سیه زلف آن سرو سیمین من
همه تاب و پیچست و بند و شکن
نگار مرا سرو آزاد خوان
کنار من آن سرو بن را چمن
بلندی و سبزی بود سرو را
بلندست و سبزست معشوق من
دل و تن فدا کردم آن ماه را
نه دل ماند با من کنون و نه تن
ز تن کردم آن بی میان را میان
ز دل کردم آن بی دهن را دهن
مرا جز پرستیدنش کارنیست
بلی بت پرستیست کار شمن
بنازم از و همچو فضل و ادب
به فززند دستور شاه زمن
ابوالفتح کازادگان جهان
شد ستند بر جود او مفتنن
رهایی بدو یابد اندر جهان
ز دست محن مردم ممتحن
چنان کو بجوید هوای ولی
برهمن نجوید هوای وثن
هر آن کس که بر کین او دست سود
به دستش دهد دست محنت رسن
بسوزد ز دور آتش خشم او
بر اندام اعدای او پیرهن
ایا خوانده صلح تو و جنگ تو
کتاب امان و کتاب فتن
اگر بر یمن خشم تو بگذرد
نتابد سهیل یمن از یمن
وگر بر عدن خلق تو بگذرد
ازو جنت عدن گردد عدن
کسی کز رضای تو بیرون شود
زمانه بدوزد مر او را کفن
اگر کرگدن پیشت آید به جنگ
بپردازی او را ز شغل بدن
سواری بلند اسب را ره کند
سنان تو در الیه کرگدن
ندانم که با دست یا آتشست
به زیر تو آن باره پیلتن
ازو رفتن نرم و از گور تک
ز پرنده پرواز و زو تاختن
گر از ژرف دریا بخواهی گذشت
از او بگذرد زین بر او برفکن
ایا دیده فضل و دست هنر
ایا بازوی دین و پشت سنن
به حری ز تو گستریده ست نام
به هر جایگاه و به هر انجمن
ز عدل و ز انصاف تو در جهان
نیندیشد از شیر شرزه شدن
هر آن کز تو ای خواجه دور اوفتاد
براو کارگر گشت تیغ محن
رهی تا ز درگاه تو دور شد
بمانده ست از دولت خویشتن
همی تا سپیده دم اندر بهار
نوا برکشد زند خوان از فنن
به شادی بناز و به دولت برآر
سر برج دولت به برج پرن
به فضل تو گویندگان متفق
به شکر تو آزادگان مرتهن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به توصیف معشوقی زیبا و والایی میپردازد که به صورت نمادین با سروی بلند و خوشعکس مقایسه شده است. شاعر از عشق عمیق خود به این معشوق صحبت میکند و میگوید که دل و جانش را فدای او کرده است. معشوقی که همواره در دل و ذهن او است و او هیچ کاری جز پرستیدن او ندارد. شعر همچنین به قدرت و فضل معشوق اشاره میکند و به تأثیرات مثبت او بر جهان و انسانها میپردازد. شاعر به مقایسههای زیادی از جمله جنگ و صلح و تأثیرات شگرف معشوق بر سرنوشت مردم اشاره میکند و بر اهمیت عدالت و انصاف او تأکید مینماید. در نهایت، متن اشاره به شکرگزاری از معشوق به خاطر نعمتهایش و تداوم ارزشهای انسانی دارد.
هوش مصنوعی: موهای سیاه و بلند محبوب من مانند یک درخت سرو با زیبایی خاصی تاب و پیچ دارند و پر از نرمی و انعطاف هستند.
هوش مصنوعی: عشق من را مانند درختی بلند و زیبا میخواند، و در کنار من، آن درخت زیبا و خوشبو را در باغ توصیف میکند.
هوش مصنوعی: بلندی و زیبایی معشوق من مانند سرو است که سر به آسمان کشیده و همیشه سبز و زیباست.
هوش مصنوعی: من جان و دل خود را فدای آن ماه کردم، اما اکنون نه دلی برای من مانده و نه جانی.
هوش مصنوعی: من آنچه را که در دل ندارم از قلبم دور کردم و آنچه را که بی سخن است، از زبانم دور نمودم.
هوش مصنوعی: من جز پرستیدن او کار دیگری ندارم، و بله، عبادت او همانند پرستش بت است.
هوش مصنوعی: به خاطر فضیلت و ادب او، باید به او افتخار کنم و از او به خاطر این ویژگیها قدردانی کنم.
هوش مصنوعی: ابوالفتح کازادگان، به عنوان یک شخصیت برجسته، در نگاه عموم به واسطه بخشندگی و نیکیاش شناخته شده است و همه او را ستایش میکنند.
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی با چالشها و امتحانات روبرو میشود، در نهایت از رنجها و سختیها رهایی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که به دنبال حقیقت و آموزههای الهی باشد، نمیتواند به وسوسههای دنیوی و خرافات روی آورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای انتقام دیگران اقدام کند، خود به زحمت و عذاب گرفتار خواهد شد.
هوش مصنوعی: خشم او مانند آتشی است که از دور میسوزاند و این آتش به دشمنانش آسیب میزند و بر تن آنها اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: آیا کتاب صلح و کتاب جنگ تو را مطالعه کردهای؟ این دو کتاب نشاندهندهی آرامش و آشفتگی هستند.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو بر یمن بگذرد، سهیل یمن نمیتواند از یمن دور شود.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و وجود تو از بهشت عدن هم بگذرد، عدن خود به بهشت تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر کس که از رضایت تو دور شود، دنیا او را در تنگنا قرار خواهد داد و رنج و عذاب به او خواهد رساند.
هوش مصنوعی: اگر کرگدن مقابل شما بیاید، باید به مبارزه با او بپردازید و او را با تواناییهای بدنیتان شکست دهید.
هوش مصنوعی: سوارکار بلندقد بر اسب خود، با نیزهاش به سوی کرگدن حمله میکند.
هوش مصنوعی: نمیدانم که آن چیز زیر تو به وسیله دست یا آتش ساخته شده است، اما به هر حال قدرت و دلاوری را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این عبارت به حرکت آرام و بیصدا اشاره دارد، گویی که از نوعی استراحت یا توقف خارج شدهاید. مانند پرندهای که از گور خود خارج میشود و به پرواز درمیآید، شما نیز به گونهای از محدوده خود خارج شده و به سمت آزادی و حرکت پیش میروید. این تصویر، ترکیبی از آرامش و شور و شوق برای آغاز دوباره زندگی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از عمق دریا عبور کنی، باید از آن فراتر بروی و بر آن غلبه کنی.
هوش مصنوعی: آیا دیدهای که چه فضیلتی دارد و دست هنری که به کار میآید، آیا بازوی دین را میشناسی و پشت سنتها را میدانی؟
هوش مصنوعی: نام تو بهطور گسترده در همه جا و در هر جمعیتی منتشر شده است.
هوش مصنوعی: از عدالت و انصاف تو در دنیا هیچکس فکر نکرده است که به مانند شیر خشمگین شود.
هوش مصنوعی: هر زمان که تو ای آقا از من دور شوی، مشکلات و سختیها بر من چیره میشوند.
هوش مصنوعی: کسی که از درگاه تو دور شده، دیگر از خوشبختی و نعمتی که داشت بیبهره مانده است.
هوش مصنوعی: تا سپیده دم در بهار، نغمهای زیبا سر میدهد و سفرهای از نعمت برمیگسترد.
هوش مصنوعی: به خوشحالی افتخار کن و در برابر خوشبختی خود، با سر بلند بایست؛ خوشبختیات را مانند دژی مستحکم و محکم نگهدار.
هوش مصنوعی: بر اثر نیکی و لطف تو، شاعران و سخنوران در یک lòng به ستایش تو مشغولند و آزادگان تحت تأثیر تو به بندگی و اطاعت روی آوردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر باشگونه بود پیرهن
بود حاجت برکشیدن زتن
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
همیشه سر زلف آن سیمتن
گره بر گره یا شکن بر شکن
بپیچد همی چون من از عشق او
گره بر بنفشه شکن بر سمن
بشب ماند آن زلف و هرگز که دید
[...]
ازیرا که هرگز نگردد کهن
گل تازه کش اصل باشد سخن
نگار من آن لعبت سیمتن
مه خلخ و آفتاب ختن
برون آمداز خیمه و از دو زلف
بنفشه پریشیده بر نسترن
تماشا کنان گرد خیمه بگشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.