مگذار تا توانی کز غم فغان برآرم
ترسم کز آتش دل دود از جهان برآرم
آبی بر آتشم زن ورنه به آه سینه
بس گرد فتنه هر شب کز آسمان برآرم
عمرم به وصل بستان کاین دولتم نباشد
کز جیب عشق سودی بی صد زیان برآرم
جان خواستی غمت را گو پای بر کران نه
تا من به جان سپردن دست از میان برآرم
از روز رفته بگذر کاکنون به شحنه غم
دل می دهم به رشوت تا کار جهان برآرم
افغان من به بوسی در لب شکن که گردون
با فتنه سر در آرد گر من فغان برآرم
گفتی مجیر ازین در کی باز گردد آخر
آنگه که پای دل را زان آستان برآرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق غم و آشفتگی شاعر است. او از ناتوانی خود در تحمل درد و رنج سخن میگوید و میترسد که این احساساتش به آتش و فریادی جهانی تبدیل شود. شاعر از پرهیز از غم و تلاش برای یافتن آرامش میگوید و به عشق و وصال به عنوان منبعی از خوشبختی اشاره میکند. او به سختیهای زندگی و فرار از گذشته میپردازد و در نهایت از قدرت عشق و فریادهایش برای تغییر شرایط سخن میگوید، در جستجوی راهی برای بهبود اوضاع خود و دیگران است.
هوش مصنوعی: نگذار به گونهای شود که از اندوه به فریاد بیفتم، زیرا میترسم که از سوختن دل، دودی برپا کنم که کل جهان را فرا گیرد.
هوش مصنوعی: ای کاش، آب بر آتش درد و غمم بریزی، وگرنه هر شب تا صبح، با آه و نالهام، بر سر مشکلات و بلاهایی که از آسمان بر من نازل میشود، میزنم.
هوش مصنوعی: عمر من صرف جستجوی ارتباط با زیباییها و خوشیها میشود، چون این نعمت به این سادگی نیست. از دل عشق به ثروتی دست پیدا نمیکنم که بدون دردسر و زیان باشد.
هوش مصنوعی: اگر خواستی جانت را از غم رها کنی، به سمت افق برو و نگذار که من از میان تو فاصله بگیرم و جانم را به او بسپارم.
هوش مصنوعی: از روزهای گذشته عبور کن، چون اکنون برای آزاد کردن دل غمگینم، به شحنه (حاکم) چیزی میدهم تا کارهای دنیا را پیش ببرم.
هوش مصنوعی: فریاد من در دل این مشکلات و بلاها بلند میشود و اگر من صدای خود را به گوش آسمان برسانم، شاید اوضاع به هم بریزد و طوفانی به پا کند.
هوش مصنوعی: گفتی: کی دوباره به در این جایگاه باز خواهم گشت؟ آنگاه که دیگر نتوانم دل خود را از این مکان جدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم
گفتار دو جهان را از یک دهان برآرم
از خود برآمدم من در عشق عزم کردم
تا همچو خود جهان را من از جهان برآرم
زنار نفس بد را من چون گلوش بستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.