دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت
که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند
تمام خلق خراسان به حیرتند اندر
که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند
به چشم مردم این مملکت نباشد آب
و گرنه گریه برایت علی الدوام کنند
مخالفین تو سرمست بادۀ گل رنگ
موافقین تو خون جگر به کام کنند
نظام ما فقط از همّت تو دایر بود
بیا ببین که چه بعد تو با نظام کنند
رسید نوبت آن کز برای خون خواهی
تمام عدۀ ژاندارمری قیام کنند
دروغ و راست همه متهم شدند به جُبن
به هر وسیله ز خود دفع اتهام کنند
مرام تو همه آزادی و عدالت بود
پس از تو خود همه ترویج این مرام کنند
کسان که آرزوی عزت وطن دارند
پس از شهادت تو آرزوی خام کنند
به جسم هیأتِ ژاندارمری روانی نیست
وگر نه جنبشی از بهر انتقام کنند
ترا سلامت از آ« دشت کین نیاوردند
کنون به مدفن تو رفته و سلام کنند
پس از تو بر سر آن میز های مهمانی
پی سلامت هم اصطکاک جام کنند
پس از تو بر سر آن اسب ها سوار شدند
عروس وار در این کوچه ها خُرام کنند
سبیل ها را تا زیر چشم تاب دهند
به قد و قامت خود افتخار تام کنند
خدا نخواسته کاین مملکت شود آباد
وطن پرستان بیهوده اهتمام کنند
از این سپس همه مردان مملکت باید
برای زادن شبه تو فکر مام کنند
سزد که هر چه به هر جا وطن پرست بُوَد
پس از تو تا به ابد جامه مُشک فام کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مظلومیت و فداکاری یک دوست که برای وطنش جان فشانی کرده، سخن میگوید. او به وضعیت نگرانکننده و ناامیدکننده مملکت پس از شهادت این دوست اشاره میکند و میگوید که مردم خراسان در حیرتاند از آنچه بر او گذشت. همچنین، شاعر به ضعف و بیعملی نظام پس از او و بیتفاوتی برخی از مردم اشاره میکند که در عوض باید به یاد او و آرمانهایش (آزادی و عدالت) مبارزه کنند. او همچنین نگران آینده میهن است و از اینکه در نبود او، دیگران به سادگی زندگی میکنند، ابراز ناامیدی میکند. در نهایت، شاعر از محبت و قدردانی به یاد او سخن میگوید و تأکید میکند که در غیاب او، باید تلاش بیشتری برای حفظ آرمانهای ملی صورت گیرد.
هوش مصنوعی: دل من برای تو، ای دوست، به خاطر حال و روزت میسوزد که همچون شیر نر، در این محیط ناکارآمد و نامناسب محصور شدهای.
هوش مصنوعی: تمام مردم خراسان در شگفتیاند که این جنگ و جدال تو را چه نامی بگذارند.
هوش مصنوعی: اگر در چشم مردم این سرزمین آب نباشد، همیشه برایت گریه و اندوه خواهند داشت.
هوش مصنوعی: دشمنانت به خاطر خوشیها و لذتهای دنیا سرمست و شاداب هستند، در حالی که دوستانت به خاطر مشکلات و سختیها، در دلشان غم و درد را تحمل میکنند.
هوش مصنوعی: نظام ما تنها به همت و تلاش تو برقرار بود. بیایید ببینید پس از رفتنت چه بلایی بر سر این نظام آمده است.
هوش مصنوعی: زمانی فرامیرسد که برای طلب انتقام، تمامی اعضای ژاندارمری به پا خواهند خاست.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که هم دروغ و هم راست به ترس و ضعف متهم شدهاند و هرکدام سعی دارند به هر راهی اتهام را از خود دور کنند و خود را تبرئه کنند.
هوش مصنوعی: اندیشه و روش تو بر پایه آزادی و عدالت بود، بنابراین از تو انتظار میرود که دیگران نیز این ارزشها را ترویج دهند.
هوش مصنوعی: افرادی که برای بزرگداشت و سربلندی کشور خود تلاش میکنند، پس از شهادت تو باید آرزوهای خود را کنار بگذارند.
هوش مصنوعی: جسم پلیس حرکتی ندارد و اگر داشت، برای انتقام عمل میکرد.
هوش مصنوعی: به تو سلام میفرستند، در حالی که دیگر کسی از آن دشت خطرناک به سلامت بازنگشته است و اکنون فقط به مکتبت آمدهاند.
هوش مصنوعی: بعد از تو، در مهمانیها بر سر میزها، همه به سلامتی همدیگر نوشیدنی مینوشند.
هوش مصنوعی: پس از تو، بر روی آن اسب ها سوار شدند و مانند یک عروس در این کوچه ها با وقار و زیبایی قدم می زنند.
هوش مصنوعی: سبیلها را به گونهای مرتب کنند که تا زیر چشم بیفتند و به این ترتیب به قد و قامت خود ببالند و افتخار کنند.
هوش مصنوعی: خدا نمیخواهد که این کشور آباد شود، وطنپرستان تلاششان بیفایده است.
هوش مصنوعی: از این به بعد تمام مردان کشور باید برای به دنیا آوردن کسی مانند تو تلاش کنند.
هوش مصنوعی: هرگز چیزی بهتر از تو و برای تو شایسته نیست، بنابراین پس از تو، هر کسی که به وطن پرستی و عشق به وطن شناخته شود، تا ابد با زیبایی و احترام یاد تو را ارج مینهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند
که جور قاعده باشد که بر غلام کنند
هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد
ز دست دوست نشاید که انتقام کنند
به تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردی
[...]
چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
معاشران صبوحی هوای جام کنند
بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند
بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند
مرا بحلقه ی رندان درآورید مگر
[...]
مغان به پیش بتی گر شبی سلام کنند
به پیش خویش همه هندوان غلام کنند
ولی تو بت چو درآئی بسومنات از ناز
بتان بسجده در آینده و احترام کنند
برایضی چو بتان طره دو تا تابند
[...]
دمی که باده عشترت بتان به جام کنند
به نزد دردکشان ترک ننک و نام کنند
مدام خنده بدان می کشان زند ساغر
که نان پخته خود را ز گریه خام کنند
شود چو دست تظلم دراز باز بر او
[...]
کسان که شور به ترک سلاح عام کنند
خدنگ غمزهٔ خونریز را چه نام کنند؟
مسلمست که جنگ از جهان نخواهد رفت
ز روی وهم گروهی خیال خام کنند
گمان مبر که برای نمونه مدعیان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.