بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
گاه بر آورد همی آه سرد
گفتم جان پدر این خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد؟
گفت من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد
گفتم گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد
گفت که فردا دهمت من سه بوس
فرخی امید به از پیشخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از یک بوسه که از دوست خود دریافت کرده، صحبت میکند. این بوسه باعث سرخی رخساره او و هنرمندی در بازی نرد میشود. شاعر از دوستش میپرسد که چرا از بوسه او خشمگین است و در پاسخ، دوست او میگوید که ناراحتیاش از بازی نرد است و نه از بوسه. شاعر به او پیشنهاد میدهد که به خاطر یک بوسه کوچک، نگرانی نداشته باشد و دوست نیز قول میدهد که فردا سه بوسه به او بدهد. این گفتگو نشاندهندهی رابطه دوستانه و دلگرمکنندهای بین شاعر و دوستش است.
هوش مصنوعی: یک بوسه از دوست دریافت کردم که باعث شد حس و حال خوشی به من دست بدهد و صورتم از شعف سرخ شد.
هوش مصنوعی: رنگ سرخ صورت آن دلبر زیبا همچون دو گل زرد بر روی من پاشیده است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، انسان به این فکر میافتد که چه چیزهایی را پشت دست پنهان کرده، و گاهی نیز به همین خاطر با حسرت و اندوهی عمیق، آهی از دل برمیآورد.
هوش مصنوعی: من از او پرسیدم که این خشم و ناراحتی از کجا آمده، فقط به خاطر یک بوسه که برایم اهمیت دارد؟
هوش مصنوعی: میگوید که من از بازی ناله نمیکنم، زیرا بازی فقط در یک سمت نیست و در چندین جنبه ادامه دارد.
هوش مصنوعی: به او گفتم اگر از بازی عشق ناراحت هستی، به جای خشم، بوسهای بده و در این بهانهها نغمہ نکن.
هوش مصنوعی: او گفت که فردا به تو سه بوسه میزنم که به امیدی بهتر از آنچه قبلاً دیدهای، باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مُرد مرادی نه همانا که مُرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آنِ مَلِک با مَلِکی رفت باز
[...]
همتش از چرخ همیبگذرد
رایش در غیب همیبنگرد
هیبت او چنگل شیران درد
دولت او سعد ابد پرورد
بوالفرج ای خواجه آزادمرد
هجر و وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
سخت بدردم ز دل سخت گرم
[...]
عشق ترا خرد نباید شمرد
عشق بزرگان نبود کار خرد
بار تو هرکس نتواند کشید
خار تو هر پای نیارد سپرد
جز به غنیمت نشمارم غمت
[...]
ساغر لاله بشکستند خرد
شاعر شعبان علم الدین بمرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.