گنجور

 
 
 
محتشم کاشانی

آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند

دامن افشاند و می ریزد و ساغر شکند

می‌رود سرخوش و من بر سر آتش که چه وقت

مست باز آید و غوغا کند و درشکند

دست ز احباب ندارد چو کشد خنجز ناز

[...]

یغمای جندقی

عیب مفتی نه همین است که ساغر شکند

این حریفی است که دندان پیمبر شکند

شیخ...خر کیست که جوهر ریزد

سنگ ... سگ کیست که گوهر شکند

کام در گردش جام است به چرخ اندازید

[...]

آشفتهٔ شیرازی

ترک من چون سر آن زلف معنبر شکند

قیمت مشک ختا رونق عنبر شکند

در بهشت رخت از لعل تو ساقی گردد

در بهشت ابدی رونق کوثر شکند

عاشق خاص بود محرم خلوتگه یار

[...]

بلند اقبال

ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند

ساقیا کن حذر آن وقت که ساغر شکند

ساتکین وقدح وبلبله وشیشه وجام

همه را بر سر هم ریزد ویکسر شکند

دلبران دل شکنندآن بت کافر گه دل

[...]

جیحون یزدی

عشق لبهای تو بازار تذکر شکند

ناز حسنت دل ما را بتصور شکند

توبه را غمزه ات از روی تهور شکند

دست جمال فتد گردن اشتر شکند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه