سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
تا چنین آراسته بر سرو بردی بوستان
بوستانی کاندر و لولؤ گهر دارد غلاف
بوستانی کاندر و گل مشک دارد سایبان
نرگس سیراب یابی اندرو وقت تموز
لاله خود روی بینی اندرو گاه خزان
بوستان بر سرو بردی این شگفت آید مرا
این شگفتی با تو گفتم کان بودسحر بیان
چشمهای تو ترا در جادوی تلقین کنند
با دو جادوی مساعد، جادویی کردن توان
من ز لاله زعفران کردستم اندر عشق تو
اندرین گر نیک بندیشی شگفتی بیش ازآن
بوستان بر سرو بردن گر بیاموزی مرا
من بیاموزم ترا از لاله کردن زعفران
این من از عشق تو دیدستم درین گیتی و بس
عشق تو این از که دید از هیبت شاه جهان
میر ابو احمد محمد، خسرو لشکر شکن
میر ابو احمد محمد، خسرو کشورستان
آنکه دست دولتش را بوسه داده ست آفتاب
آنکه پای همتش را سر نهاده ست آسمان
کمترین تدبیر او را کشوری باید بزرگ
کمترین فرمان او را لشکری باید گران
روی چون تو ز کمان گردد مخالفرا به غرب
گر به شرق اندر کشد خسرو سوی مغرب کمان
در مصاف دشمنان گربا کمان شورش گرفت
مرد در جوشن بلرزد پیل در برگستوان
از سنان نیزه او نیستان در سینه ها
همچنان باشد که راه آتش اندر نیستان
چون شکاری دید با شیران در آید زان گروه
چون سپاهی دید با پیلان ستیزد زان میان
گر بروز صید شیر آواش ناگه بشنود
بفسرد خون در تن او و آب گرددش استخوان
ز فراوانی که آید شاه باشیران بصید
اسب او خو کردو همدل گشت با شیر ژیان
ازنهیب او نیارد شیر در صحرا گذشت
زین قبل باشد همه ساله ببیشه در نهان
مردمی و رادمردی زو همی بوید بطبع
همچنان کز کلبه عطار بوید مشک و بان
هیچ فضلی نیست کایزد آن مراو را داده نیست
زین شناسم من عنایتهای ایزد را نشان
ایزد او را روز به کرده ست و روز افزون بملک
کس مبادا کو شود بر دولت او بدگمان
هر کسی کوبدسکال شاه روز افزون شود
رنج او افزون شود چون دولت او بر زیان
نیکبختی هر کرا باشد همه زان سر بود
کارزان سر نیک بایدگر نمیدانی بدان
هر که را دولت جوان باشد بهر کامی رسد
ایزد او را دولتی داده ست پیروز و جوان
آن همی بیند درو خسرو که در کسری قباد
زان کند هر روز او را خوبی دیگر ضمان
اینچنین دیدار در هر کار سلطان را بود
عمر او پاینده باد و دولت او جاودان
چون همی زینگو نه باشد رای سلطان اندرو
زینجهان بودن نیاید یا بدی همداستان
من مر اورا در مدیحی روستم خواندم همی
وین چنان باشد که خوانی گنج نه را گنجبان
صد سپهسالار خواهد بودوی را در سپاه
هر یکی صد ره فزون از روستم درهر مکان
تا دوسه ماه دگر مر خلق را خواهم نمود
از پی او خوابگاهی ساخته بر تخت خان
نیکخوتر زو همانا در جهان یک شاه نیست
خوی نیکو بهتر از شاهی و ملک بیکران
هر کجا روزی ز عدل و داد او کردندیاد
اندر آن روز از فراموشان بود نوشیروان
از تواضع با من و با تو سخن گوید بطبع
وز بلندی همتی دارد بر از چرخ کیان
من ندانم تا چه بهتر زین دو نزدیک ملوک
ار چنین باید چنینست ار چنان باید چنان
چون سخن گوید ادیبان رابیاموزد سخن
چون سخن خواند فصیحانرا فرو بندد زبان
هیچ حلق از مدح او خالی نباشد یک نفس
هیچ جای از فضل او خالی نباشد یک زمان
فضل او با روزگویی، روز گوید بیش گوی
مدح او بر ماه خوانی، ماه گوید بیش خوان
کاشکی او را ازین شیرین روان مدح آمدی
