گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد
گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی
صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد
لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت
تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد
صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا
لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد
زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی
حقا که در دهانش این انگبین نباشد
گر هر که در جهان را شاید که خون بریزی
با یار مهربانت باید که کین نباشد
گر جان نازنینش در پای ریزی ای دل
در کار نازنینان جان نازنین نباشد
ور زان که دیگری را بر ما همیگزیند
گو برگزین که ما را بر تو گزین نباشد
عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
سعدی به هیچ علت روی از تو برنپیچد
الا گرش برانی علت جز این نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۹
عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
چون دامن تو گیرد در پای تو چه ریزد
بیچارهای که جانش در آستین نباشد
گفتم مکن چنینها ای جان چنین نباشد
غم قصد جان ما کرد گفتا خود این نباشد
غم خود چه زهره دارد تا دست و پا برآرد
چون خردهاش بسوزم گر خرده بین نباشد
غم ترسد و هراسد ما را نکو شناسد
[...]
این حسن و آن لطافت در حور عین نباشد
وین لطف و آن حلاوت در ترک چین نباشد
ماهی اگر چه مه را بر روی گل نروید
جانی اگر چه جان را صورت چنین نباشد
از جان و دل فزونی وز آب و گل برونی
[...]
مشتاقی و صبوری با هم قرین نباشد
این باشد آن نباشد آن باشد این نباشد
با انگبین لبت را سنجیدهام مکرر
شهدی که در لب تست در انگبین نباشد
قومی به فکر مشغول قومی بدین گرفتار
[...]
هر چند دانمت مهر ای نازنین نباشد
اما روا به عاشق پیوسته کین نباشد
هر کس نکرد قبله محراب ابرویت را
شک نیست اینچنین کس اهل یقین نباشد
چشمت که خواند آهو آهو نه شیر گیرد
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.