گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
مردم هلال عید ندیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست
زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست
ای خواب، گرد دیده سعدی دگر مگرد
یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی محبوبش میگوید. او اشاره میکند که در خواب به یاد محبوبش بوده و حالا با او روبهرو شده است. شاعر به زیباییهای محبوب مانند هلال و سرو بلند اشاره میکند و از عشق و شیفتگیاش سخن میگوید. او ابراز میکند که در این عشق، دیگر به چیز دیگری نمیاندیشد و تنها در پی محبوبش است. شاعر همچنین توجه میکند که شاید دیدن محبوب چون خواب و خیال باشد و از چنین افکاری آزرده خاطر است.
گفتم : ای کاش خیال دوست را به خواب ببینم، امّا شگفتا که اکنون در بامدادان نگاهم بر جمال دوست افتاده است. [ خیال = تصوّر چیزی که که در پیش چشم نباشد، تصویر معشوق / اینک = اکنون / علی الصباح = قید زمان است به معنی بامدادان، هنگام صبح / نظر = نگاه / جمال = حسن و زیبایی ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
مردم برای ورود به عید باید هلال عید را مشاهده کنند. امّا در نزد ما اکنون عید است و نشانهٔ آن ابروی همچون هلال دوست است. [ عید = مراد عید فطر است / آنک = قید زمان است به معنی اکنون، حالا ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ما از زمانی که با قامت معتدل یار دوستی یافته ایم، دیگر به قامت بلند سرو توجّهی نداریم. [ التفات = توجّه و عنایت / با اعتدال = موزون و متناسب ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
از آن روی از خود بی خود گشته ام که دوستدار راستین از پرداختن به دوست فارغ نمی شود تا به خود توجّه و التفاتی داشته باشد. [ بی خود = بی خویش و بی قرار / پروا = توجّه / اشتغال = سرگرم کردن و مشغول داشتن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای خواب، دیگر در اطراف دیدگان سعدی پرسه مزن، زیرا چشمان او جای خیال دوست است و ناگزیر جایی برای خواب در آن وجود ندارد. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۲
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
اندر دمی دو عید، که گویند، اشارتیست
بر دیدن دو ابروی همچون هلال دوست
همین شعر » بیت ۱
گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
گفتم رَوَم به خواب و ببینم جمالِ دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
بختم نخفته بود که از خواب بامداد
برخاستم به طالع فرخنده فال دوست
از دل برون شو ای غم دنیا و آخرت
[...]
دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست
بر بوی دانها که بدیدم ز خال دوست
دل را چه قدر و قیمت و جان چیست؟ کین دو رفت
وندر خجالتیم هنوز از جمال دوست
جانش چگونه تحفه فرستم؟ کزوست جان
[...]
جانم خیال شد به خیال خیال دوست
دل بیقرار گشت به عشق وصال دوست
هر کس به آرزوی جمالست در جهان
مائیم و آرزوی خیال جمال دوست
مهر منیر چیست شعاعی ز روی یار
[...]
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
افزون زرخت نو شده حسن و جمال دوست
از زیور وزرست زیادت کمال دوست
رخت به گزیده و والای سیبکی
[...]
بختم مدد نداد که بینم وصال دوست
ای کاشکی ز دور به بینم جمال دوست
از جان و از جهان بهوایش برآمدم
بیرون نرفت از دل و جانم خیال دوست
جان و دلم همیشه لگدکوب عشق اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.