تا هزینه کردمی بر مدحش این شیرین روان
گر هلاهل دردهان گیرد مثل مداح او
با مدیح او هلاهل نوش گردد در دهان
مدح او خوان گر قران خواندن ندانی از قیاس
تا همی خوانی مدیح او همی خوانی قران
مدح او گوید همی و خدمتش جوید همی
هر که راباشد زبان و هر که را باشد توان
چون ز تختش یادکردی سرو بخرامد بباغ
چون ز تاجش یاد کردی زر برون آید زکان
آن همی گوید جمال تخت او بر من فکن
وین همی گوید بهای تاج او بر من فشان
تا نباشد هیچ چیز اندر خرد بیش از خرد
تا نگنجد هیچ چیز اندر مکان بیش از مکان
تا نیابی در ضمیر مردم سفله وفا
همچنان چون مهربانی در دل نامهربان
شادباش و بر هواها کامران و کامکار
شاه باش وبر زمانه کامجوی و کامران
از امید او را نوید و بر مراد او را ظفر
با نشاط او را قران و از بلا او را امان
بهره او شادمانی باد ازین فرخنده عید
تا بدان شادی دل ما نیز باشد شادمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف یک شاه بزرگ و با فضیلت به نام "میر ابو احمد محمد خسرو" سروده شده است. شاعر از زیبایی، بزرگی، و مهربانی او سخن میگوید و به قدرت او در جنگ و حکومت اشاره میکند. تصویرسازی های زیبایی از باغی که بر روی سرو قرار دارد و با گلها و زیباییهای بهاری آراسته شده، به کار رفته است.
شاعر نسبت به وفاداری و خوشبختی مردم در سایه این شاه مهرورز اشاره دارد و تأکید میکند که هیچ فضیلت و توانایی از جانب خداوند برای این شاه نباید نادیده گرفته شود. در پایان، شاعر بهترین آرزوها را برای شاه و کشورش ابراز میکند و امیدوار است که شادی و برکت در زندگی مردم استمرار پیدا کند.
هوش مصنوعی: در باغ، درخت سرو زیبایی را دیدم که در حال رشد بود، اما هرگز در باغ چنین زیبایی را ندیده بودم که مانند آن سرو لطیف و شگفتانگیز باشد.
هوش مصنوعی: تو درختی سرفراز و بلند را مانند باغی زیبا ساختهای که مملو از گلها، لالهها، نرگسها و ارغوانهاست.
هوش مصنوعی: ای بهار خوشگل، چقدر تدبیر و فریب به کار بردهای که اینگونه زیبا بر درختان سرو در باغ نشستهای!
هوش مصنوعی: باغی وجود دارد که در آن مرواریدها و جواهرات نهفته است و همچنین باغی دیگر که در آن گلهای خوشبو و مشکین عطر وجود دارد.
هوش مصنوعی: در فصل تابستان، وقتی نرگس از آب سیراب میشود، لالههای زیبا و رنگارنگ را میبینی، و در فصل پاییز نیز زیباییهای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: درخت سرو را به باغ بردی و این موضوع برای من شگفتانگیز است. این شگفتی را با تو در میان گذاشتم، زیرا این کار، جادو و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: چشمهای تو تاثیر عجیبی دارند و با کمک دو نیروی خاص، میتوانند به راحتی دیگران را در دام خود بیندازند.
هوش مصنوعی: من از لاله و زعفران در عشق تو رنگین شدم. اگر خوب دقت کنی، شگفتیام بیشتر از اینهاست.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا یاد بدهی چطور درخت سرو را به بوستان ببرم، من هم به تو یاد میدهم چطور زعفران را به لاله تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: عشق تو را در این دنیا تنها همین یک بار دیدم و بس. این احساس و عشق من به تو به خاطر عظمت و جلال توست، ای پادشاه جهان.
هوش مصنوعی: میر ابو احمد محمد، فرمانده پیروزمند لشکر و پادشاه کشور است.
هوش مصنوعی: کسی که دست توانای خود را بوسیده، در واقع به اوج موفقیت رسیده و کسی که به پاهای ارادهاش احترام میگذارد، در بلندای آسمان قرار دارد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به بزرگترین اهداف، حتی کمترین تدبیر و اندیشه هم نیاز به یک سرزمین وسیع و پرقدرت دارد. همچنین، هر دستوری که از او صادر شود، لازم است که ارتشی نیرومند و با قدرت آن را اجرا کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی با زیبایی و دلربایی چون تو برابری کند، حتی اگر به سمت غرب برود یا به سمت شرق حرکت کند، خسرو (یا همان شخص قدرتمنذ خود) همچنان به سمت مغرب جلب میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که در برابر دشمنان قرار میگیریم، اگر همسرشان به شورش برخیزد، مردان شجاع در زره خود به لرزه میافتند و مانند فیلهایی که در هراسی بزرگ هستند، با ترس و اضطراب مواجه میشوند.
هوش مصنوعی: در دلهای مردم، یاد و خاطرۀ او همچنان باقی است، همانطور که در نیستان، آتش همواره برقرار است.
هوش مصنوعی: وقتی شکار را میبیند، به جمع شیران میپیوندد و از آنها میآموزد. اما زمانی که با گروهی از فیلها روبرمیشود، شروع به مبارزه میکند.
هوش مصنوعی: اگر صید شیر ناگهان صدای آن را بشنود، خون در بدنش منجمد میشود و استخوانهایش به آب تبدیل میگردند.
هوش مصنوعی: به دلیل فراوانی شکار، شاه با شیران آشنا شد و به دوستی با شیرهای جنگلی پرداخته است.
هوش مصنوعی: از ترس او، شیر در بیابان جرات نمیکند حرکت کند و به همین خاطر هر سال در جنگل در پنهانی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: شخصیت و فطرت انسانی به گونهای است که در هر جایی، حتی در مکانهای ساده و بیزرق و برق، میتوان بوی خوبی از آن برداشت کرد، مانند اینکه از یک کلبهی کوچک و ساده عطار، عطر خوش مشک به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: هیچ فضلی نیست که خداوند به من عطا نکرده است، و از همین رو، من نشانههای لطف و انعام الهی را میشناسم.
هوش مصنوعی: خداوند روز به روز بر قدرت و مقام او میافزاید و نباید کسی نسبت به دولت او بدگمان شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که با مقام و قدرت طعنه میزند، روز به روز درد و زحمتش بیشتر میشود؛ زیرا به همان اندازه که دولت و نعمتش زیاد میشود، سختیها و زیانهایش نیز بیشتر میگردد.
هوش مصنوعی: خوشبختی هر کسی به این است که به سبب کاری که انجام میدهد، به دست میآید. اگر نمیدانی، بدان که برای برای به دست آوردن خوشبختی، باید کار نیک و درست انجام دهی.
هوش مصنوعی: هر کسی که جوانی و قدرت را در اختیار داشته باشد، به هر موفقیتی که بخواهد میرسد. خداوند به او موفقیتی داده است که او را پیروز و جوان نگه میدارد.
هوش مصنوعی: او دائماً زیباییهای جدیدی را در چهره خسرو مشاهده میکند و این زیباییها هر روز به گونهای تازگی و جذابیت بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: در هر کاری که سلطان را میبینیم، عمرش دراز باد و حکومتش همواره پایدار باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که اراده و نظر سلطان بر چیزی نباشد، دیگر وجود آن در این دنیا معنایی ندارد و نمیتوان به عنوان چیزی واقعی تصور کرد.
هوش مصنوعی: من او را در ستایشش به زبانی گفتم، به گونهای که گویی گنجی را که در دل پنهان است، صدا زدم.
هوش مصنوعی: او در سپاه خود به تعداد زیادی فرمانده خواهد داشت، هر یک از آنها از رستم توانمندتر و در هر جا قدرتمندتر است.
هوش مصنوعی: طی یک یا دو ماه آینده، من میخواهم محلی برای استراحت و خواب مناسب برای مردم آماده کنم، تا بتوانند در آنجا به آرامش برسند و در کنار هم وقت بگذرانند.
هوش مصنوعی: در جهان هیچکس به اندازه اخلاق نیکو ارزشمند نیست و حتی یک پادشاه و ملکت بزرگ نیز نمیتواند جای آن را بگیرد.
هوش مصنوعی: هر کجا که مردم یاد و نامی از انصاف و عدالت او داشته باشند، در آن زمان او از یادرفتگان به شمار میآید.
هوش مصنوعی: از روی تواضع با من و تو صحبت میکند، و به طور طبیعی به دلایلی که دارد از بلندی و ارادهای که دارد بالاتر از چرخهای کیان است.
هوش مصنوعی: من نمیدانم کدام یک از دو گروه نزدیک به شاهان بهتر است؛ اگر اینگونه باید باشد، پس اینگونه خواهد بود و اگر آنگونه باید، پس آنطور خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که ادیبان سخن میگویند، میتوانند از آنها درس گفتن را بیاموزند، اما وقتی فصیحان سخن را میخوانند، زبانشان به حیرت میافتد و قادر به بیان نمیشوند.
هوش مصنوعی: هیچگاه نباید از ستایش او غافل شد و در هیچ لحظهای نباید از نعمتهای او بیبهره بود.
هوش مصنوعی: نعمت و بخشش او هر روز بیشتر نمایان میشود. هرگاه تو مدح و ستایش او را بگویی، ماه که نماد زیبایی و کمال است، خود به آن افتخار خواهد کرد و از تو بیشتر خواهد گفت.
هوش مصنوعی: ای کاش تو به خاطر این شخصیت شیرین و دلنشینش، از او تعریف و تمجید میکردی تا من هم به یاد او، این شیرینی را صرف ستایشش میکردم.
هوش مصنوعی: اگر کسی هلاهل (مایع تلخ) را در دهان خود بگذارد، مثل مداحی که با مدح و ستایش، آن را شیرین میکند، هلاهل هم در دهان او به شیرینی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر به خواندن قرآن آشنا نیستی، باز هم میتوانی او را ستایش کنی. چه اینکه هر چه میخوانی، در حقیقت، مدح او را میخوانی.
هوش مصنوعی: هر کسی که زبان دارد و میتواند چیزی بگوید، او به ستایش او میپردازد و تلاش میکند تا خدمتی به او کند.
هوش مصنوعی: وقتی که از مقام و جایگاهش یاد میکنی، مانند درخت سرو در باغ به حرکت درمیآید و وقتی از شکوه و زیباییاش صحبت میکنی، طلا به طور طبیعی از دهانش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: یک نفر میگوید زیبایی تخت او را بر سر من بریز و دیگری میگوید ارزش تاج او را بر من بریز.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در ذهن انسان نمیتواند از ظرفیت آن بیشتر باشد، و همچنین هیچ چیزی نمیتواند در یک مکان از فضای آن بیشتر جا بگیرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که وفاداری و مهربانی را در دل انسانهای سطحی پیدا نکردی، همچنان باید به یاد داشته باشی که مهربانی در دل کسانی که بیرحماند، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به شادی و خوشحالی بپرداز و در آرزوهایت موفق و پیروز باش. همچنین در برابر چالشهای زندگی، بهرهمند و راضی باش.
هوش مصنوعی: از امید او خبر خوبی به دست میآید و در دستیابی به خواستههایش موفق خواهد بود. با شادیاش، زندگی انسان معنا مییابد و از بلاها و خطرات در امان خواهد بود.
هوش مصنوعی: به او آرزو میکنم که در این عید خوشا به حالش شاد باشد، تا شادی او موجب خوشحالی دل ما نیز شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
چون بسیج راه کردم سوی بست از سیستان
شب همی تحویل کرد از باختر بر آسمان
روز چون قارون همی نادید گشت اندر زمین
شب چو اسکندر همی لشکر کشید اندر زمان
جامه عباسیان بر روی روز افکند شب
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.