گنجور

 
هاتف اصفهانی

منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو

باشدم خرقه‌ای آنهم به خرابات گرو

زاهد آن راز که جوید ز کتاب و سنت

گو به میخانه در آی و ز نی و چنگ شنو

راز کونین به میخانه شود زان روشن

که فتاده‌است به جام از رخ ساقی پرتو

چه کند کوه کن دلشده با غیرت عشق

گر نه بر فرق زند تیشه ز رشک خسرو

هر طرف غول نوا خوان جرس جنبانی است

در ره عشق به هر زمزمه از راه مرو

منزل آنجاست درین بادیه کز پا افتی

در ره عشق همین است غرض از تک و دو

بستگی‌ها به ره عشق و گشایش‌ها هست

بسته شد هاتف اگر کار تو دلتنگ مشو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو

مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو

لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز

روی شسته بحشاشات و تراک و مازو

از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مولانا

همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو

چو مرا یافته‌ای صحبت هر خام مجو

همه سرسبزی جان تو ز اقبال دل است

هله چون سبزه و چون بید مرو زین لب جو

پر شود خانه دل ماه رخان زیبا

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو

امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو

امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم

جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو

هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج

[...]

ابن یمین

ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو

گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو

که شب از روز شناسد بیقین گر نبود

طره و چهره تو مایه ده ظلمت وضو

گر چو پروانه ز غم سوخت رقیبت چه غم است

[...]

سیف فرغانی

من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو

آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو

از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب

هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو

من چو با روی تو همچون مگسم با شکر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه