گنجور

 
سعدی

کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی

یک نفس از درون من خیمه به در نمی‌زنی

مهرگیاهِ عهد من تازه‌تر است هر زمان

ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی

کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم

مقبل هر دو عالمم گر تو قبول می‌کنی

چون تو بدیع‌صورتی بی‌سبب کدورتی

عهد وفای دوستان حیف بود که بشکنی

صبر به طاقت آمد از بارِ کشیدن غمت

چند مقاومت کند حبه و سنگ صد منی؟

از همه کس رمیده‌ام با تو درآرمیده‌ام

جمع نمی‌شود دگر هر چه تو می‌پراکنی

ای دل اگر فراق او وآتش اشتیاق او

در تو اثر نمی‌کند تو نه دلی که آهنی

هم به در تو آمدم از تو که خصم و حاکمی

چارهٔ پای‌بستگان نیست به جز فروتنی

سعدی اگر جزع کنی ور نکنی چه فایده؟

سخت کمان چه غم خورد گر تو ضعیف‌جوشنی؟

 
 
 
گلها برای اندروید
غزل ۶۰۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی

یا ملکا جواره مکتنفی و مؤمنی

انت عماد بنیتی انت عتاد منیتی

انت کمال ثروتی انت نصاب مخزنی

قره کل منظر مقصد کل مشتری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مجد همگر

ای که به روی چون سمن رشک بهار و سوسنی

زان قد همچو نارون سرو روان گلشنی

بر سر ارغوان و گل حسن تو خاک تیره کرد

تا تو به خوبی و صفا همبر آب روشنی

بی رخ و نخل دلکشت در دل و دیدهٔ من است

[...]

امیرخسرو دهلوی

ای ز غبار خنگ تو یافته دیده روشنی

چند به شوخی و خوشی گِرد هلاک من تنی

وه که ز شوق چون تویی دود بر آمد از دلم

خوب نه‌ای تو آفتی، دوست نه‌ای، تو دشمنی

بهر خدای دست را پیش از آستین مکش

[...]

کمال خجندی

دست ندارم از تو من گرچه ز پایم افکنی

تیزترم به دوستی گر همه تیغ میزنی

نیست ز هم مفارقت سایه و آفتاب را

هر طرفی که می‌روی من به تو و تو با منی

ای نفس صبا ز ما بر سر زلف او بگوی

[...]

یغمای جندقی

چون تو به جعد عنبرین نافه چین پراکنی

دامن و جیب گیتی از مشک ختن برآکنی

مو چو پراکنی به رو، رو چو برآکنی به مو

سنبل تر به دسته ای، دسته گل به خرمنی

هندوی خال دلستان نزتو همین بدین زیان

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از یغمای جندقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه