گنجور

 
هاتف اصفهانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «آن دلبر محمل‌نشین چون جای در محمل کند» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ج
د
ر
ز
س
ش
ل
م
ن
و
ه
ی

غزل شماره ۱: سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را

غزل شماره ۲: به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها

غزل شماره ۳: جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را

غزل شماره ۴: جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا

غزل شماره ۵: تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها

غزل شماره ۶: به بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب اما

غزل شماره ۷: جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا

غزل شماره ۸: ناقه آن محمل نشین چون راند از منزل مرا

غزل شماره ۹: گل خواهد کرد از گل ما

غزل شماره ۱۰: نوید آمدن یار دلستان مرا

غزل شماره ۱۱: به قصد کوی تو بی‌رحم عاشقان ز وطن‌ها

غزل شماره ۱۲: روز وصلم به تن آرام نباشد جان را

غزل شماره ۱۳: مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب

غزل شماره ۱۴: بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب

غزل شماره ۱۵: شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب

غزل شماره ۱۶: چون شیشه، دل نه از ستم آسمان پر است

غزل شماره ۱۷: قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست

غزل شماره ۱۸: ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذاشت

غزل شماره ۱۹: هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست

غزل شماره ۲۰: حرف غمت از دهان ما جست

غزل شماره ۲۱: لبم خموش ز آواز مدعا طلبی است

غزل شماره ۲۲: ای باده ز خون من به جامت

غزل شماره ۲۳: گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت

غزل شماره ۲۴: چه گویمت که دلم از جدائیت چون است

غزل شماره ۲۵: یک گریبان نیست کز بیداد آن مه پاره نیست

غزل شماره ۲۶: مطلب و مقصود ما از دو جهان، اوست اوست

غزل شماره ۲۷: شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاهی کج

غزل شماره ۲۸: بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد

غزل شماره ۲۹: بتان نخست چو در دلبری میان بستند

غزل شماره ۳۰: با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند

غزل شماره ۳۱: در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد

غزل شماره ۳۲: کدام عهد نکویان عهد ما بستند

غزل شماره ۳۳: دل بوی او سحر ز نسیم صبا شنید

غزل شماره ۳۴: نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد

غزل شماره ۳۵: داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند

غزل شماره ۳۶: گفتم که چاره غم هجران شود نشد

غزل شماره ۳۷: گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی خندد

غزل شماره ۳۸: به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد

غزل شماره ۳۹: دل عشاق روا نیست که دلبر شکند

غزل شماره ۴۰: آن دلبر محمل‌نشین چون جای در محمل کند

غزل شماره ۴۱: شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید

غزل شماره ۴۲: امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد

غزل شماره ۴۳: گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد

غزل شماره ۴۴: تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود

غزل شماره ۴۵: گریه جانسوز مرا ناله ز دنباله نگر

غزل شماره ۴۶: بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز

غزل شماره ۴۷: از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

غزل شماره ۴۸: با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس

غزل شماره ۴۹: رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس

غزل شماره ۵۰: شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش

غزل شماره ۵۱: دانی که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش

غزل شماره ۵۲: پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش

غزل شماره ۵۳: سرو قدی که بود دیده دلها به رهش

غزل شماره ۵۴: غم عشق نکویان چون کند در سینه‌ای منزل

غزل شماره ۵۵: کرده‌است یا قاصد نهان مکتوب جانان در بغل

غزل شماره ۵۶: به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم

غزل شماره ۵۷: شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم

غزل شماره ۵۸: بی‌مهری اگر چه بی‌وفا هم

غزل شماره ۵۹: مپرس ای گل ز من کز گلشن کویت چسان رفتم

غزل شماره ۶۰: ای گمشده دل کجات جویم

غزل شماره ۶۱: گوهرفشان کن آن لب کز شوق جان فشانم

غزل شماره ۶۲: جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم

غزل شماره ۶۳: دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم

غزل شماره ۶۴: گه ره دیر و گهی راه حرم می‌پویم

غزل شماره ۶۵: با چشم تو گهی که به رویت نظر کنم

غزل شماره ۶۶: هر شبم ناله زاری است که گفتن نتوان

غزل شماره ۶۷: گواهی دهد چهره زرد من

غزل شماره ۶۸: بر خاکم اگر پا نهد آن سرو خرامان

غزل شماره ۶۹: به یک نظاره چون داخل شدی در بزم میخواران

غزل شماره ۷۰: آن کمان ابرو کند چون میل تیر انداختن

غزل شماره ۷۱: منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو

غزل شماره ۷۲: گردد کسی کی کامیاب از وصل یاری همچو تو

غزل شماره ۷۳: خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله

غزل شماره ۷۴: بود مه روی آن زیبا جوان چارده ساله

غزل شماره ۷۵: مهر رخسار و مه جبین شده‌ای

غزل شماره ۷۶: رفتی و دارم ای پسر بی تو دل شکسته‌ای

غزل شماره ۷۷: چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی

غزل شماره ۷۸: شکست پیر مغان گر سرم به ساغر می

غزل شماره ۷۹: چو نی نالدم استخوان از جدایی

غزل شماره ۸۰: روز و شب خون جگر می‌خورم از درد جدایی

غزل شماره ۸۱: کجایی در شب هجران که زاری‌های من بینی

غزل شماره ۸۲: شستم ز می‌در پای خم، دامن ز هر آلودگی

غزل شماره ۸۳: ای که مشتاق وصل دلبندی

غزل شماره ۸۴: کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی

غزل شماره ۸۵: دو چشمم خون‌فشان از دوری آن دلستانستی

غزل شماره ۸۶: صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی

غزل شماره ۸۷: من پس از عزت و حرمت ، شدم ار خوار کسی،

غزل شماره ۸۸: زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی

غزل شماره ۸۹: ای که در جام رقیبان می پیاپی می‌کنی

غزل شماره ۹۰: دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری