در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ایرج میرزا مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۱ - شب جمعه خدمت حاج امین :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱
ایرج میرزا (بیت ۳۸): «شکم پرست کند التفات بر مأکول» - به خاصه کز سر شب بار معده سنگین بود
سعدی (بیت ۸): بر آن سماط که منظور میزبان باشد - شکم پرست کند التفات بر مأکول
-
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۱۰ :: سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در لیلةالبراة فرمودهاست
ایرج میرزا (بیت ۳): چگونه کوته خواهم شبی که سعدی گفت: - «که دوست را ننماید شبِ وِصال دراز»
سعدی (بیت ۶): مگوی شب به عبادت چگونه روز کنم - محب را ننماید شب وصال دراز
-
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۴ - جواب به خردهگیر :: سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در ستایش امیرانکیانو
ایرج میرزا (بیت ۷): « سخن را روی با صاحبدلان است » - نه با هر بیدل بیخانمان است
سعدی (بیت ۱۶): سخن را روی در صاحبدلانست - نگویند از حرم الا به محرم
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۳ - در مدیحه و تبریک عروسی:برآمد بامدادان مِهرِ انور - جهان را کسوتِ نو کرد در بر
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۶ - وفا:وفا در گل رخان عطر است در گل - من این را خوانده ام وقتی به دفتر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۹:الا تا ننگری در روی نیکو - که آن جسمست و جانش خوی نیکو
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۰:جوان سخت رو در راه باید - که با پیران بیقوّت بپاید
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۷:حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن - که بر زانو زنی دست تغابن
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۳:چو کنعان را طبیعت بی هنر بود - پیمبرزادگی قدرش نیفزود
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۴ - در تهینتِ فرزند یافتنِ نصرة الدّوله:ساقیِ سیم بر بده ساغر - که جهان یافت رونقِ دیگر
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۴ - مهر مادر:باز چون جوجه ماکیان بیند - از پی صید برگشاید پر
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۸:بود در خاطرم که یک چندی - گرچه هستم به اصل و دانش خر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۳:زخم بالای یکدگر بزنند - بخراشند و مرهمی نکنند
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۱:زنِ بد در سرایِ مردِ نکو - هم در این عالم است دوزخِ او
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۴:پادشاهی پسر به مکتب داد - لوح سیمینش بر کنار نهاد
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۶ - در ورود مظفّرالدین میرزا ولّی عهد به تبریز و مدح امیر نظام:چو شاه بنند دل در جهان به رَشفِ ثُغُور - چگونه یارد بستن کمر به حفظِ ثُغور
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان:نظر دریغ مدار از من ای مه منظور - که مه دریغ نمیدارد از خلایق نور
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:نماند حاتمِ طایی ولیک تا به ابد - بمانْد نامِ بلندش به نیکویی مشهور
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۷ - خوشامد به شاه در مهمانیِ وزیر:تا شهنشاهِ جهان گردید مهمانِ وزیر - متّفق دید آسمان بختِ جوان با رایِ پیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر - قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - مزاح با ابوالحسن خان:ای بر کچلان دهر سرهنگ - حق حفظ کند سرِ تو از سنگ
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:ساقی بده آن شراب گلرنگ - مطرب بزن آن نوای بر چنگ
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۲۴ - در مدح امیر نظام:چونان شدم ضعیف که گر نه سخن کنم - در مجلسی ، کسی بنبیند که این منم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:گر تیغ برکشد که محبان همیزنم - اول کسی که لاف محبت زند منم
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۲۸ - مدح ناصرالّدین شاه:مباش ایمن ز کَیدِ چرخِ ریمن - که از کَیدش نشاید بود ایمن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:بکن چندان که خواهی جور بر من - که دستت بر نمیدارم ز دامن
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۷:دلت خوش باد و چشم از بخت روشن - به کام دوستان و رغم دشمن
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۱:خلافِ رایِ سلطان رای جُستن - به خونِ خویش باشد دست شستن
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۸:شبانی با پدر گفت: ای خردمند - مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۰ - در مدحِ حضرتِ مولای متقیان:گفتم رهینِ مهرِ تو شد این دلِ حزین - گفتا حزین دلی که به مهری بود رهین
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۸ - دو هدیه:آمد مرا دو هدیه چو دو قرص مهر و ماه - با نامهای دو چون دو طبق گوهر ثمین
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵:هان ای نهاده تیر جفا در کمان حکم - اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۲ - شکایت از دوری امیر نظام و مدح قائم مقام:به حکمِ آن که ز دل ها بُوَد به دل ها راه - دلِ امیر ز سوزِ دلِ من است آگاه
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:در بهشت گشادند در جهان ناگاه - خدا به چشم عنایت به خلق کرد نگاه
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۵:دو بامداد اگر آید کسی به خدمتِ شاه - سِیُم، هرآینه در وی کند به لطف نگاه
-
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۶ - در مدح امیرنظام:جانا چه شود گر تو درِ مِهر گشایی - وز در به در آیی و چو جانم به بر آیی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:مشتاق توام با همه جوری و جفایی - محبوب منی با همه جرمی و خطایی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۵:از دست کسی بستده هر روز عطایی - معذور بدارندش یک روز جفایی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۴:تا نیک ندانی که سخن عین صواب است - باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
-
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۳:خرِ عیسی است که از هر هنری باخبر است - هر خری را نتوان گفت که صاحب هنر است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است - عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است
-
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۱۰:به دست جام شراب و به گوش نغمۀ ساز - شبی خوشست خدایا دراز باد دراز !
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در وصف شیراز:خوشا سپیدهدمی باشد آنکه بینم باز - رسیده بر سر الله اکبر شیراز
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در لیلةالبراة فرمودهاست:شبی چنین در هفت آسمان به رحمت باز - ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳:جزای نیک و بد خلق با خدای انداز - که دست ظلم نماند چنین که هست دراز
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۴:گروهی از سر بیمغز بیخبر گویند - بریده به سر بدگوی تا نگوید راز
-
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۱۴:ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم - به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم - خواب در روضهٔ رضوان نکند اهل نعیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم - الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:سالک راه خدا پادشه ملک سخن - ای ز الفاظ تو آفاق پر از درّ یتیم
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۹ - تقاضا:ای مِهین صدر فلک مرتبه در دورۀ تو - گر شود رنجه دل اهل هنرشایان نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست - زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ فوت:این جهان پیش راد مردِ حکیم - هست محنت فزایِ غم آباد
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ مهمانی شاه در باغ امیرنظام (۱۳۰۷ هق):خسرو تاج بخش ناصر دین - آن سرشته به عقل و دانش داد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:جان من! جان من فدای تو باد - هیچت از دوستان نیاید یاد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۵:هر که دندان به خویشتن بنهاد - خیر دیگر به کس نخواهد داد
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:گر تضرع کنی و گر فریاد - دزد زر باز پس نخواهد داد
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۷ - دوزخ:به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را - که مار هفت سر و عقرب دو سر دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:کس این کند که دل از یار خویش بردارد؟ - مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۴ - در رثای کلنل محمد تقی خان پسیان:دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت - که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند - که جور قاعده باشد که بر غلام کنند
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ وفات عزیز علیا (۱۳۰۶ هق):سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم - کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود - گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر خدای نباشد ز بندهای خشنود - شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵:امیر ما عسل از دست خلق مینخورد - که زهر در قدح انگبین تواند بود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت - چه رنجها بکِشیدند و دیگری آسود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:هزار سال به امید تو توانم بود - اگر مراد برآید هنوز باشد زود
