۳۳: ز عالم دلربایی بر نیامد
شماره ۳۴: خوش است حسن تو تا دل ز یار بستاند
شماره ۳۵: جانا خبر وصل تو زی ما که رساند؟
شماره ۳۶: با که گشایم نفس کاهل صفایی نماند؟
شماره ۳۷: بلبلان رخت به باغ افگندند
شماره ۳۸: باد چون طره آن جان جهان درشکند
شماره ۳۹: تا لاله ز شوخی به جهان شور در افگند
شماره ۴۰: جز رگ جان عشق تو دگر چه گشاید؟
شماره ۴۱: گلی کو کزو زخم خاری نیاید؟
شماره ۴۲: نیک بدعهد گشت یار این بار
شماره ۴۳: هر دم به بند زلف شکاری دگر مگیر
شماره ۴۴: دوش دلبند من آن مهر گسل
شماره ۴۵: شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام
شماره ۴۶: مگذار تا توانی کز غم فغان برآرم
شماره ۴۷: نصیحت میکنم دل را که دامن درکش از یارم
شماره ۴۸: باز ناز ماهرویی میبرم
شماره ۴۹: شاید که ز تو یک نفس آسوده نباشیم
شماره ۵۰: گر ترا راحت جان می گویم
شماره ۵۱: می درفگن به جام که مست شبانهایم
شماره ۵۲: فراقت نیش غم ما را چنان در جان شکست ای جان
شماره ۵۳: از زلف سر شکسته یکی حلقه در شکن
شماره ۵۴: گفتم ای ترک نظر سوی من غمگین کن
شماره ۵۵: ناوک مینداز ای صنم از غمزه بر من بیش ازین
شماره ۵۶: داد دلم به دست غم طره دلربای تو
شماره ۵۷: بی تو مرا یار کیست جان ستم سوخته؟
شماره ۵۸: مکن ای دوست دوای من دلریش بده
شماره ۵۹: ای گرد صبح صادق از مشگ وام کرده
شماره ۶۰: ای عارض چون روزت روزم به شب آورده
شماره ۶۱: از غمزه صد تیر جفا بر جان ما انداختی
شماره ۶۲: زین بیش دل دزدی مکن کز دل جهان پرداختی
شماره ۶۳: پرده از لعل بر شکر بستی
شماره ۶۴: گر ز چشم من خیالت یک زمان برخاستی
شماره ۶۵: چه بد کردم که پیمانم شکستی؟
شماره ۶۶: دریغا قصه دردت چنین مشکل نبایستی
شماره ۶۷: گر چشم شوخ تو ز جفا خفته نیستی
شماره ۶۸: باز از دو لب به عالم صد شور درفگندی
شماره ۶۹: مرا فرسوده غم چند داری؟
شماره ۷۰: چون تو از غم ندیده ای خواری
شماره ۷۱: گره مشگ بر سمن چه زنی؟
شماره ۷۲: حسن او بار دگر می بینی
شماره ۷۳: ای به حسن آفت جهان که تویی
شماره ۷۴: گر تو آنجا که تویی انده ما داشتیی
شماره ۷۵: می دان که باز راه ستم بر گرفته ای
شماره ۷۶: تا بسته بند زلف پریشان گشاده ای
شماره ۷۷: انصاف دادهام که به خوبی یگانهای