ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
بسیار فضل دید بر ایوان کسروی
این آن بناست کر بر او خوشه فلک
در وقت بدر روی چو بخواهی که بدروی
باغی نهاده همبر او با چهاربخش
پر نقش و پر نگار چو ارتنگ مانوی
هر بخششی از و چو جهانیست مستقیم
هر هندسی ازو چو سپهر یست مستوی
استاد این سرای بآیین همی بود
رای رئیس سید ابو سهل حمدوی
آن مهتری که بخت به درگاه تو بود
چون رای او کنی و به درگاه او روی
رایش چنان که لفظ بزرگان بود متین
عزمش چنان که بازوی گردان بود قوی
زانچ او به نوک خامه کند صد یکی کنند
مردان کاردیده به شمشیر هندوی
توقیع او به نزد دبیران روزگار
چیزی بود بغایت از آن سوی جادوی
در درست وروی او زهنر صد دلیل هست
چون معجز پیمبری و فر خسروی
کردار او به نزد همه خلق معجزست
چون نزد شاعران سخن سهل معنوی
شعر درازتر ز«قفانبک » پیش او
کوته شود چو قافیه شعر مثنوی
گر مهتری به مرتبه چون شعر باشدی
او حرف اولین بودو دیگران روی
از خاندان خویش بزرگ آمد و شریف
آموخته ز اصل و گهر گردی و گوی
دیریست کاین بزرگی در خاندان اوست
این مرتبت نیافت کنون خواجه از نوی
در فضل گوهرش بتوان یافتن کنون
مدح هزار ساله به گفتار پهلوی
ای مهتری که غایت رادی تویی ز خلق
لابل که تو ز غایت رادی از آن سوی
گر مردمی نبوت گردد، جهان به تو
یکرویه بگروند و به کس تو بنگروی
در رزم همچو شیر همیدون همه دلی
در بزم همچو شمس همیدون همه ضوی
جز نیکویی پذیره نیاید ترا گذر
در رسم و خوی تو سخن دشمن غوی
از نیکویی که خوی تو بیند نکو رود
تا تو برین نهادی و تا تو بدین خوی
یک بیت شعر یاد کنم من که رودکی
گرچه ترا نگفت سزاوار آن توی
«جز برتری ندانی گویی که آتشی
جز راستی نجویی مانا ترازوی »
تا شاعران به شعر بگویند و بشنوید
وصف دو زلف و دو رخ خوبان پیغوی
با بخردان نشین چو بخواهی همی نشست
با نیکوان غنو چو بخواهی که بغنوی
چندان که آرزوی دل تو بود بباش
با کام و با مراد همی باش تابوی
بدخواه تو به درد و به اندوه دل بود
توگر نوی ز رامش و از کام دل نوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف ایوان کسروی و ایوان خواجه میپردازد و هر یک را با ویژگیهای خاص خود توصیف میکند. او به فضل و زیبایی ایوان خواجه و شکوه آن اشاره میکند و معتقد است که کسی که هر دو ایوان را ببیند، به وضوح عظمت ایوان خواجه را درک خواهد کرد. شاعر سپس به استاد این سازه و شخصیتهای تاثیرگذار در زمانهٔ خود اشاره میکند و به قدرت و خرد او و تاثیرش بر دیگران میپردازد. همچنین، او به اصل و نیکوکاری شخصیتهای بزرگ و تاثیر آنها بر جامعه اشاره میکند و به ستایش فضائل و کارهای نیک آنها میپردازد. در نهایت، شاعر به اهمیت گذران زندگی با نیکویی و راستگویی میپردازد و از دوستی و همنشینی با خردمندان و نیکان سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو با هدف دیدن ایوان کسروی فکر کردهای که برای ملاقات با آن چهره آمدهای.
هوش مصنوعی: ایوان خواجه نشاندهندهی درستکاری و توبه است، اما در درون شهر، دیوانگی وجود دارد. اینکه تو بخواهی به جای دیگری بروی، نادرست است.
هوش مصنوعی: کسی که هر دو را مشاهده کرده باشد، متوجه میشود که ایوان خواجه از ایوان کسری بسیار بهتر و با فضلتر است.
هوش مصنوعی: این شخص مانند بنایی است که خوشههای آسمان بر سر او سایه میافکند، و وقتی که بخواهد، میتواند چهرهاش را به سمت آسمان برگرداند.
هوش مصنوعی: در باغی که طراحی شده، همه جا پر از نقش و نگار است و زیبایی و ظرافت در آن موج میزند، مثل یک نقش زیبا و جذاب.
هوش مصنوعی: هر بخششی که از او صادر میشود، به اندازه یک جهان عظیم است و هر چیزی که تحت تاثیر اوست، همانند آسمان به صورت متوازن و هماهنگ قرار دارد.
هوش مصنوعی: استاد این مکان با دانش و فرهنگ، به خوبی و با اندیشه درست، به عنوان رئیس، نظر و رای سید ابو سهل حمدوی را میپذیرد.
هوش مصنوعی: اگر شانسی که به تو رو کرده را با نظر و اراده خود به کار بگیری و به سمت او توجه کنی، آن مظهر بزرگی و مقام، تو را به خواستههایت میرساند.
هوش مصنوعی: رفتار او به اندازه کلام بزرگترها جدی و محکم است و ارادهاش به قدر توان بازوی گردان، نیرومند و قوی است.
هوش مصنوعی: از آنجا که او با قلمش کار میکند، صد نفر از مردان باتجربه با شمشیر هندی به یکجا جمع میشوند.
هوش مصنوعی: امضای او برای نویسندگان زمان، چیزی بود که بسیار فراتر از آنچه که در عالم خیال میگذرد، به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: در دیدن و مواجهه با او، هزاران دلیل و دلیل هنری وجود دارد، مشابه معجزات پیامبران و ویژگیهای بزرگی که یک پادشاه دارد.
هوش مصنوعی: عمل او برای تمام مردم معجزهآساست، همانطور که برای شاعران بیان مفاهیم عمیق ساده و آسان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: شعرهایی که بسیار بلند و مفصل هستند، در مقابل او کوتاه به نظر میرسند، همانطور که قافیهی یک شعر مثنوی به شکل منظم و کوتاهتری درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر کسی به مرتبهای از بزرگی و فضیلت برسد که مانند شعر زیبا باشد، او همانند حرف اول و شروع است و دیگران تنها دنبالکنندگان و پیروان او هستند.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به کسی که از خانوادهای بزرگ و بااصالت به دنیا آمده و آموزههای نیکو و ارزشمند را از ریشه و نسل خود به ارث برده است. این فرد به خاطر این پیشینهی خوبش، دارای شخصیت و فضیلتهای برجستهای است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که این مقام و عظمت در خاندان او وجود دارد، این منزلت را اینک خواجه نتوانسته از نو به دست آورد.
هوش مصنوعی: اکنون میتوان در مورد فضایل این گوهر سخن گفت و مدحی تحت عنوان هزار ساله را به زبان پهلوی بیان کرد.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، تو نهایت نیکوکاری هستی و از خلایق برتر هستی، چرا که نیکی تو از هر طرف نمایان است.
هوش مصنوعی: اگر انسانی به مقام پیامبری دست یابد، جهان به سمت او یکپارچه خواهد شد و دیگران به او نگاه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، مثل شیر دلیر و شجاع هستید و در مراسم و مهمانیها، مانند خورشید درخشان و فرحبخش میباشید.
هوش مصنوعی: جز خوبی و نیکی، هیچ چیز دیگری برای تو پذیرفتنی نیست. در آداب و رفتار تو، سخنان دشمنان بیاساس و نادرست به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از خوبیها و نیکیهایی که در وجود توست، دیگران نیز به خوبی تو پی خواهند برد. بنابراین، آنچه را که تو در خود داری، بر دیگران نمایان کن و بر این ویژگیهای نیکو تأکید کن.
هوش مصنوعی: من یک بیتی از شعر را به خاطر میآورم که اگرچه رودکی دربارهات نگفته، اما تو شایستهاش هستی.
هوش مصنوعی: جز برتری نخواهی شناخت، انگار که آتش فقط حقیقت را میسوزاند، همانطور که ترازویی عادلانه عمل میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شاعران به شعر بپردازند و از زیبایی دو زلف و دو چهره دلربا بگویند و مردم آن را بشنوند، داستان همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به آرامش و خوشبختی برسی، باید در محفل دانایان و نیکوکاران بنشینی و از افکار و رفتار آنها یاد بگیری.
هوش مصنوعی: تا وقتی که آرزوهایت برآورده شود، با شادی و رضایت زندگی کن و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: اگر کسی برای تو بدخواهی کند، باید بداند که دلش پر از درد و اندوه است، اما اگر تو به شادی و لذت بپردازی، او نیز از این موضوع ناراحت خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز برتری ندانی، گویی که آتشی
جز راستی نجویی، مانا ترازوی
همین شعر » بیت ۲۵
«جز برتری ندانی گویی که آتشی
جز راستی نجویی مانا ترازوی »
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
[...]
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
ای دیو بوالمظفر چون دزد بغنوی
یکشب بنخشب اندر پی فتنه نغنوی
از فعل زشت و سیرت ناخوب همبری
با دیو بوالمظفر خر کنگ کسنوی
تو گنده مغز شرعی و او گنده مغز شعر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.