گنجور

 
فرخی سیستانی رودکی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها فرخی سیستانی مصرع یا بیتی از رودکی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - نیز در مدح خواجه ابوسهل حمدوی گوید :: رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۶

    فرخی سیستانی (بیت ۲۵): «جز برتری ندانی گویی که آتشی - جز راستی نجویی مانا ترازوی »

    رودکی (بیت ۱): جز برتری ندانی، گویی که آتشی - جز راستی نجویی، مانا  ترازوی



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح میر ابوالفتح فرزند سید الوزراء احمد بن حسن میمندی:من ندانم که عاشقی چه بلاست - هر بلایی که هست عاشق راست


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵:به سرای سپنج مهمان را - دل نهادن همیشگی نه رواست


  2. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در ذکر مراجعت سلطان محمود از فتح سومنات گوید:یمین دولت شاه زمانه با دل شاد - بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷:جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد - برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد


  3. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت جلوس سلطان محمد پس از سلطان محمود گوید:هر که بود از یمین دولت شاد - دل بمهر جمال ملت داد

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح خواجه عبد الرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید:ای دل من ترا بشارت داد - که ترا من بدوست خواهم داد

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم سلطان محمود:عاشقان را خدای صبر دهاد - هیچکس را بلای عشق مباد

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در تهنیت خلعت وزارت گوید:ای دل میر اولیا بتو شاد - خلعت میر بر تو فرخ باد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶:شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد - که جهان نیست جز فسانه و باد


  4. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در ذکر مراجعت سلطان محمود از هندوستان و فتح ثانی:قوی کننده دین محمد مختار - یمین دولت محمود قاهر کفار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر غزوات و فتوحات او در گنگ:بهار تازه دمید ای بروی رشک بهار - بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح میر ابواحمد محمدبن محمود بن ناصر الدین و وصف شکارگاه:چهار چیز گزین بود خسروان را کار - نشاط کردن چوگان و رزم و بزم شکار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود غزنوی گوید:شبی گذاشته ام دوش خوش به روی نگار - خوشا شبا که مرا دوش بود با رخ یار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید:مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار - چه دور باید بودن همی ز روی نگار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - نیز در مدح عضدالدوله امیر یوسف سپاهسالار برادر سلطان محمود گوید:همی نسیم گل آرد بباغ بوی بهار - بهار چهر منا! خیز و جام باده بیار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - درمدح وزیر زاده جلیل ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید:برفت یار من و من نژند و شیفته وار - بباغ رفتم با درد و داغ رفتن یار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در مدح خواجه عمیدابوالحسن منصور گوید:شمار روزه همی بر گفت روز شمار - تمام کرد به عید محمد مختار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷:اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت - هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار


  5. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در صفت باغ نو و کاخ ومجلس و دریاچه کاخ سلطان محمود گوید:بفرخنده فال و بفرخنده اختر - به نو باغ بنشست شاه مظفر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح سلطان محمود بن ناصر الدین گوید:بخندد همی باغ چون روی دلبر - ببوید همی خاک چون مشک اذفر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید:ز بس پیچ و چین تاب و خم زلف دلبر - گهی همچو چوگان شود، گاه چنبر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۲:کسی را که باشد به دل مهر حیدر - شود سرخ رو در دو گیتی به آور


  6. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در ذکر شکار جرگه سلطان محمود پس از بازگشت از جنگ:ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار - تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه گوید:شهر غزنی نه همانست که من دیدم پار - چه فتاده ست که امسال دگرگون شده کار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید:دل من لاغر کی دارد شاهد کردار - لاغرم من چکنم گر نبود فربه یار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۵ - همو راست:هندوی بد که ترا باشد و زان تو بود - بهتر از ترکی کان تو نباشد، صد بار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸:گر شود بحر کف همت تو موج زنان - ور شود ابر سر رایت تو توفان بار


  7. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در شکر گزاری از اسبی که سلطان محمود داده است:ای آنکه همی قصه من پرسی هموار - گویی که چگونه ست بر شاه تراکار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است:پار آن اثر مشک نبوده‌ست پدیدار - امسال دمید آنچه همی خواست دلم پار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح امیر ابواحمد محمدبن محمود غزنوی گوید:ای دل تو چه گویی که زمن یاد کند یار - پرسد که چگونه ست کنون یار مرا کار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید:ای از در دیدار پدید آی و پدید آر - آن روی، کز و رنگ رباید گل و بر بار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی و وزارت یافتن او بعد از عزل ٦ ساله:ای ترک همی باز شود دل بسرکار - آن خویله کرده ست که ورزید همی پار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح خواجه سید منصور بن حسن میمندی:ای دل ز تو بیزارم واز خصم نه بیزار - کز خصم به آزار نیَم وز تو به آزار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح خواجه ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود:ای بالب پر خنده و با شیرین گفتار - تا کی تو بخوش خواب و من از عشق تو بیدار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی - همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار


  8. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح امیرابواحمد محمد بن محمود غزنوی گوید:ای دل نا شکیب مژده بیار - کامد آن شمسه بتان تتار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من:بر رخش زلف عاشق است چو من - لاجرم همچو منش نیست قرار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۸:دور ماند از سرای خویش و تبار - نسری ساخت بر سر کهسار


  9. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در ستایش سلطان مسعود غزنوی گوید:بدین خرمی و خوشی روزگار - بدین خوبی و فرخی شهریار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالطیب طاهر مصعبی:مرا جود او تازه دارد همی - مگر جودش ابر است و من کشتزار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۷:کفیدش دل از غم، چون آن کفته نار - کفیده شود سنگ تیمار خوار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۸:درخش، ارنخندد به وقت بهار - همانا نگرید چنین ابر زار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۳:بدین آشکارت ببین آشکار - نهانیت را بر نهانی گمار


  10. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح شمس الکفاة خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی:یکروز مانده باز زماه بزرگوار - آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در وصفت بهار و مدح وزیر زاده ابوالحسن حجاج علی بن فضل بن احمد گوید:امسال تازه روی تر آمد همی بهار - هنگام آمدن نه بدینگونه بود پار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - نیز در مدح خواجه ابو علی حسنک وزیر گوید:ای ترک دلفریب دل من نگاهدار - جز ناز و جز عتاب چه داری دگر بیار

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در مدح ابوبکر عمید الملک قهستانی عارض لشکر گوید:ای غالیه کشیده ترا دست روزگار - باز این چه غالیه ست که تو برده ای بکار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹:ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار - بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار


  11. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - نیز در مدح خواجه ابوسهل دبیر، عبدلله بن احمد بن لکشن:بوستان سبز شد و مرغ در آمد به صفیر - ناله مرغ دلارام تر از نغمه زیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴:چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند - گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر


  12. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در وزارت یافتن وخلعت پوشیدن خواجه ابو علی حسنک وزیر گوید:نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر - زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶:زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر - یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر


  13. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - در مدح خواجه حسین بن علی گوید:دلم همی نشود بر فراق یار صبور - همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰:به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی - چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور


  14. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح شمس الکفاة خواجه احمدبن حسن میمندی:سرو ساقی وماه رود نواز - پرده بر بسته در ره شهناز


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷:زندگانی چه کوته و چه دراز - نه به آخر بمرد باید باز؟


  15. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در مدح عضد الدوله امیر یوسف برادر سلطان محمود:همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال - چو یار من نبود وین حدیث بود محال


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰:کسان که تلخی زهر طلب نمی‌دانند - ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال


  16. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی گوید:بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام - بر من آمد وقت سپیده دم به سلام


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۱:دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام - بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳:اگر امیر جهاندار داد من ندهد - چهار ساله نوید مرا که هست خرام


  17. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین گوید:خداوند ما شاه کشورسِتان - که نامی بدوگشت زاولستان


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۰:جگر تشنگانند بی‌توشگان - که بیچارگانند و بی‌زاوران

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۱:وگر پهلوانی ندانی زبان - ورز رود را ماورالنهر دان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۲:که هرگه که تیره بگردد جهان - بسوزد چو دوزخ شود با دران


  18. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمودغزنوی:عید فرخ باد بر شاه جهان - جاودانه شادمان و کامران


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳:یخچه می‌بارید از ابر سیاه - چون ستاره بر زمین از آسمان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۴:زش ازو پاسخ دهم اندر نهان - زش به بیداری میان مردمان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۵:چون بگردد پای او از پایدان - خود شکوخیده بماند هم چنان


  19. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین:بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان - فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - نیز در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود گوید:گفتم مرا سه بوسه ده ای شمسه بتان - گفتا ز حور بوسه نیابی درین جهان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین گوید:تا پرنیان سبز بورن کرد بوستان - با مصمت سپید همی گردد آسمان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - درمدح فخر الدوله ابو المظفر احمد بن محمد والی چغانیان و توصیف شعر گوید:با کاروان حله برفتم ز سیستان - باحله تنیده ز دل بافته ز جان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۰:هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان - زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۴:ای مج، کنون تو شعر من از بر کن و بخوان - از من دل و سگالش، از تو تن و روان


  20. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح سلطان محمود غزنوی:جاودان شاد باد شاه جهان - دولت او قوی وبخت جوان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در حسب و حال و رنجش خاطر سلطان و طلب عفو گوید:ای ندیمان شهریار جهان - ای بزرگان درگه سلطان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - نیز در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین:آن کمر باز کن بتا ز میان - زین غم و وسوسه مرا برهان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح خواجه ابوسهل دبیر وزیرامیر یوسف:اندر آمد به باغ باد خزان - گرد برگشت گرد شاخ رزان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲:یاد کن: زیرت اندرون تن شوی - تو برو خوار خوابنیده، ستان


  21. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - در مدح سلطان محمد بن محمود غزنوی:سوسن داری شکفته برمه روشن - بر مه روشن شکفته داری سوسن


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۳:خود غم دندان به که توانم گفتن؟ - زرین گشتم برون سیمین دندان


  22. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود بن ناصر الدین:سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان - بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در ذکر مسافرت از سیستان به بست و مدح خواجه منصور بن حسن میمندی:چون بسیج راه کردم سوی بست از سیستان - شب همی تحویل کرد از باختر بر آسمان

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - در توصیف شکار سلطان گوید:اندر این هفته شکاری کرد کز اخبار آن - قصر بر قیصر قفس شد، خانه بر خان آشیان


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲:خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان - لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان


  23. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - نیز در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود گوید:همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین - همی ستاند سنبل ولایت نسرین

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح امیرابویعقوب یوسف برادر سلطان محمود گوید:همه گره گره است آن دو زلف چین بر چین - گره به غالیه و چین به مشک ناب عجین


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۱:ترنج بیدار اندر شده به خواب گران - گل غنوده برانگیخته سر از بالین


  24. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - درمدح عضدالدوله امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین:ای نیمشب گریخته ز رضوان - وندر شکنج زلف شده پنهان


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان - از گریهٔ خونین مژه‌ام شد مرجان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:دیدار به دل فروخت، نفروخت گران - بوسه به روان فروشد و هست ارزان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:رویت دریای حسن و لعلت مرجان - زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان


  25. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح شمس الکفات خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی:آمد آن نو بهار توبه‌شکن - بازگشتی بکرد توبهٔ من

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح خواجه عمید المک ابوبکرقهستانی عارض لشکر:بوستانیست روی کودک من - واندر آن بوستان شکفته سمن


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸:هست بر خواجه پیچیده رفتن - راست چون بر درخت پیچد سن


  26. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی وزیر گوید:نگار من آن لعبت سیمتن - مه خلخ و آفتاب ختن

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح خواجه ابوالفتح فرزند وزیرگوید:سیه زلف آن سرو سیمین من - همه تاب و پیچست و بند و شکن


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۹:اگر باشگونه بود پیرهن - بود حاجت برکشیدن زتن


  27. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - در مدح عمیدالملک خواجه ابوبکر علی بن حسن قهستانی عارض سپاه:دی به سلام آمد نزدیک من - ماه من آن لعبت سیمین ذقن


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۵:لقمه‌ای از زهر زده در دهن - مرگ فشردش همه در زیر غن


  28. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین:ای خانه مبارک و باغ بآفرین - فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین - با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین


  29. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی:به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه - به مهرگانی بنشست بامداد پگاه


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴:سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه - اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه


  30. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - در لغز آتش سده و مدح سلطان محمود گوید:یکی گوهری چون گل بوستانی - نه زر وبه دیدار چون زرکانی

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح ابو احمد محمدبن محمودبن ناصر الدین:به من باز گرد ای چو جان و جوانی - که تلخست بی‌تو مرا زندگانی

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - در مدح امیر محمد ولیعهد سلطان محمود:دلم مهربان گشت بر مهربانی - کشی دلکشی خوش لبی خوش زبانی

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰ - در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید:خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی - خوشا با پریچهرگان زندگانی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴:کسی را چو من دوستگان می چه باید؟ - که دل شاد دارد بهر دوستگانی


  31. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - در مدح امیر ابواحمد محمدبن محمود غزنوی:همی سراید چنگ آن نگار چنگسرای - نبید باید و خالی ز گفتگوی سرای

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۴ - در مدح محمدبن محمودبن ناصرالدین گوید:مرا دلیست گروگان عشق چندین جای - عجب تر از دل من دل نیافریده خدای

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - در بهبود یافتن امیر یوسف از مرض و مدح اوگوید:هزار منت بر ما فریضه کرد خدای - که شاد کرد دل مابه میر بارخدای


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:سپید برف برآمد به کوهسار سیاه - و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای


  32. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸ - در مدح محمد بن محمود غزنوی گوید:دل من همی جست پیوسته یاری - که خوش بگذراند بدو روزگاری


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۲:چه نیکو سخن گفت یاری به یاری - که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری


  33. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - نیز در مدح خواجه ابوسهل حمدوی گوید:ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی - اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۶:بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی - کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی

    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۶:جز برتری ندانی، گویی که آتشی - جز راستی نجویی، مانا ترازوی


  34. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹ - همو راست:همی روی و من از رفتن تو ناخشنود - نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود - چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود


  35. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰ - و او راست:نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید - حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷:دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل - که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید


  36. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱ - نیز او راست:بوسه ای از دوست ببردم به نرد - نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:مُرد مرادی نه همانا که مُرد - مرگ چنان خواجه نه کاری‌ست خُرد


  37. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:گفتم که مرا زغم به سه بوسه بخر - دل تافته گشتی و گران کردی سر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:گویند گرفت یار تو یار دگر - از رشک همی گویند ای جان پدر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:چون با یاران خشم کنی جان پدر - بر من مپریش خشم یاران دگر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:ای ساده گل و ساده می و ساده شکر - زین کار که با تو کردم اندوه مخور

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:یک خانه بتانند به جای اندر خور - از تو مهتر و تو زایشان کهتر

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:زلف و خط آن سرو قد سیمین بر - از مشک مسلسلست یا سنبل تر


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر - ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر


  38. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲:تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ - گردد دل من همی زبترویان تنگ

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳:یاری بودی سخت بآیین و بسنگ - همسایه تو بهانه جوی و دلتنگ

    فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ - یا او سر ما به دار سازد آونگ


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:در جستن آن نگار پر کینه و جنگ - گشتیم سراپای جهان با دل تنگ


  39. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵:آشکوخد بر زمین هموار بر - همچنان چون بر زمین دشوارتر


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۲:هیچ شادی نیست اندر این جهان - برتر از دیدار روی دوستان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۸:سر فرو بردم میان آبخور - از فرنج منش خشم آمد مگر


  40. فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۴:یکی شادمانی بد اندر جهان - خنیده میان کهان و مهان


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۲:به چشم دلت دید باید جهان - که چشم سر تو نبیند نهان