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۰ - جواب تبریک شوریده:گفت شوریده به من تهینت عید ز فارس - گشت از تهنیت او به من این عید سعید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید - کز گلستان صفا بوی وفایی ندمید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹:یارب این نامهسِیَهکردهی بیفایدهعُمْر - همچُنان، از کَرَمَت بَر نگرفتهست امید
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۱ - فقیه:نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس - بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است:به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود - که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۲ - درویش:کیست آن بی شعور درویشی - که همیشه به لب بُوَد خاموش
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۳:ای که دانش به مردم آموزی - آنچه گویی به خَلق، خود بِنْیوش
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۴:دوش مرغی به صبح مینالید - عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۶:دوش مرغی به صبح مینالید - عقل و صبرم ببُرد و طاقت و هوش
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۹ - ای خایه:ای خایه به دست تو اسیرم - بنمودهای از جماع سیرم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵:گر من ز محبتت بمیرم - دامن به قیامتت بگیرم
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۲ - وطن دوستی:ما که اطفال این دبستانیم - همه از خاک پاک ایرانیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:ما گدایان خیل سلطانیم - شهربند هوای جانانیم
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۳ - حکایت خلعت:مستوفی کل قصۀ چل طوطی شد - امسال چرا حکایت خلعتِ من
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:بشنو به ارادت سخن پیر کهن - تا کار جهان را تو بدانی سر و بن
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۵ - مزاح با مقبل دیوان:قنبل الدوله مقبل دیوان - آن که نبْوَد مثال او شیطان
ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴:شب عید عُمَر به قول زنان - من در این خانه بودهام مهمان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان:برگ تحویل میکند رمضان - بار تودیع بر دل اخوان
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۲ - شهر کثیف:جز گه و گند و کثافت چیزی - اندر این شهر ندیدم بنده
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲:خواجه با بندهٔ پریرخسار - چون در آمد به بازی و خنده
-
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۸ - تقاضا گله از مُعز الملک:ای معزالملک ای اندر سخا ضرب المثل - از چه رو شعر و خط ما را گرفتی سرسری؟
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:آن نه من باشم که روزِ جنگ بینی پشت من - آن منم گر در میانِ خاک و خون بینی سری
-
ایرج میرزا » رباعیها » شمارۀ ۴:هر وقت که دیدی غَضَبت رو آورد - از یک تا صد شماره کن ای سره مرد
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:کس عهد وفا چنانکه پروانهٔ خرد - با دوست به پایان نشنیدیم که برد
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:ای قدر بلند آسمان پیش تو خرد - گوی ظفر از هر که جهان خواهی برد
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:شاها سم اسبت آسمان میسپرد - از کید حسود و چشم بد غم نخورد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۳:از مایهٔ بیسود نیاساید مرد - مار از دم خویش چند بتواند خورد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۶:در گرگ نگه مکن که بزغاله برد - یک روز ببینی که پلنگش بدرد
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:دانی که چه گفت زال با رستمِ گرد؟ - دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:صیّاد نه هر بار شَگالی ببَرَد - افتد که یکی روز پلنگش بخورَد
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۱ - در تقریر دیباچه:دل عشق تو را واقعۀ نوح شمرد - زان روی سفینهای فراهم آورد
-
ایرج میرزا » رباعیها » شمارۀ ۷:ای دوست به ذات حق تعالی سوگند - کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای افکند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:در خرقهٔ توبه آمدم روزی چند - چشمم به دهان واعظ و گوش به پند
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:گویند مرو در پی آن سرو بلند - انگشتنمای خلق بودن تا چند؟
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:در چشم من آمد آن سهی سرو بلند - بربود دلم ز دست و در پای فکند
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۱:پند است خطاب مهتران آن گه بند - چون پند دهند و نشنوی بند نهند
-
ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰:خواهد اینک ز جناب تو بار - بندۀ ناچیز تو عبدالحمار !
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو:بس بگردید و بگردد روزگار - دل به دنیا در نبندد هوشیار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹:هر که خیری کرد و موقوفی گذاشت - رسم خیرش همچنان بر جای دار