ای که شاهان جهانند گدایان درت
پادشاهست گدایی که بیابد نظرت
چون توانگر اگرت تحفه نیارم بر در
همچو درویش بیایم بگدایی بدرت
ای برو خوب چو اشکوفه باران دیده
چند چون گل بشکفتی و نخوردیم برت
بحیات ابدی زنده شود گر روزی
بسر کشته هجران خود افتد گذرت
حسن حورست ترا لطف پری و کرده
دست تقدیر مقید بلباس قدرت
صد ازین سر که تن مردم ازو برپایست
دل برابر نکند با سر مویی ز سرت
جان شیرین نستانند بتلخی زآن کس
که ورا کام خوش است از لب همچون شکرت
ای چو دینار درست از دل اشکسته ما
همچو سکه ز درم محو نگردد اثرت
میوه روح منی باغ بهر کس مسپار
ور نه همچون دگران سنگ زنم بر شجرت
روی بنمای و مپندار که من چون سعدی
«دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت »
سیف فرغانی خورشید رخش در جلوه است
گر ندیدی خللی هست مگر در بصرت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی و همچنین به مقام و ارزش انسانی اشاره دارد. شاعر به معشوق خود خطاب کرده و او را به خوبی و لطافت تشبیه میکند. او بیان میکند که حتی اگر نتواند هدیهای برای معشوق بیاورد، همچنان به درگاه او به عنوان یک گدا نزدیک میشود. شاعر حسرت و longing خود را به خاطر دوری از معشوق ابراز میکند و میگوید که زیبایی و زندگی ابدی در ارتباط با اوست. در نهایت، او از معشوق میخواهد تا خود را نشان دهد و توصیه میکند که به او همچون سعدی با پوشاندن روی خود، بیاعتنایی نکند. شعر به طور کلی احساسات عاشقانه و جستجوی جمال را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که شاهان دنیا گدایان درِ تو هستند، پادشاه واقعی کسی است که توجه تو را جلب کند.
هوش مصنوعی: اگر من ثروتمند باشم و نتوانم هدیهای برای تو بیاورم، مانند یک درویش به در خانهات میآیم و از تو درخواست کمک میکنم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر این است که ای دوست، مانند شاخهای هستی که با باران شسته شده و زیباییات به مانند گل شکفته شده است. اما ما از زیباییات بهرهمند نشدیم و نمیتوانیم از آن لذت ببریم.
هوش مصنوعی: اگر روزی به یاد تنهایی و دوری از محبوب، به زندگی ابدی دست یابی، میتوانی دوباره جان تازهای بگیری.
هوش مصنوعی: زیبایی تو همانند زیبایی حورهاست و مهربانیات و دست تقدیر به گونهای عمل کرده که تو را در لباس قدرت و زیبایی قرار داده است.
هوش مصنوعی: اگرچه بدن انسان از سرش پابرجاست، اما دل نمیتواند حتی با یک موی سر او برابری کند.
هوش مصنوعی: جان شیرین را از کسی نگیرید که او به شیرینی زندگی و خوشی دندانگیر از لبهایش بهرهمند است.
هوش مصنوعی: تو مانند سکهای هستی که از دل ما بیرون آمدهای، و اثر تو از دارایی ما محو نخواهد شد.
هوش مصنوعی: تو میوهی روح منی، پس باغ خود را به کسی غیر از من نسپار. وگرنه، همچون دیگران، بر درخت تو سنگ میزنم.
هوش مصنوعی: به من نشان بده که زیبا هستی و فکر نکن که من مانند سعدی از تو میخواهم که صورتت را بپوشانی و آن را مانند قرص ماه پنهان کنی.
هوش مصنوعی: اگر در زیبایی چهره او دچار تردید شدهای، مشکل از خودت است نه از او؛ زیرا همچون خورشیدی درخشان است و فقط ممکن است که بیناییات نادرست باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
همین شعر » بیت ۱۰
روی بنمای و مپندار که من چون سعدی
«دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت »
ای فرشته صفتی کز سر تعظیم و جلال
زیر ران شدست ابلق شام و سحرت
معنی بکر به دور تو چو نی سر بفراشت
از چه از همدمی لفظ خوش چون شکرت؟
بر سر آمد ز جهان ذات تو چون موی و مباد
[...]
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
جای خندهست سخن گفتن شیرین پیشت
[...]
خلق مشتاق و ندیده رخ همچون قمرت
نه مباح است در این ماه من سفرت
ناقه رهوارو تو لیلی صفت اندر محمل
دل من چو سگ لیلی زقفای اثرت
تا میان تنگ نه بستی پی خون ریختنم
[...]
رخشد از چهره همی جلوه شمس و قمرت
مگر از مهر بود ما در و از مه پدرت
پدر و مادرت از ماه و زمهر است مگر
که برخساره بود جلوه شمس و قمرت
تو بدین طره و رخسار بهر جا گذری
[...]
گر بگویم که وداع علی اکبر پسرت
شده پر خون جگرت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.