آن زلف پر از پیچ و شکن را چه توان گفت؟
وان عارض چون برگ سمن را چه توان گفت؟
رویش چمن و رنگ رخ او گل خودروست
با آن گل خودروی چمن را چه توان گفت؟
عهد دل دلسوخته بشکست و دلم بست
دل بستن آن عهد شکن را چه توان گفت؟
هر چند سخنهاش همه تلخ چو زهرست
شیرینی آن تلخ سخن را چه توان گفت؟
شمع ختنش گویم و دانم که خطا نیست
جز شمع ختن شمع ختن را چه توان گفت؟
گفتی که مجیر این همه سوزی و نگویی
ای تنگدل آن تنگ دهن را چه توان گفت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به توصیف زیباییها و پیچیدگیهای عشق و معشوق میپردازد. او از زلف و چهرهی معشوق صحبت میکند که پر از زیبایی و راز است. همچنین به شکست عهد و دلسوزی خود اشاره میکند و به تلخی سخنان معشوق که همواره شیرینی خاص خود را دارد، اشاره میکند. شاعر در نهایت به درد و رنجی که در دل دارد و عدم بیان آن میپردازد و به طور کلی به جنبههای گوناگون عشق و زیباییهایش مینگرد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان درباره آن زلف پرپیچ و خمی صحبت کرد؟ و درباره آن چهره زیبا که مانند برگ سمن است، چه گفت؟
هوش مصنوعی: درخشش چمن و زیبایی چهرهاش مانند گلهای وحشی است. با وجود آن گلهای وحشی چمن، نمیتوان چیز دیگری گفت.
هوش مصنوعی: عهد و پیمان من با دل شکستهام به هم خورد و دلم به کسی که آن پیمان را شکسته است وابسته شد. دربارهی این شخص که عهدش را شکست، چه میتوان گفت؟
هوش مصنوعی: اگرچه سخنهای او همانند زهر تلخ و ناگوار است، اما نمیتوان در مورد شیرینی آن سخنها چیزی گفت.
هوش مصنوعی: من میگویم که او مانند شمع شهر ختن است و میدانم که اشتباهی در این گفتهام وجود ندارد. اما در مورد شمع ختن چه چیزی میتوان گفت که در وصفش بگویند؟
هوش مصنوعی: تو گفتی که چرا اینقدر دلم میسوزد، اما نمیدانی که به دل تنگ و بسته چه میتوان گفت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.