گنجور

سیف فرغانی

نقل قول‌ها و شعرهای مرتبط سیف فرغانی

  1. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴: ز بهر تاج وصال تو سیف فرغانی - (شب فراق نخواهد دواج دیبا را)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵: شب فراق نخواهم دَواج دیبا را - که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را

  2. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶: سعدی مگر چو من بود آنگه که این غزل گفت - «مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷: مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا - گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

  3. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰: سیف فرغانی برو تصدیق سعدی کن که گفت - «من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲: من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را - وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را

  4. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳: ای رفته از بر ما ما گفته همچو سعدی - «خوش می‌روی به تنها تنها فدای جانت»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰: خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانت - مدهوش می‌گذاری یاران مهربانت

  5. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶: روی بنمای و مپندار که من چون سعدی - «دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت »

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵: دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت - تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

  6. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹: سعدی از قدر تو غافل بود آن ساعت که گفت - (این تویی یا سرو بستانی برفتار آمدست)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹: آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست - یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده‌ست

  7. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹: دوست سلطان و دل ولایت اوست - خرم آن دل که در حمایت اوست

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶: دل سراپردهٔ محبتِ اوست - دیده آیینه دارِ طلعت اوست

  8. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵: گر من از عشق تو دیوانه شوم باکی نیست - که چو من شیفته در کوی تو بسیاری هست

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱: نه منِ خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس - که چو منْ سوخته در خیلِ تو بسیاری هست

  9. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵: گر بگویم که مرا یار تویی بشنو، لیک - «مشنو ای دوست که بعد از تو مرا یاری هست»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱: مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست - یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

  10. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹: چون مدد از غیر نبود صبر کن تا حل شود - «ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷: ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست - گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

  11. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴: دور کن پرده ز رخسار و رقیب از پهلو - که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵: به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر - که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

  12. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷: گفتی از اهل زمان نیست وفایی کس را - بنده را هست ولیکن چو تو فرمایی نیست

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰: گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس - سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست

  13. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵: بی‌بهره ز دولت غم تو - از محنت ما خبر ندارد

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴: از ورطه ما خبر ندارد - آسوده که بر کنار دریاست

  14. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸: چون دامن تو گیرد در پای تو چه ریزد - بیچاره‌ای که جانش در آستین نباشد

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴: عشقش حرام بادا بر یار سروبالا - تردامنی که جانش در آستین نباشد

  15. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰: آمن از فتنهٔ حسن تو درین دوران نیست - مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳: کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست - مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

  16. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳ :: سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳: روز عمرم بزوال آمد وشب نیز رسید - شب هجران ترا خود سحری نیست پدید

    سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸: شام هجران تو را، خود سحری نیست پدید - صبح امید مرا، همنفس شامی هست

  17. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶: چو سعدی سیف فرغانی مدام از شوق می گوید - (نه چندان آرزو مندم که وصفش در بیان آید)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷: نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید - و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید

  18. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹: سیف فرغانی چو سعدی شاید ار گوید بدوست - (فتنه ام بر زلف وبالای تو ای بدر منیر)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸: فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر - قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر

  19. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲: کآفرین می‌کنند بر سخنت - شکر از مصر و سعدی از شیراز

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱: هر متاعی ز معدنی خیزد - شکر از مصر و سعدی از شیراز

  20. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲: سیف اگر ز بهر تو مال فدا کند، مرا - «دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶: دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش - بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

  21. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳: وصل و هجر دوست می‌کوشند هر یک تا کنند - دست او در گردنم یا خون من در گردنش

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷: تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار - دست او در گردنم یا خون من در گردنش

  22. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵: کجا رسم زلب او ببوسه یی چو دمی - (رها نمی کند ایام درکنار منش)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸: رها نمی‌کند ایام در کنار منش - که داد خود بستانم به بوسه از دهنش

  23. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳: بسان سعدی راضی است سیف فرغانی - گرش قبول کنی ور برانی از بر خویش

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱: گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش - نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش

  24. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲: سیف فرغانی هر روز چو سعدی گوید - این منم بی تو که پروای تماشا دارم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸: منم این بی تو که پروای تماشا دارم - کافرم گر دل باغ و سر صحرا دارم

  25. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴: چون سعدی از روی وفا می‌گویم ای کان صفا - من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲: من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم - طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم

  26. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵: ور میسر نشود دیدن رویت چه کنم - «می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳: می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم - خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم

  27. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶: دل زنده به عشق تست غم نیست - گر من ز محبتت بمیرم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵: گر من ز محبتت بمیرم - دامن به قیامتت بگیرم

  28. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳: چنان افتادهٔ عشقت شدم جانا که چون سعدی - «ز دستم بر نمی‌آید که یک دم بی تو بنشینم»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳: ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم - بجز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

  29. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱: ای عقل در غم او یکدم مراچو سعدی - (بگذار تا بگریم چون ابر نوبهاران)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران - کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

  30. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵: ز افغان سیف ای جان شبها میان کویت - «خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان - کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان

  31. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۵ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۵: از آن ساعت که تیر غمزه خوردم - من از دست کمانداران ابرو،

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو - نمی‌یارم گذر کردن به هر سو

  32. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۸ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۸: در شگفتم تا چو سعدی عارفی چون گویدت - کای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵: ای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو - نادر است اندر نگارستان دنیی روی تو

  33. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۰ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۰: چون روا باشد که سعدی گویدت - «سرو بستانی تو یا مه یا پری»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳: سرو بستانی تو یا مه یا پری - یا ملک یا دفتر صورتگری

  34. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۴: هر جا که سیف باشد بستان اوست رویش - «چون است حال بستان ای باد نوبهاری»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹: چون است حال بستان ای باد نوبهاری - کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری

  35. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۹ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۹: چو دوست گفت سخن، گفت سیف فرغانی - حدیث یا شکر است آن که در دهان داری

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹: حدیث یا شکرست آن که در دهان داری - دوم به لطف نگویم که در جهان داری

  36. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳: سعدی زنده دل از بهر تو حق بود که گفت - (هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی)

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴: هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی - نیکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشی

  37. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶: گرم از در فراز آیی بیا ای جان که چون سعدی - «برآنم گر تو بازآیی که در پایت کشم جانی »

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹: بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی - و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی

  38. سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰: چو جنت دایم اندر وی همه رحمت فراز آید - «تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی»

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱: تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی - دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

  39. سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸ :: سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸: گر درم داری با خلق کرم کن زیرا - «شرف نفس به جودست و کرامت به سجود»

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶: شرف نفس به جودست و کرامت به سجود - هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود

  40. سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴: ما یوسف خود نمی‌فروشیم - تو جان عزیز خود نگهدار

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴: ما یوسف خود نمی‌فروشیم - تو سیم سیاه خود نگه دار

  41. سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴: سوی گل زآن می روم کز وی مرا - «بوی یار مهربان آید همی »

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی

  42. سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴ :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

    سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴: خاک کوی او خوهم کز هر سوش - «باد جوی مولیان آید همی »

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی