کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد
به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
که نیم کشته به خون چند بار برگردد
به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد
گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهٔ اندوه و ناامیدی شاعر است. او به این فکر میکند که هیچکس از عشق و دیار خود برنمیگردد، مگر آنکه روزگار تغییر کند. شاعر به تنهایی و فشارهای زندگی اشاره میکند و میگوید که کسی که نتواند از مشکلات عبور کند، مجبور است به وضعیت ناگواری که دارد، ادامه دهد. دل شاعر تشنهٔ حیات و عشق است، اما با احساس ناامیدی و خستگی روبهروست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که اگر از دیار و عشق خود دور شود، نمیتواند به معنای واقعی به یار خود بازگردد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از عشق و وطن خود روی گردان شود، مگر اینکه روزگار چنان تغییر کند که او را مجبور به این کار کند.
آن نازک دلی که زحمت ِ رسیدن به گل را تحمل نمی کند، اگر در اثر خلیدن خار به دستش از موهبت گل چشم پوشد، کسی او را ملامت نخواهد کرد. [ یارستن: توانستن / ملامت: عتاب و سرزنش / کنایه: تُنُک دل (کم صبر و کم تحمل، رقیق القلب) /استعارهٔ مصرّحه: گل (معشوق زیبا روی)، خار (زحمت و رنج فراق) / تضاد: گل، خار ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر دشمن خود به ترفندها و فریبها شکست بخورد، مجبور است که به صورت حقیر و ناامید به عقب برگردد.
دلم همانند مرغی تشنهٔ شمشیر آبدار اجل است آخر مرغ نیم بسمل چند بار به خون خویش در غلتد؟ [ اجل: مرگ / نیم کشته: نیم بسمل، مجروح محتضری که رمقی و نیم جانی دارد / تشبیه: اجل به تیغ و دل به مرغ / تلمیح: اشاره به رسم آب دادن به مرغ قبل از سر بریدن آن ]
آدمی در زیر سنگ حادثه چه تدبیری می تواند بیندیشد؟ جز این اندازه چاره گری که مانند ماری در زیر سنگی که بر سرش فرود آمده، پهلو به پهلو شود تا هلاک گردد. [ تشبیه: حوادث به سنگ / کنایه: چون مار پهلو به پهلو گشتن (از درد و رنج همچون مار به خود پیچیدن) / اشاره: یاد آور کوفتن سر مار به سنگ. ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
دلی برایم نمانده است، پس این چه خونی است که هر لحظه از دو چشم خونبارم به گردش در می آید؟ [ کنایه: دل نماندن ( بیدل و عاشق شدن ) / استعارهٔ مصرّحه: یاقوت (اشک خونین) - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر سعدی از شهر و دیار خویش دلتنگ گردد، تصور مکن که حقیقتاً از محبوب خویش نیز روی گردان میشود [ملول: آزرده و دلتنگ / به معنی: به حقیقت.] - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه چاره سازم اگر آن نگار برگردد
نهان شود ز من و آشکار برگردد
حجاب کردم با خود ز بیمِ طعنه و لیک
به طعنه کی دلم از غم گسار برگردد
از آن حجاب نمایم چو یار مستورست
[...]
ز چهره تو نگه داغدار برگردد
نسیم، سوخته زین لاله زار برگردد
کجا به دست من افتد، که پنجه خورشید
ز طرف دامن او رعشه دار برگردد
مدار بوسه ازان روی شرمناک طمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.