خسرو تاج بخش ناصر دین
آن سرشته به عقل و دانش داد
آن که دست عطا و همت او
حاصل بحر و کان به باد بداد
بود سیم سفر که از تبریز
شد به سوی فرنگ خسرو راد
بر به تبریز چون امیر نظام
باغ و کاخی نُموده بود آباد
در اِیاب و دِهاب مهمان شد
اندر آن باغ شاه با دلِ شاد
شه قدم چون نهاد در آن باغ
در دولت بد روی میر گشاد
زر و سیم زیاد بهر نثار
زیر پای ملک امیر نهاد
همۀ چاکران سلطان را
شال و اسل و طلا و نقره بداد
با دل شاد شاه از این کشور
به سوی پایتخت روی نهاد
سفر شه بنای باغ امیر
چون به یک سال اتفاق افتاد
بهر تاریخ سال ایرج گفت
«باغ میر اجل بُوَد آباد»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره خسرو تاج بخش ناصرالدین شاه است که با عقل و دانش خود اقداماتی انجام داده و ثروت زیادی به دست آورده است. او سفر خود را از تبریز به فرنگ آغاز کرده و در تبریز برای امیر نظام باغ و کاخی زیبا ساخته است. در این سفر، خسرو به مهماننوازی پرداخته و در باغ خود فضایی شاداب را برای شاه ایجاد کرده است. شاه با خوشحالی در باغ قدم گذاشته و هدایایی از جمله طلا و نقره به خدمتگزاران خود اهدا کرده است. بعد از یک سال، باغ امیر در تاریخ مشخصی به عنوان یک مکان آباد ثبت شده است.
هوش مصنوعی: خسرو که تاج را به دیگران میدهد و حامی دین است، عقل و دانش را به او بخشیدهاند.
هوش مصنوعی: کسی که بخشش و ارادهاش بیپایان است و مانند دریا بوده و به راحتی به دیگران بخشش میکند.
هوش مصنوعی: سیمسفر از تبریز به سمت فرنگ، متعلق به خسرو راد بود.
هوش مصنوعی: در تبریز، مانند یک فرمانروا، باغ و کاخی ساخته بود که به خوبی آباد شده بود.
هوش مصنوعی: مهمان با دل خوش به باغ شاه رفت و آمد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی شاه پا در آن باغ گذاشت، درختان و گلهایش به تماشای او نشسته و زیباییشان را نمایان کردند.
هوش مصنوعی: طلای فراوان و نقرهی زیاد را بهعنوان نذر و هدیه زیر پای پادشاه گذاشت.
هوش مصنوعی: همه کسانی که در خدمت سلطان بودند، شال، اسلحه، طلا و نقره به او تقدیم کردند.
هوش مصنوعی: با دل خوش، شاه از این سرزمین به سمت پایتخت حرکت کرد.
هوش مصنوعی: سفر شاه برای ساخت باغی در امیر به یک سال انجام شد.
هوش مصنوعی: ایرج گفت که در روزگار تاریخ، باغ میر مرگ همیشه سرسبز و آباد خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد زی با سیاهچشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
[...]
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
طاعت آن ملک بجا آورد
[...]
پادشاهی برفت پاک سرشت
پادشاهی نشست حورنژاد
از برفته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی ز پیشِ ما برداشت
[...]
آن شنیدی که حیدر کرار
کافران کشت و قلعه ها بگشاد
تا نداد او دو قرص نان جوین
هفده آیت خداش نفرستاد
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد
شیر بینم شده متابع رنگ
باز بینم شده مسخر خاد
نه به جز سوسن ایچ آزادست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.