باز چون جوجه ماکیان بیند
از پی صید برگشاید پر
تند و تیز از هوا به زیر آید
همچو حکم قضا و پیک قدر
ماکیانی که در برابر باز
نبود غیر عاجزی مضطر
خطر طفل خویش چون بیند
یاد نارد ز هیچ گونه خطر
از جگر بر گشاید آوازی
که نیوشنده را خلد به جگر
بجهد تا به پیش چنگل باز
بال کوبان فراز یکدیگر
باز چون بیند ای تهور مرغ
کار مشکل نمایدش به نظر
بگذرد زین شکار قدری صعب
در هوای شکاری آسان تر
این چنین می کند حراست طفل
مادر مهربان مهرآور
پس روا باشد ار کنند اطفال
جان به قربان مهربان مادر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رامش افزای باد و نیک اختر
بر ملک اورمزد شهریور
نامور میر نصر ناصر دین
بوالمظفر که عزم اوست ظفر
رؤیت و خلق اوست جان و خرد
[...]
دی ز لشکر گه آمد آن دلبر
صد ره سبز باز کرد از بر
راست گفتی بر آمد اندر باغ
سوسنی از میان سیسنبر
گرد لشکر فرو فشاند همی
[...]
ای جهان را به راستی داور
ملک عدل ورز دین پرور
عالم افروز نام مسعودت
ملک را همچو تاج را گوهر
گنج پرداز دست معطی تو
[...]
طالع از طالعت عجایبتر
کس ندیدی عجایب دیگر
گه به چرخت برد چو قصد دعا
گه به خاک آردت چو عزم قدر
گه به دستت ببندد از دل پای
[...]
رایت شهریار دین گستر
سایه افگند بر جهان یکسر
مسرعات فلک رسانیدند
خبر فتح او بحر کشور
رونقی یافت ملت ایزد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.