سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۳: ای که انکار کنی عالم درویشان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰: با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸: ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۹: کمان سخت که داد آن لطیف بازو را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹: گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۷: مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۲: من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵: اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۵: آب حیات من است خاک سر کوی دوست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۱۱: آن را که جای نیست همه شهر جای اوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۴۵: آفرین خدای بر جانت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹۵: آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۳: اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۷۰: ای که از سرو روان قد تو چالاکترست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۲۸: چو ترک دلبر من شاهدی به شنگی نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۰: این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۶: ای کآب زندگانی من در دهان توست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۱: ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۹: بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۸۵: با همه مهر و با منش کینست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۱: چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۸: چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنهانگیزت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۴۰: چشمت چو تیغ غمزه خونخوار برگرفت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۲۹: خسرو آنست که در صحبت او شیرینیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹۴: خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۳۳: خیال روی توام دوش در نظر میگشت
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵: دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۱۴: دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۳۴: دلی که دید که پیرامن خطر میگشت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۳: ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹۶: ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۳۹: دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۱۲: زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۵۳: سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۷: سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۶: شادی به روزگار گدایان کوی دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۸: صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۳۸: عشق در دل ماند و یار از دست رفت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۹: عشرت خوش است و بر طرف جوی خوشتر است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹۸: گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۸۷: گر کسی سرو شنیدهست که رفتهست این است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۵۱: گر جان طلبی فدای جانت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۱۳: مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۴: مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۱۰: هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۸۲: هزار سختی اگر بر من آید آسان است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۹۳: یار من آن که لطف خداوند یار اوست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۲۷: آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۲۵: اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۴: اخترانی که به شب در نظر ما آیند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۱: اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۳: به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۴۶: دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۳۲: دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش اتابک سعدبن ابوبکر بن سعدبن زنگی بن مودود: مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۶۳: هر که می با تو خورد عربده کرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۹: آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۷: از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۸۹: آن نه عشق است که از دل به دهان میآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۹۰: از این تعلق بیهوده تا به من چه رسد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۱۱: امروز در فراق تو دیگر به شام شد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۰۵: اگر سروی به بالای تو باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۹۵: از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۸: به حدیث درنیایی که لبت شکر نریزد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۶: بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۳۸: بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در ستایش قاضی رکنالدین: بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۰۹: تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۵۵: تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۹۰: تو را سریست که با ما فرو نمیآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۴۰: چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۷۴: چه سروست آن که بالا مینماید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۲۲: حسن تو دایم بدین قرار نماند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۱۰: خواب خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۴: دلم دل از هوس یار بر نمیگیرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۹۶: سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۷۸: سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۸۳: سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۱۵: ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۳: کدام چاره سگالم که با تو درگیرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۶۸: کس این کند که دل از یار خویش بردارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۶۱: کس این کند که ز یار و دیار برگردد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۰۸: مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۵۸: مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۸۰: مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۸۳: مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۶۰: من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۵۹: نه آن شبست که کس در میان ما گنجد
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۲۸: وقت آنست که ضعف آید و نیرو برود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۸۷: هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۰۶: ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۰۱: هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۱۲: بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۲۹: خوش است درد که باشد امید درمانش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۳۴: قیامت باشد آن قامت در آغوش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۳۹: گردن افراشتهام بر فلک از طالع خویش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۴۱: گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۳۶: گر مرا دنیا نباشد خاکدانی گو مباش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۱۹: هر که بی دوست میبرد خوابش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۳۱: هر که هست التفات بر جانش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۳۲: هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۳۵: یکی را دست حسرت بر بناگوش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۲۲: آن کس که از او صبر محال است و سکونم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۳۱: امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۰۶: بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۴۹: تو پس پرده و ما خون جگر میریزیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۰۷: تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۰۹: تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۴۳: در میان صومعه سالوس پر دعوی منم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۵۳: رفیق مهربان و یار همدم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۱۷: سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۷۷: شکست عهد مودت نگار دلبندم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۱۸: گر دست دهد هزار جانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۸۰: عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۷۱: من از آن روز که در بند توام آزادم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۳۳: ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۶۴: من اندر خود نمییابم که روی از دوست برتابم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۷۲: ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵۲: خلاف راستی باشد، خلاف رای درویشان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۷۳: دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵۳: عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۵۲: فراق دوستانش باد و یاران
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۶۹: گواهی امین است بر درد من
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۶۵: میان باغ حرام است بی تو گردیدن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۷۱: وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۸۵: ای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۸۰: گفتم به عقل پای برآرم ز بند او
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۹۱: حناست آن که ناخن دلبند رشتهای
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵۵: شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۶۷: اگر به تحفه جانان هزار جان آری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۷۷: امیدوارم اگر صد رهم بیندازی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۳۳: ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۲۵: اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۴۲: آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۳۴: ای که به حسن قامتت سرو ندیدهام سهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۱: ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۴۵: بخت آیینه ندارم که در او مینگری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۹: بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۱۱: بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۷۹: تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۰۲: تو با این لطف طبع و دلربایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۰۳: تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۷۳: تو در کمند نیفتادهای و معذوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۱۹: چرا به سرکشی از من عنان بگردانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۶۹: حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۸۹: دل دیوانگیم هست و سر ناباکی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۵۰: دیدم امروز بر زمین قمری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۵۱: رفتی و همچنان به خیال من اندری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۴: زنده بی دوست خفته در وطنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۵: سروقدی میان انجمنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۹۱: سخت زیبا میروی یک بارگی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۲۱: سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۱۹: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان: شبی و شمعی و گویندهای و زیبایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۶: کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۶۸: کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۵۵: گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۲۰: که دست تشنه میگیرد به آبی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۸۰: گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۰۷: گرم راحت رسانی ور گزایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۱۴: کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۰۸: مشتاق توام با همه جوری و جفایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۳۷: ندانم از من خسته جگر چه میخواهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۳۶: نشنیدهام که ماهی بر سر نهد کلاهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۶: تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۳۹: ما گدایان خیل سلطانیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۴۱: مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۹۷: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۸۱: همیزنم نفس سرد بر امید کسی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۲۳: همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۹۶: ای صورتت ز گوهر معنی خزینهای
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۲۶: امروز چنانی ای پری روی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۰: لاابالی چه کند دفتر دانایی را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۷۱: مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۰۷: تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۳۹۲: من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۱۴: ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۲۶: تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۹۵: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۴۲: بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵۶: ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۸۶: به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۱۸: تن آدمی شریف است به جان آدمیت
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۰۸: مرا خود با تو چیزی در میان هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۹۱: آنک از جنت فردوس یکی میآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۷۹: فراق را دلی از سنگ سختتر باید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۱۶: روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۷۹: کیست آن ماه منور که چنین میگذرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۲۷۵: نگفتم روزه بسیاری نپاید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۶۳: چه خوش بود دو دلارام دست در گردن
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۵۷: آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۶۰۷: من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی