جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم
آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم
اغیار راست نازت، عشاق را عتابت
محروم من که از تو نه این رسد نه آنم
مرغ اسیرم اما دارم درین اسیری
آسایشی که رفته است از خاطر آشیانم
نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ
از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم
زنهار بعد مردن فرسوده چون شود تن
پیش سگان کویش ریزند استخوانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناتوانی و دردهای درونی خود سخن میگوید. او از جانش تقاضای رحم و محبت دارد و به احساس تنهایی و محرومیت از عشق اشاره میکند. شاعر خود را مانند پرندهای اسیر توصیف میکند که با وجود اسیری، هنوز امیدهایی در دل دارد. همچنین، او نسبت به افکار ناپایدار زندگی و مرگ و وَیرانی پس از آن تأمل میکند و به سرنوشت تلخ خود پس از مرگ اشاره دارد.
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر ناتوانیام از خودم، خواهش میکنم که بر حال رنجیدهام رحم کنی.
هوش مصنوعی: دیگران از زیبایی و ناز تو لذت میبرند، اما من عاشق تو هستم و از محبتت محرومم. نه میتوانم به محبتت برسید و نه از سختیهایش فرار کنم.
هوش مصنوعی: من پرندهای هستم که در قفسی اسیر شدهام، اما در این اسیری آرامشی دارم که یاد آشیانهام از ذهنم رفته است.
هوش مصنوعی: نخل من که بر پا نیست، خوشحالم از این که از فکر بهار نو و اندیشهٔ خزان رها شدهام.
هوش مصنوعی: مواظب باش بعد از مرگ، وقتی که تنم فرسوده و ضعیف شده است، سگان در کوی تو استخوانهایم را پراکنده نکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آرزوی جانم در آرزوی آنم
کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم
دانی چگونه باشم در محنتی چنینم
زان پس که دیده باشی در دولتی چنانم
با دل به درد گفتم کاخر مرا نگویی
[...]
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم
باری، بیا که جان را در پای تو فشانم
این هم روا ندارم کایی برای جانی
بگذار تا برآید در آرزوت جانم
بگذار تا بمیرم در آرزوی رویت
[...]
دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم
خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم
بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم
چون سر دل ندانم کاندر میان جانم
از آفتاب بیشم ذرات روح پیشم
[...]
آید ز نی حدیثی هر دم بگوش جانم
کاخر بیاد بشنو دستان و داستانم
من آن نیم که دیدی و آوازه ام شنیدی
در من بچشم معنی بنگر که من آنم
گر گوش هوش داری بشنو که باز گویم
[...]
ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم
در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم
ای آرزوی جانم در آرزوی آنم
کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم
روزی که با تو بودم بد بخت همنشینم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.