آب آن عارض خرم برخاست
تاب آن طره پر خم برخاست
آنکه بی عشق تو درمانم بود
شاد بنشست و ز ماتم برخاست
وانکه می کرد سر اندر سر غم
پای کوبان ز سر غم برخاست
زخمهایی که زدی بر دل ما
همه بی زحمت مرهم برخاست
آتش سوختگان هم بنشست
دل افتاده ما هم برخاست
تو ندانسته ای ار نه چو مجیر
پاک بازی ز جهان کم برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای خود پس از عشق میپردازد. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند که موجب شادابی و سرحالی میشود. در عین حال، غم و درد عشق را نیز تجربه کرده و اقرار میکند که زخمهایی که از معشوق دریافت کرده، به نرمی و راحتی التیام پیدا کردهاند. شاعر میگوید که با وجود آتش سوزان و مشکلات، دل و روح او دوباره به اوج میرسند. در نهایت، خطاب به معشوق میگوید که شاید او از تاثیرات خود بر زندگی وی بیخبر است.
هوش مصنوعی: آب چهره زیبا و خندان او بهرافتاد، و حالت زیبای موهای پر خم او بهطور محسوسی نمایان شد.
هوش مصنوعی: آن کسی که بدون عشق تو مرا درمان میکرد، حالا خوشحال نشسته و از غم و اندوه رها شده است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر غم و اندوهش مدام در حال ناله و زاری بود، حالا از آن غم رها شده و با شادی و سرخوشی قدم برمیدارد.
هوش مصنوعی: زخمهایی که به دل ما زدی، به راحتی بهبود پیدا کردند.
هوش مصنوعی: آتش و سوزشی که داریم آرام گرفته و دل شکستۀ ما هم دیگر رنج نمیکشد.
هوش مصنوعی: تو نمیدانی اگر مانند مجیر، که درستی و پاکیاش را از جهان کم میکند، بیخبر بازی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون عدم از بر عالم برخاست
به هم آغوشی ما غم برخاست
هر کجا صبح زدم چتر نشاط
شام از آن نوحه ماتم برخاست
خواب با دیده بختم چو نشست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.