گنجور

 
ایرج میرزا

باز چون جوجه ماکیان بیند

از پی صید برگشاید پر

تند و تیز از هوا به زیر آید

همچو حکم قضا و پیک قدر

ماکیانی که در برابر باز

نبود غیر عاجزی مضطر

خطر طفل خویش چون بیند

یاد نارد ز هیچ گونه خطر

از جگر بر گشاید آوازی

که نیوشنده را خلد به جگر

بجهد تا به پیش چنگل باز

بال کوبان فراز یکدیگر

باز چون بیند ای تهور مرغ

کار مشکل نمایدش به نظر

بگذرد زین شکار قدری صعب

در هوای شکاری آسان تر

این چنین می کند حراست طفل

مادر مهربان مهرآور

پس روا باشد ار کنند اطفال

جان به قربان مهربان مادر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode