چونان شدم ضعیف که گر نه سخن کنم
در مجلسی ، کسی بنبیند که این منم
ور هم سخن کنم ، بجز از ناله نشنوند
ز آن رو که همچو نی شده از لاغری تنم
مو در بدن به جایِ نخ آمد مرا از آن
کز لاغری بدن شده مانند سوزنم
از بس نحیف و لاغرو باریک گشته ام
ترسم که خویشتن را ناگاه گم کنم
ای ناتوانی ،آخر در من چه دیدهای
کاین سان گره نمودی دامن به دامنم
گر سنگ بود سُفتی و آهن ، گداختی
با آنکه من نه ساخته از سنگ و آهنم
چندین متاز اسب که بشکست مِغفرم
چندین میاز دست که بُگسَست جوشنم
من شاعری حقیرم و مدحتگری فقیر
نه رستمم نه طوس ، نه گیوَم نه بهمنم
سی روز بوسه برزده ام بر کفِ امام
سی روز هم به پایِ تبی بوسه برزنم
وقتست دلبرا که خمِ طُرّه بشکنی
تا من بدان نگاه کنم تؤبه بشکنم
یک چند ضعف بیخِ مرا کند زین سپس
با قوّتِ می آن را از بیخ برکَنم
نی نی نزار خوشترم از آن که هم صفت
با کلکِ میرِ شیر دلِ شیر اوژنم
میر نظام آن که پیِ نظامِ مُلک و دین
ایزد وجودِ او را بنمود مغتنم
چون روزِ عرضِ فضل ز حکمت کند سخن
بوزرجمهر گوید من طفلِ کودنم
سر تا به پا زبانم سوسن صفت ولیک
در مدح میر بسته زبان همچو سوسنم
نَک از زبانِ میر کنم مدحِ او که من
در مدحِ آن خدیوِ هنرمند الکَنَم
در زیرِ ظِلِّ ناصرِدین شاه این منم
تا یک جهان جلال بود زیرِ دامنم
صد قارنم به کوشش در روزِ گیرودار
لیکن به گاهِ حلم دو صد کوهِ قارنم
با رویِ پر ز خنده اگر ابر بهمنی
بخشش همی نماید من ابرِ بهمنم
فرّخ نهاد و نیک خوی و نیک منظرم
نیکو سرشت و پاک دل و پاک دیدنم
با دستِ قهر ریشۀ هر ظلم بگسلم
با سنگِ عدل شیشۀ هر جور بشکنم
در گاهِ مهر نوشم و در جامِ دوستم
در وقتِ قهر نیشم و در کامِ دشمنم
روزِ معاندان را تاریک تر شبم
شامِ موافقان را چون روز روشنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ضعف و بلایای جسمانی خود اشاره میکند و از نحیفی و لاغریاش گلایه میکند. او احساس میکند که به قدری ضعیف شده که دیگر نمیتواند به درستی صحبت کند و ترس دارد که خود را گم کند. شاعر از ضعف و ناتوانی خود رنج میبرد و خود را در مقایسه با قهرمانان افسانهای ضعیف میداند. او همچنین به مدح مقامهایی چون امام و نظام میپردازد و نشان میدهد که علیرغم ضعف بدنی، در عرصه شعر و ادب استوار است. در نهایت، او ویژگیهای نیک خود را نیز مطرح میکند و ابراز امیدواری میکند که در روزهای سخت و در برابر دشمنان، با قدرت و جلال بر حقایق ایستادگی کند.
هوش مصنوعی: به قدری ضعیف شدهام که اگر در جمعی صحبت نکنم، هیچکس متوجه نمیشود که من کیستم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم صحبت کنم، فقط نالههای مرا خواهند شنید، چون مانند نی به دلیل لاغری و ضعف تنم، صداهایم تنها حالت اندوه و غم را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: موهای بدنم به اندازهی نخ شده که این ناشی از لاغری بیش از حد من است و به قدری ضعیف شدهام که بدنم مانند سوزن به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی ضعیف و لاغر و باریک شدهام، نگرانم که ناگهان خودم را گم کنم.
هوش مصنوعی: ای ناتوان، چرا اینقدر مرا در پیچیدگی و سختی انداختی که دامنم به دامن تو گره خورده است؟
هوش مصنوعی: اگرچه سنگ و آهن سختی دارند و در برابر حرارت ذوب میشوند، اما من که از سنگ و آهن ساخته نشدهام، بر افراشته و مقاوم هستم.
هوش مصنوعی: نگران نباش اسبها، که کلاه خودم را شکستهاند. نگران نباش دستهایم، که زرهام را پاره کردهاند.
هوش مصنوعی: من شاعری کوچک و بیاهمیت هستم که به ستایش دیگران میپردازم. نه به اندازه رستم قهرمان هستم، نه مثل طوس، گیو و بهمن شخصیتهای بزرگ و معروف.
هوش مصنوعی: سی روز است که به پای امام بوسه میزنم و به همین مدت هم بر پایتخت عشق و محبت بوسه خواهم نهاد.
هوش مصنوعی: ای دلبر، وقتی موهای تابدارت را بگسلی، من نیز به تماشای آن نگاهی میافکنم و عهد خود را میشکنم.
هوش مصنوعی: مدتی احساس ناتوانی و کمزور بودن میکنم، اما بعد از آن با قدرتی که نوشیدنی به من میدهد، این ناتوانی را از ریشه برطرف خواهم کرد.
هوش مصنوعی: من از اینکه با کسی که با همدلی و شجاعت دلیر است، همراه باشم، بیشتر خوشحالم.
هوش مصنوعی: میر نظام، کسی است که به دنبال برقرار کردن نظم در ملک و دین الهی است و وجود او در این راستا بسیار ارزشمند و مهم است.
هوش مصنوعی: زمانی که روزی برای نشان دادن فضل و دانش فرا برسد، بوزرجمهر به من خواهد گفت که من همچنان کودک و بیتجربه هستم.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم مانند گل سوسن زیباست، اما زبانم به خاطر مدح و ستایش از مقام عالیمقامان بسته است، همانند سوسن که در باغستان آرام گرفته و نمیتواند سخن بگوید.
هوش مصنوعی: من برای تمجید از او صحبت نمیکنم، چون من در وصف آن هنرمند بزرگ حرفهایم را میزنم.
هوش مصنوعی: من در زیر سایه ناصرالدین شاه قرار دارم و تا زمانی که او سلطنت میکند، جلال و شکوه من نیز در زیر چادر او برقرار است.
هوش مصنوعی: من در روزهای مشقت و سختی صد بار تلاش میکنم، اما در زمان آرامش و صبوری، دو برابر کوه بزرگ صبر و بردباری دارم.
هوش مصنوعی: اگر ابر بهمنی با چهرهای خندان بخشش کند، من نیز همانند آن ابر هستم.
هوش مصنوعی: من شخصی خوشبخت و نیکو سیرت هستم، دارای خلق و خوی پسندیده، با قلبی پاک و چشمانی پاک بین.
هوش مصنوعی: با نیروی خشم، ریشهی هر ظلم و ستم را قطع میکنم و با قدرت عدالت، شیشهی هر ستمگری را میشکنم.
هوش مصنوعی: در زمانی که آرامش و خوشبختی دارم، از محبت و دوستی لذت میبرم، اما وقتی که با کسی قهری دارم، از تلخی و نیش آن رابطه رنج میبرم و در مواجهه با دشمنانم، حتی در دلم درد و تلخی احساس میکنم.
هوش مصنوعی: روز کسانی که با من مخالفند برای من مانند شب تاریک است، اما شام دوستانم برای من مانند روز روشن و روشنایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگه که من به زلف وی اندر نگه کنم
شادی و خرمی ز دل خویش برکنم
گردد روان سرشکم و گردد تپان دلم
گردد نژند جانم و گردد نوان تنم
هرگه که دست بر شکن زلف او برم
[...]
ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم
نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم
دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم
آلات روی عثمان چون سیم برکنم
تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را
[...]
ای بارگاه صاحب عادل خود این منم
کز قربت تو لاف زمین بوس میزنم
تا دامن بساط ترا بوسه دادهام
بر جیب چرخ میسپرد پای دامنم
تا پای بر مساکن صحنت نهادهام
[...]
جان میبرد به عشرت حوران گلشنم
تن می کشد به خدمت دیوان گلخنم
عیسی است جان پاک و خرست این تن پلید
پیکار خر همی همه بر عیسی افکنم
تن دیو و جان فرشته و من نقش دیو شوم
[...]
کوه بلاشدست ز رنج جرب تنم
بیچاره من که کوه بناخن همی کنم
رگهای من چو چنگ برون آمده ز پوست
پس من بناخنان خود آن رگ همی زنم
چون چوب خرگهست برو برپشیزها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.